گنجور

 
ابن یمین

بر وصالش یک نفس گر دسترس باشد مرا

حاصل عمر عزیز آن یکنفس باشد مرا

خواهم افکندن ز دست دل سراندر پای دوست

گر زمن بپذیردش این فخر بس باشد مرا

عاشقم بر روی جانان هر که خواهی گو بدان

عشق او بر من حرام ار بیم کس باشد مرا

بنده خاص ملک ز آنم که تا در روز و شب

نی ز شحنه بیم و نی ترس از عسس باشد مرا

جان فدای شکر شیرین شور انگیز او

کز فراقش دست بر سر چون مگس باشد مرا

با رخ او ننگرم در هر که کج طبعی بود

با گل ار خاطر بسوی خار و خس باشد مرا

تا نبیند بلبل طبعم گل رخسار او

گر جهان باغ ارم گردد قفس باشد مرا

در سر من نیست الا وصل آن دلبر هوس

تا سرم بر جای باشد این هوس باشد مرا

در میان ما حجاب ابن یمین افتاد و بس

گر شود یکسر به جانان دسترس باشد مرا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا

یا تمنای وصال چون تو کس باشد مرا

گر بود شایستهٔ غم خوردن تو جان من

این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

گر نه عشقت سایهٔ من شد چرا هر گه که من

[...]

میبدی

گر بود غم خوردنت شایسته جان رهی

این نصیب از دولت عشق تو بس باشد مرا

کلیم

من نه آن صیدم که آزادی هوس باشد مرا

از قفس گویم، نفس تا در قفس باشد مرا

از پی راه فنا سامان ندارم، ورنه من

خویش را می‌سوزم ار یک مشت خس باشد مرا

بر سراپای دلاویزت نمی‌پیچم چو زلف

[...]

صائب تبریزی

چون ز دنیا نعمت الوان هوس باشد مرا؟

خون دل چندان نمی‌یابم که بس باشد مرا

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
طغرای مشهدی

همچو راه کوچه زنجیر، در صحرای عشق

هرقدم صدچاه غم در پیش و پس باشد مرا

گر توانم همچو نی لب بر لب مطرب نهاد

از لبش لب برندارم تا نفس باشد مرا

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه