عشق بازی مرا، هوس باشد
تا دو روزیم دست رس باشد
عمر بی عشق، جمله محنت بود
راحت من، ازین سپس باشد
دل چسان برکنم من از لب یار
که عاشق انگبین، مگس باشد
ساربانا! شتر مران شاید
بار افتاده ای ز پس باشد
کاروان باز مانده را در راه
گوش، پیوسته بر جرس باشد
باغبان از درخت، کی چیند؟
میوه ای را که نیم رس باشد
رشته در پای مرغ رام خطاست
خاصه مرغی که در قفس باشد
دوزد کز جان خود بشوید دست
کی به دل خوفش از عسس باشد؟
از غمت مردم و نپرسیدی
کاین به غم مبتلا، چه کس باشد
کشتن من به تیغ، حاجت نیست
ز ابرویت یک اشاره بس باشد
دو جهان پیش گندم خالت
پیش من، کم ز یک عدس باشد
ترک خوبان نمی کند «ترکی»
تا مرا آخرین نفس باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تبعات آن صحبت میکند. شاعر به هوس و تمایل به عشق اشاره میکند و میگوید که عمر بدون عشق مثل محنتی پر از درد است. او سؤال میکند که چگونه میتواند دلش را از معشوقهاش جدا کند، زیرا عشق آنقدر شیرین و دلپذیر است. شاعر همچنین به دشواریهای عشق، نظیر جدایی و غم ناشی از آن اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی جز با یک اشاره از طرف محبوب بیمعناست. بهطور کلی، شعر غم و شادی عشق و تمایل عمیق به معشوق را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن و بازی کردن من، به خاطر هوس و تمایل است تا زمانی که دسترسی به آن وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: عمر بدون عشق، تماماً یک درد و زحمت بود. از این به بعد، زندگی من باید راحتتر باشد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم دل خود را از کنار لب یار جدا کنم، در حالی که عاشق همچون مگسی است که به شیرینی انگبین وابسته است؟
هوش مصنوعی: ای ساربانی! شتر را نران، زیرا ممکن است باری از پشتش بیفتد.
هوش مصنوعی: کاروانی که در مسیر عقب مانده است، همواره باید به صدای زنگ توجه کند.
هوش مصنوعی: باغبان به سراغ درخت نمیرود تا میوهای را بچیند که هنوز نیمه رسیده باشد.
هوش مصنوعی: به هم بستن پای مرغی که اهلی شده، اشتباه است، بهویژه اگر آن مرغ در قفس باشد.
هوش مصنوعی: کسی که از جان خود دست میشوید و از آن جدا میشود، دیگر چه ترسی از نگهبانان دارد؟
هوش مصنوعی: از غم تو من جانم را از دست دادم، ولی تو هیچ نپرسیدی که این کسی که به غم دچار شده، کیست.
هوش مصنوعی: برای کشتن من نیازی به تیغ و سلاح نیست؛ تنها با یک اشاره از ابرویت کافی است.
هوش مصنوعی: دو جهان در مقابل جمال و زیبایی تو، مانند یک دانه عدس در مقابل گندم است و ارزش چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: ترک افرادی که خوب و نیکو هستند را ترک نمیکند «ترکی» تا زمانی که نفس آخرش باد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من ندانم که آن چه کس باشد
کز تو او را بخیره بس باشد
تا بدین پایه دسترس باشد
هرچ ازین بگذرد هوس باشد
گر جهان فتنه گیرد از چپ و راست
و آتش و صعقه پیش و پس باشد
تو پریشان نکردهای کس را
چه پریشانیت ز کس باشد؟
خونیان را بود ز شحنه هراس
[...]
دشمنش گر هزار کس باشد
زو سر تازیانه بس باشد
جان جاهل به مرغکی ماند
که گرفتار در قفس باشد
حاصل عمر آنچنان مرغی
شک ندارم که یک نفس باشد
روشن از آفتاب خواهد بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.