بر وصالش یک نفس گر دسترس باشد مرا
حاصل عمر عزیز آن یکنفس باشد مرا
خواهم افکندن ز دست دل سراندر پای دوست
گر زمن بپذیردش این فخر بس باشد مرا
عاشقم بر روی جانان هر که خواهی گو بدان
عشق او بر من حرام ار بیم کس باشد مرا
بنده خاص ملک ز آنم که تا در روز و شب
نی ز شحنه بیم و نی ترس از عسس باشد مرا
جان فدای شکر شیرین شور انگیز او
کز فراقش دست بر سر چون مگس باشد مرا
با رخ او ننگرم در هر که کج طبعی بود
با گل ار خاطر بسوی خار و خس باشد مرا
تا نبیند بلبل طبعم گل رخسار او
گر جهان باغ ارم گردد قفس باشد مرا
در سر من نیست الا وصل آن دلبر هوس
تا سرم بر جای باشد این هوس باشد مرا
در میان ما حجاب ابن یمین افتاد و بس
گر شود یکسر به جانان دسترس باشد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به عشق و آرزوی وصال محبوب اشاره میکند. او میگوید که اگر به وصال محبوب دست یابد، در حقیقت تمام عمرش را به دست آورده است. او آماده است تا قلبش را در پای دوست بیافکند و اگر محبوب او را بپذیرد، این برایش افتخاری بزرگ خواهد بود. عشق او باید خالص باشد و از ترس دیگران آزاد باشد. شاعر جانش را فدای عشق شیرین محبوب میکند و میگوید حتی در میان زخمهای فراق، این عشق برایش مهمترین چیز است. او هیچ چیز دیگری جز وصال محبوب را نمیخواهد و حجابها و موانع را بیاهمیت میداند، زیرا تنها وصال محبوب برایش ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر فقط یک لحظه بتوانم به وصالش دست پیدا کنم، همین یک لحظه برای من گرانبهاترین و ارزشمندترین دستاورد زندگیام خواهد بود.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم که به خاطر دوست، دل خود را در پای او بیندازم. اگر او این محبت و فداکاری را از من بپذیرد، برای من بزرگترین افتخار خواهد بود.
هوش مصنوعی: من عاشق چهره محبوبم هستم و هر چه دیگران بگویند، برایم مهم نیست. حتی اگر عشق او به من ممنوع باشد، از ترس هیچکس دلسرد نمیشوم.
هوش مصنوعی: من بنده خاص پادشاه هستم و از این رو در روز و شب هیچ ترسی از نگهبانان و مأموران ندارم.
هوش مصنوعی: جانم را فدای زیبایی و شیرینی او میکنم، که وقتی از او دور میشوم، مثل مگسی که بر سر چیزی نشسته، دلم پرسه میزند و فقط به او فکر میکند.
هوش مصنوعی: من با زیبایی او دیگر به افرادی که طبع بدی دارند نگاه نمیکنم، زیرا اگر ذهنم به سمت خار و علفهای بیارزش برود، برایم مضر است.
هوش مصنوعی: اگر بلبل طبیعت من نتواند چهره زیبای او را ببیند، حتی اگر دنیا به باغ ارم تبدیل شود، برای من همانند قفس خواهد بود.
هوش مصنوعی: در ذهن من تنها یک آرزو وجود دارد و آن وصال محبوبم است. تا زمانی که سرم بر جا باشد، همین آرزو برایم اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: میان ما پردهای افتاد و هیچ چیز دیگری نیست. اگر این پرده برطرف شود، میتوانم به معشوق دسترسی پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا
یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا
گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان من
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
گر نه عشقت سایهٔ من شد چرا هر گه که من
[...]
گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی
این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا
من نه آن صیدم که آزادی هوس باشد مرا
از قفس گویم، نفس تا در قفس باشد مرا
از پی راه فنا سامان ندارم، ورنه من
خویش را میسوزم ار یک مشت خس باشد مرا
بر سراپای دلاویزت نمیپیچم چو زلف
[...]
چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟
خون دل چندان نمییابم که بس باشد مرا
همچو راه کوچه زنجیر، در صحرای عشق
هرقدم صدچاه غم در پیش و پس باشد مرا
گر توانم همچو نی لب بر لب مطرب نهاد
از لبش لب برندارم تا نفس باشد مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.