گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۴۲ - طلعت آفتاب

 

ای قدت راست تر، ز شاخهٔ ساج!

وی رخت صاف تر، ز صفحهٔ عاج!

به تو ای پادشاه کشور حسن!

خوبرویان دهند باج و خراج

تا به دیدم کمان ابرویت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۴ - یک اشاره

 

عشق بازی مرا، هوس باشد

تا دو روزیم دست رس باشد

عمر بی عشق، جمله محنت بود

راحت من، ازین سپس باشد

دل چسان برکنم من از لب یار

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۶ - گوهر اشک

 

به فلک، بانگ ناله ام بر شد

گوش گردون، ز ناله ام کر شد

نه فراق توام به خواری کشت

نه وصال توام میسر شد

دیده ام بسکه ریخت گوهر اشک

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۶ - مرغ موسیقار

 

یار بی پرده شد سوی بازار

شاد باشید یا الو الابصار

او به صد ناز می رود تنها

دل خلق از پیش قطار، قطار

چشم مستش به خواب، شب تا صبح

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۶۸ - راه نجات

 

ای دل! از خواب شو دمی بیدار

پر دلی گیر و، تنبلی بگذار

شب به سر رفت و، آفتاب دمید

خیز و آبی بزن تو بر رخسار

سفری پیش داری، ای غافل!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۱ - محرم راز

 

راز عشق تو با که گویم باز

که مرا جز تو نیست محرم راز

از تو گر جمله ناز هست و عتاب

نیست از من، به غیر عجز و نیاز

ای که بر رخش عزتی تو سوار!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۷ - سمند ناز

 

ای به وصلت، من خراب حریص!

همچو عطشان، به شرب آب حریص

من ببوسیدن لب تو عجول

تو به نوشیدن شراب حریص

چشم مست تو روز و شب، خفته است

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۸ - تشخیص

 

دل، به دیدار روی توست حریص

چشم، او را همی کند تحریص

هر که در بند تو گرفتار است

کی بود در دلش غم تخلیص

بی شک، آزرده می شود بدنت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۷۹ - راه عاشقی

 

تا به گرد رخ تو سر زد خط

راست گویم فتاده ام به غلط

که خط است این به گرد عارض تو

یا به مه ریخته ز مشک نقط

از فراق تو روز و شب باشد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۳ - رشک بهشت

 

صورتت بسکه نازک است و لطیف

از لطافت گذشته از تعریف

خواهم ار بوسه ای زنم به لبت

ترک چشم توام کند تحویف

وعده کردی دو بوسه ات بدهم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۸۷ - ستاره افلاک

 

چند باشی پریرخا! بی باک

من که گشتم زغصهٔ تو هلاک

از غمت ای نگار سیمین بر!

می کنم همچو گل، گریبان چاک

همه شب از فراق ماه رخت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۲ - درس عشق

 

روز اول که دل به تو دادم

داغ عشقت به سینه بنهادم

من که صید کسی نمی گشتم

ترک چشم تو گشت صیادم

تا دلم چشم می پرست تو دید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۹۶ - نگار سیم اندام

 

ای که از دوری تو بی تابم!

لحظه ای شب نمی برد خوابم

چشم پرآبم ار به خواب رود

خواب بینم که می برد آبم

در خم زلف همچو قلابت

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۱۶ - گنج شایان

 

ای جمالت! زماه تابان به

لب لعلت، ز آب حیوان به

بوی زلفت ز بوی گل خوشتر

خط سبزت ز برگ ریحان به

نیست نخلی چو سرو در بستان

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۱ - در و مرجان

 

ای که در حسن، ماه تابانی

از لطافت چو حور و غلمانی

راست گویم به راستی قدت

سرو نبود به هیچ بستانی

نه طبیبی که مورث دردی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۴ - بهای بوسه

 

گر بدین سان کنی تو جلوه گری

دل خلقی به جلوه ای ببری

پرده از رخ اگر براندازی

پردهٔ صبر عاشقان بدری

مادر روزگار کی زاید؟

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۱۲۵ - شب معراج

 

تا که از پرده جلوه بنمودی

دل خلقی ز جلوه بربودی

هر که مهرت به جان خرید نبرد

بهتر از این به رایگان سودی

در دلم عشق ات آتشی افکند

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - صاحب تاج انما

 

ای دل! از چاه بیخودی بدرآ

خویش را وارهان ز قید هوا

خویشتن را به دست نفس مده

سر به پای جناب عشق بنه

در خرابات عشق نه قدمی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۵ - سر عشق

 

هر که را عشق دلبری به سر است

میتوان گفتنش که خود بشر است

وآنکه از عشق، بی خبر باشد

جانور بلکه کم زجانور است

ما سوی را به نیم جو نخرد

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۳ - روز عاشورا

 

«کربلا شد خزان گلستانش

که شکفت ارغوان ز دامانش»

فلک از دست تو مرا در دل

هست دردی که نیست درمانش

در دلم درد بی دوایی هست

[...]

ترکی شیرازی
 
 
۱
۲
۳