گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۵

 

بیا ساقی بیار آن جام می را

زلالی بخش درد آشام می را

زمان گل بگلشن تا که باقیست

منه از کف زمانی جام می را

ز خم جز غلغل مینا که آرد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۱

 

دراین منزل چه جای کاروانست

که هر دم کاروان دل روانست

دلم خون گشت از دیده درآنکوی

روان چون کاروان بر کاروانست

بس این معجز که اعجاز محبت

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۹۹

 

بدل این نکته از جان می تراود

که جان از لعل جانان می تراود

گرم هندوی خالش راه دین زد

ز کفر زلفش ایمان می تراود

بود بحر معانی هر بیانی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۱

 

مرا گر پای تا سر تن بسوزد

ترا کی دل بحال من بسوزد

مزن بر آتشم دامن که ترسم

ترا از شعله اش دامن بسوزد

بتن تابی که دارم از تب عشق

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۷

 

سحر ساقی در میخانه وا کرد

ز جامی کام میخواران روا کرد

ز لب مینای می را مهر برداشت

لبالب ساغری در کام ما کرد

شراب بیریا چندان به پیمود

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۷

 

مرا وقتی بکویش منزلی بود

که نه منزل عیان نه منزلی بود

دمی شد عقده های مشکلم حل

که نه حلال و نه مشکلی بود

همه دریا و ساحلها بدیدم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۲

 

دلم شد جلوه گاه آتش طور

تجلی حسنه فی معدن النور

کسی کز دار هستی گشت فانی

اناالحق میسراید همچو منصور

برآمد در نظر چون عکس دلدار

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۷

 

کسی جز چشم بینای قلندر

ندیده روی زیبای قلندر

خم گردون که در جوش است دایم

بود در وی ز مینای قلندر

فروزان شمع ماه و مشعل مهر

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۶۶

 

دراین گلشن ز خوبانم گلی بس

ز جعد گلعذاران سنبلی بس

صف لشگر چه آرائی ز زلفت

بتاراجم سپاه کاکلی بس

درآن بستان سرای عشرت انگیز

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۴

 

باحضار ملک وضعی پری وش

نهان کرده دلم نعلی در آتش

کشم در دیده تا نقش نگاری

رخ از خون مژه کردم منقش

مکن آشفته آن زلف پریشان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۲

 

دلا از نظم گوهر بار حافظ

شود هر دم عیان اسرار حافظ

مرا هر صفحه از دیوان نظمش

بود آئینه دیدار حافظ

بشیراز آی و بر خاکش نظر کن

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۵

 

چمن فرمود باز آرایش گل

بلند آوازه شد آهنگ بلبل

چو زلف مشکبار گلعذاران

فشاند نافه چین جعد سنبل

کنون کز ژاله پر شد جام لاله

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۸

 

خوشا عشق و نیاز نازنینی

نم اشکی و آه آتشینی

لب جوئی و طرف لاله زاری

می لعلی و یار مه جبینی

مگر زاهد از این زهد ریائی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۳۹

 

چنان مستم ز یار نازنینی

که از مستی ندانم کفر و دینی

من آن ساعت بریدم دست از جان

که دل بستم بمهر مه جبینی

سلیمان ار نیم از دولت عشق

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴۱

 

بهر آئینه چون پیدا تو باشی

ز چشم ما بخود بینا تو باشی

منم در هر صدف آن در نایاب

دو عالم قطره و دریا تو باشی

چه بودم من حجاب اندر میانه

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴۳

 

منم آئینه وجه الهی

شده مظهر صفاتش را کماهی

منم سلطان کون بر مسند فقر

کمینه ملک من مه تا بماهی

چو عریانی لباس فقر آمد

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۳

 

برافکن پرده از رخسار یارا

بکن مست از می دیدار مارا

شراب بیخودی چندان به پیما

که از سر هیچ نشناسیم پارا

مران از درگهت ما را که شاهان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۵

 

زهی روی تو خورشید جهانتاب

ندارد بی تو خورشید جهان تاب

مگر می خورده کامروز چشمت

ز رنجوری و مخموریست در خواب

طبیبم چون تب عشقت فزون دید

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۱۷

 

مرا در خلوت دل خانه هست

درآن خانه بت جانانه هست

قدم ننهاده هیچ از خانه بیرون

وزآن شوری بهر کاشانه هست

فسونی از لبش نشنیده گوشی

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۲۱

 

بدل عمریست می ورزم خیالت

بدین امید تا بینم جمالت

از این بیشم بدرد هجر مپسند

دوائی بخش آخر از وصالت

ز درد صاف دورانش چه پروا

[...]

نورعلیشاه
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode