گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۱

 

در مصطب تجرید مرا تا که مقامست

از جام توام باده توحید به کامست

تنها نه همین دوش بدوش غم عشقم

کف بر کف مینا و لبم بر لب جام است

این هستی تو گشته حجاب تو و گر نه

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۲

 

عشق آمد در دلم منزل گرفت

منزل عشقش مرا در دل گرفت

بس بپای ناقه اش اشگم بریخت

سیل اشگم دامن محمل گرفت

کی از این دریا بر آرد گوهری

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۳

 

ساقی جان پرده ز جان برگرفت

آینه بر دست ز ساغر گرفت

شعله از عکس رخش برفروخت

شعشه ئی در می احمر گرفت

بوئی از آن می بچمن برد باد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۴

 

ای گشته صفاتت بجهان آیینه ذات

ذات تو بود مهر و صفاتت همه ذرات

چون مشعله خور که شد از ذره فروزان

ما راست فروزان ز صفت شعشعه ذات

تا رایت عشق تو نگردید نمایان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۵

 

می فراوانست لیکن جام نیست

باده دردآلود درد آشام نیست

خوشتر از خال لبت در زیر خط

مرغ دل را دانه و دام نیست

هرکه کوبد ذره سان هر دم دری

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۶

 

ما را که بجز بر رخ خوبت نظری نیست

جز خاک کف پای تو کحل البصری نیست

شاها ز عطای تو کجا چشم بپوشم

هر چند ترا بر دل مسکین نظری نیست

چون مرغ دل از گوشه بام تو نخیرد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۷

 

دل را که ز مهر رخت آرام گهی نیست

جز در کنف زلف تو آرامگهی نیست

با آنکه ندیده است ز چشم تو گهی خشم

از روی نظر لطف گهی هست گهی نیست

کوبند شهان گر همه کوس لمن الملک

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۸

 

اکنون که چمن بساط آراست

شد گردش چرخ کج روش راست

مطرب بدف و ترانه بنشست

ساقی به نشاط و عیش برخاست

اسرار غمش که هست پنهان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۹

 

در آینه تا که عکس پیداست

تمثال جمال او هویداست

اسم ار چه طلسم گنج ذاتست

آئینه چهره مسماست

از شام بصبح و صبح تا شام

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۰

 

روشن از نور رخش تا چشم ماست

چشم ما روشن بانوار خداست

قطره گر پیش آن دریا نهیم

عین ما دریا و دریا عین ماست

شاه هفت اقلیم بهر لقمه

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۱

 

دراین منزل چه جای کاروانست

که هر دم کاروان دل روانست

دلم خون گشت از دیده درآنکوی

روان چون کاروان بر کاروانست

بس این معجز که اعجاز محبت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۲

 

اینکه ویران شده از سیل فنا خانه ماست

مخزن گنج بقادر دل ویرانه ماست

مینماید بجهان آنچه ز پیدا و نهان

همه یک پرتو حسن رخ جانانه ماست

گرچه هر دم ز بد و نیک جهان دم نزدیم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۳

 

در خرابات مغان مأوای ماست

سید ما میر بی همتای ماست

نور رویش کز همه پنهان بود

جلوه گر در دیده بینای ماست

تا بپای او سری بنهاده ایم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۴

 

مرآت جمال حق دل ماست

محصول دو کون حاصل ماست

معنی حروف اسم اعظم

در صورت نقش هیکل ماست

مائیم قتیل و عشق قاتل

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۵

 

جای جانان در حریم جان ماست

جان ما در حضرت جانان ماست

سحر چشمش فتنه دور زمان

کفر زلفش آفت ایمان ماست

دردمندانیم و دردی می خوریم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۶

 

چشمه حیوان و کوثر جرعه از جام ماست

مستی کون مکان از باده گلفام ماست

زهر قهر ار میکنی در جام ما بر جای شهد

خوشتر از شهد و شکر زهر توان در کام ماست

جمله ذرات جهان آئینه حسن تواند

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۷

 

یوسف مصر دلم از چه ز کنعان بگذشت

صبح وصلم بدمید و شب هجران بگذشت

از حرم هرکه درآمد بدر دیر مغان

کفر زلف تو بدید از سر ایمان بگذشت

هرکه بگشاد برخسار تو جانا نظری

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۸

 

یارب این ساغر پرجوش ز خمخانه کیست

هوش ما برد ندانیم که پیمانه کیست

کس درآن باده مرد افکن گلرنگ نیافت

کاین همه کیفیت از نرگس مستانه کیست

بسکه دلها شده ویران ز پی گنج غمش

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۹

 

این گل گلشن دل یا رخ دلدار منست

غنچه گلبن جان یا دهن یار منست

موسی اینجا ارنی گوی چرا روننهد

کاتش طور وی ازآه شرربار منست

صنما کافر عشقم بحرم چون بروم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۸۰

 

ای خوشا وقتیکه وقت ما خوش است

دور جام و گردش مینا خوش است

موسم عشق است و ایام نشاط

سیر گل با لاله و صحرا خوش است

زورق افکندیم در دریای می

[...]

نورعلیشاه
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۸
sunny dark_mode