ای قدت راست تر، ز شاخهٔ ساج!
وی رخت صاف تر، ز صفحهٔ عاج!
به تو ای پادشاه کشور حسن!
خوبرویان دهند باج و خراج
تا به دیدم کمان ابرویت
تیر عشق تو را شدم آماج
خال هندوی رهزن تو نمود
خانهٔ طاقت مرا تاراج
فرق ما بین توست با دگران
طلعت آفتاب و، نور سراج
زر عشق تو گشت چون رایج
پیشهٔ عاشقی گرفت رواج
به یکی بوسه از تو محتاجم
چون گدایی به درهمی محتاج
با دلم آنچه کرده ای تو، نکرد
پنجهٔ شاهباز با دراج
از دوای طبیب می نشود
درد عاشق به هیچ گونه علاج
غرق در بحر بیکران را نیست
خبری از تلاطم امواج
دوستی کردن تو با «ترکی»
پنبه و آتش است و، سنگ و زجاج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای محبوبی پرداخته است و به شدت تحت تاثیر عشق و چشمان آن معشوق قرار دارد. شاعر از زیباییهای معشوق با خیالانگیزی یاد میکند و او را بالاتر از دیگران و درخشانتر از نور خورشید میداند. عشق به معشوق او را به تسلیم کشانده و آرزوی یک بوسه از او را دارد. همچنین، شاعر به درد و عذاب عاشقی اشاره میکند که هیچ درمانی ندارد و احساساتش همچون دریا بیکران و بیخبر از تلاطم است. به طور کلی، این شعر تجسمی از عشق عمیق و بینهایت شاعری است که در بند محبت گرفتار آمده است.
هوش مصنوعی: ای قامت تو از درخت ساج هم راستتر است و زیبایی چهرهات از سطح عاج هم صافتر و بینقصتر به نظر میرسد!
هوش مصنوعی: ای پادشاه سرزمین زیبایی، افرادی که چهرههای زیبا دارند، به تو مالیات و عوارض میپردازند.
هوش مصنوعی: زمانی که به چشمان زیبای تو نگاه کردم، احساس کردم که تیر عشق تو به دلم اصابت کرده است.
هوش مصنوعی: صورت زیبا و جذاب تو به قدری من را تحت تأثیر قرار داد که تمام تلاشها و قدرت من را ویران کرد.
هوش مصنوعی: تفاوت تو با دیگران مانند تفاوت چهرهی آفتاب با نور یک شمع است.
هوش مصنوعی: عشق تو به اندازهای ارزشمند شده که حالا هر کس در پی عشق است، به آن سمت میرود و این راه محبوب شده است.
هوش مصنوعی: من به یک بوسه از تو نیاز دارم، مانند گدایی که به یک درهم نیاز دارد.
هوش مصنوعی: به قلب من آنطور که تو با احساساتم بازی کردهای، هیچ پرندهای با شکارش چنین نمیکند.
هوش مصنوعی: درد عشق را هیچ نوع درمانی از داروی پزشک برطرف نمیکند.
هوش مصنوعی: کسی که در عمق دریا غوطهور است، از نواهایی که در سطح آب و تلاطم امواج وجود دارد، بیخبر است.
هوش مصنوعی: دوستی با کسی که رفتارهای متضاد دارد، مانند ترکیب مواد خطرناک و بیثبات است که نتیجهاش میتواند نابودی باشد. در واقع، این نوع دوستی با چالشها و مشکلات زیادی همراه خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قلتبان چون گرفت خشم و لجاج
زود گردد روان ز هر سو کاج
ای دل نیک مذهب و منهاج
به تو اسرار هر دلی محتاج
بر فلکها به کشف ماه ترا
از حقیقت منازل و ابراج
مبطلم گشت از حقیقت حق
[...]
تاج اسلام شمس الدین ، گشتست
خاک صدر تو آسمان را تاج
تحفه داده ترا عنایت حق
سیرت و نام صاحب المعراج
هست عزم ترا مضای حسام
[...]
ای فلک سوخته داده بر کف تاج
هیچ نیکی ز تو نداشته ماج
بخت نیکت چو بچه ماج دهان
در نهاده بآستان تو ماج
دل اعدات در تنوره غم
[...]
ای ز روز سپید تا شب داج
به مددهای فیض تو محتاج
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.