راز عشق تو با که گویم باز
که مرا جز تو نیست محرم راز
از تو گر جمله ناز هست و عتاب
نیست از من، به غیر عجز و نیاز
ای که بر رخش عزتی تو سوار!
از بر ما بر این شتاب متاز
چند دایم به خویش پردازی
چند روزی به حال ما پرداز
جان فدا سازمت به شکرانه
که ببینم به کام خویشت باز
هر چه روزم به هجر رفت به شام
عمر کوته شد و امید دراز
دست از دامنت رها نکنم
گر کنی صد هزار عشوه و ناز
این جفاها که می کنی تو به من
نکند با کبوتری، شهباز
بخت آخر، نصیب «ترکی» کرد
یار دشمن نواز و دوست گداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و رازهای عمیق آن اشاره میکند. او احساس میکند که کسی جز معشوقش نمیتواند راز عشق او را درک کند و به نوعی در برابر عشقش احساس ناتوانی و نیاز میکند. شاعر از معشوقش خواسته تا به او توجه بیشتری کند و از او میخواهد که از رفتارهای سختگیرانهاش بکاهد. او در عوض، جانش را فدای عشقش میکند و به او امید دارد، حتی اگر روزهایش با جدایی سپری شود. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که بخت در عشق به او روی آورده و معشوقش را همچنان در آغوش دارد.
هوش مصنوعی: راز عشق تو را با کی در میان بگذارم، زیرا جز تو کسی نیست که به این راز آگاه باشد و بتواند آن را درک کند.
هوش مصنوعی: اگر تمام زیباییها و ناز تو وجود دارد و از من هیچ چیزی جز ناتوانی و نیاز نیست، پس چه انتظاری میتوان داشت؟
هوش مصنوعی: ای کسی که بر اسب زیبایت افتخار داری! بر ما از این سرعت و شتابت نگران نباش.
هوش مصنوعی: مدت زیادی به خودت مشغول نباش و برای مدتی هم به حال و روز ما توجه کن.
هوش مصنوعی: جانم را فدای تو میکنم تا به خاطر شکرگزاری، تو را در آرامش و خوشحالی ببینم.
هوش مصنوعی: هر چه روزهایم را به خاطر جدایی گذراندم، شبهای عمرم کوتاهتر شده و امیدهایم طولانیتر.
هوش مصنوعی: هرچقدر که تو جلوهگری و ناز کنی، من هرگز از تو دست نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: این کارهایی که تو به من میکنی، شبیه به این است که با یک کبوتر برخورد کنیم، در حالی که تو شهباز و باهوش هستی.
هوش مصنوعی: در نهایت، سرنوشت به «ترکی» تعلق پیدا کرد؛ او که دوستی را نوازش میکند و دشمن را دلسوزی میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.