گنجور

 
۱
۲
۳
۸
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٧ - ایضاً در تهنیت عید و مدح وجیه الدین مسعود

 

فرخنده باد مقدم عید خجسته فر

بر روزگار دولت دارای بحر و بر

فرمانده بسیط زمین سرور زمان

سلطان وجیه دولت و دین شاه دادگر

آن صفدر زمانه که در شأن رایتش

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩١ - وله

 

مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر

ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر

چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند

که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر

اگر چه بیرخ احبابم وز چرخ نفور

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶١ - قصیده عیدیه

 

نو گشت ماه عید به یمن و مبارکی

ساقی بیار باده گلرنگ رادکی

در بزم خسروی که گه نشر مکرمات

طی کرد ذکر حاتم و یحیی برمکی

سلطان وجیه دولت و دین آنکه در کفش

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٢ - وله

 

از من ای باد صبا لطف بود گر سحری

ببر خسرو آفاق رسانی خبری

قدوه اهل کرم یونس طاهر نسب آنک

بحر و کان را نبود با دل و دستش خطری

آن عطا پاش که همتاش بصحرای وجود

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

بر وصالش یک نفس گر دسترس باشد مرا

حاصل عمر عزیز آن یکنفس باشد مرا

خواهم افکندن ز دست دل سراندر پای دوست

گر زمن بپذیردش این فخر بس باشد مرا

عاشقم بر روی جانان هر که خواهی گو بدان

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

تا بر آنقامت و بالا نظر افتاد مرا

بس ملولست دل از سرو و زشمشاد مرا

در هوای لب شیرین تو ایخسرو حسن

شد بتلخی ز بدن روح چو فرهاد مرا

تا رقم بربقم از نیل صبوحی زده ئی

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

توئی که مهر تو دلبند و دلگشاست مرا

منم که عشق تو هم درد و هم دواست مرا

من و توئیم نگارا که مه بصورت و شکل

چو شد تمام ترا ماند و چو کاست مرا

نظیر قد تو جستم بسی نداد کسی

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

زلف مشکین تو سرمایه سوداست مرا

لعل شیرین تو شور دل شیداست مرا

بی تو با خود نیم ای دوست ولیکن چه کنم

هست دشمن ز پس و پیش و چپ و راست مرا

دست من کوته و بالای تو سرویست بلند

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

بیاض غمزه روی و سواد طره شب

ز روی و موی نمود آن نگار شیرین لب

رخش سایه زلف اندرون بدان ماند

که آفتاب درخشان شود میانه شب

کنم تحمل جور رقیبش از پی آنک

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

تا کرد زیر سایه نهان زلفت آفتاب

افتاد همچو ذره مرا دل در اضطراب

هر کس که چین زلف ترا گاه وصف گفت

مشک خطا نراند سخن بر ره صواب

زلف تو سنبلیست که لالاش عنبرست

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

ای قبله صاحبنظران روی چو ماهت

وی فتنه دوران قمر چشم سیاهت

صد خار نهد حسن تو خورشید فلک را

چون از گل سیراب دمد مهر گیاهت

ترسم که نشان بر رخ زیبات بماند

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

ای مرا خاک کف پای تو چون آبحیات

در هوای توام از آتش غم نیست نجات

بر رخ همچو مهت نیل صبوحی که کشید

که مرا دیده شد از حسرت او عین فرات

دایه حسن لب لعل شکر بار ترا

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات

که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات

اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود

بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات

چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

دلا بدست گرفتی می این چه دستانست

نه می گلست و نه طبعت هزار دستانست

ز خوی دختر رز عفت و صلاح مجوی

که رو شناس خرابات و یار مستانست

بدستکاری فعلش در اوفتد از پای

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

دهن غنچه وشت پسته خندان منست

لب شکر شکنت نیک بدندان منست

پای بند سر زلفین چو زنجیر تو شد

دل دیوانه وشم چون نه بفرمان منست

هست دلبستگی جان بسر زلف تو زان

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

روی زیبای تو آرایش هر انجمن است

لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است

خال مشکین تو بر عارض خورشیدوشت

نقطه عنبر نو بر ورق نسترن است

بر بیاض رخ تو خط سیه باقی باد

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

زین پیش داشتم صنمی سیمبر بدست

اکنون نه عین دارم ازو نه اثر بدست

گوئی که چشم غیرت ایام خفته بود

کان گنجم اوفتاد چنان بیخبر بدست

بازش ربود از کفم ایام و چشم من

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

ساقی بیا که موسم آب چو آتش است

سرد است و می بموسم سرما درون خوش است

بی آب آتشین منشین خاصه موسمی

کز باد تند عالم خاکی مشوش است

می ده بآن نگار که در نرد دلبری

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

شبی خیال تو بر من بصد دلال گذشت

غلام خوابم از آنشب که آنخیال گذشت

بر آمد از تتق غیب چون غزاله ز میغ

بمن نمود رخ از دور و چون غزال گذشت

چنان نمود مرا در نظر ز غایت لطف

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

شکرست آن لب میگون تو یاقوت روانست

که ازو چشم رهی چشمه یاقوت روانست

بشکر خنده اگر پسته شیرین نگشائی

عقل باور نکند آنکه ترا هیچ دهانست

آب عناب روان گشت ز بادام دو چشمم

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۴