گنجور

 
ابن یمین

بیاض غمزه روی و سواد طره شب

ز روی و موی نمود آن نگار شیرین لب

رخش سایه زلف اندرون بدان ماند

که آفتاب درخشان شود میانه شب

کنم تحمل جور رقیبش از پی آنک

ز مار مهره بدست آید و ز خار رطب

پیام دادم و گفتم که سوخت پیکر من

ز مهر روی تو چون از فروغ ماه قصب

جواب داد که من ماهم و تنت قصب است

قصب ز پرتو مه گر بسوخت نیست عجب

اگر چه آن صنم آذری خلیل منست

مرا عذاب چو نمرود میکند بلهب

بیا و بر لبم آبی زن ایمسیح نفس

که تاب مهر تو میسوزدم در آتش تب

ز سر برون نکنم جستجوت در همه عمر

اگر چه در تک و پویم شکست پای طلب

سفر ز کوی تو ابن یمین چگونه کند

که باشد از رخ و زلف تو ماه در عقرب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

سپیده دم که هوا بر درید پرده شب

بر آمد از سر که روز با ردای قصب

سپید روز سپه روی داده بود به چین

شب سیاه سپه روی داده سوی حلب

چنان سیاه وشی اندکی سپید بروی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
هجویری

تقشّعَ غَیْمُ الهَجْرِ عَنْ قَمرِ الحُبِّ

وأسْفَرَ نُورُ الصُّبْحِ عَنْ ظلمةِ العَنْبِ

قطران تبریزی

اگرچه من نکنم عاشقی بطبع طلب

کند طلب دل من عاشقی ز مهر . . . ب

گهی ز دیده خروشم کز اوست دل بعذاب

گهی ز دل کنم افغان کز اوست جان به تعب

ز دیده جیحون باران ز دل جحیم نشان

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۱۰۹ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
وطواط

سپهر ملک عجم ، آفتاب دین عرب

بلند نام و نشان و بزرگ اصل و نصب

کمال دین هدی ، قطب ملک و دین محمود

که هست چرخ شرف را جمال او کوکب

جمال دودهٔ خوارزمشاه ، آنکه ربود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه