گنجور

 
نورعلیشاه

یارب این ساغر پرجوش ز خمخانه کیست

هوش ما برد ندانیم که پیمانه کیست

کس درآن باده مرد افکن گلرنگ نیافت

کاین همه کیفیت از نرگس مستانه کیست

بسکه دلها شده ویران ز پی گنج غمش

کس ندانسته که آن گنج بویرانه کیست

دل ما را که بود زلف تو زنجیر جنون

جز برخسار پری وضع تو دیوانه کیست

سوزدش بهر چه شب تا بسحر شعله شوق

یارب این شمع بپرسید که پروانه کیست

غیر کاشانه اغیار که ظلمتکده است

روشن از نور علی ناشده کاشانه کیست