گنجور

 
نورعلیشاه

ای خوشا وقتیکه وقت ما خوش است

دور جام و گردش مینا خوش است

موسم عشق است و ایام نشاط

سیر گل با لاله و صحرا خوش است

زورق افکندیم در دریای می

رونقش بنگر چه در دریا خوش است

دیده ما جلوه گاه روی اوست

او عیان در دیده بینا خوش است

درهمه اسما مسما را بجوی

یک مسما زین همه اسما خوش است

اول و آخر نهان و آشکار

حضرت یکتای بی همتا خوش است

از پس هر پرده چون نور علی

سر پنهان در دلم پیدا خوش است