گنجور

 
۱۷۸۱

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - مدح حسن خان شاملو

 

... نازنینان چمن را بس که نازک ساختند

سینه می مالد همی بر خاک چون موج سراب

خار و خاشاک چمن مستند گویا داده است ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۲

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - مدح حسین خان شاملو

 

... خاکش چنان لطیف که نقش قدم بر آن

گویی چو موجه است که بر روی کوثرست

حسنش مگر ز چاه ذقن داده است آب ...

... در لجه عروق دلیران ز جوش کین

هر موج در شکنجه صد موج دیگرست

مردان رکاب عزم تو بوسند فتح وار ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۳

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - مدح و مفاخره

 

... در تلاطم آور طوفان قهرت دهر را

موج در بحر نهیبش گم کند راه کنار

شاهباز همتت با عقل کل می گفت دوش ...

... آید اندر گوش هوش اسم فصیحی آشکار

آن محیطم من که چون گردم به ناگه موج زن

افکنم چون خار و خس در معانی برکنار ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۴

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین‌خان شاملو و عذرخواهی از او

 

... غم مرا بهر گشاد خویش دارد بی قرار

از بن هر موی من طوفان شرمی موج زد

کس چو من هرگز مباد از کرده خود شرمسار ...

... آرم اندر آستان خان کیوان اقتدار

موجه دریای احسان خان دریا دل حسین

آنکه بر دریای دولت موج سان بادا سوار

آنکه طفل فطرتم را ابجد حسن قبول ...

... چون سویدای دلم کرد از کرم عالی تبار

آنکه چون در موج خون دیدی دل ریش مرا

زاشتیاق ناله چون تار غمم زار و نزار ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۵

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - مدح حسین‌خان شاملو

 

... سخطش خصم گداز و کرمش بنده نواز

بحر حفظت چو زند موج فرو شوید پاک

اثر قوت گیرایی از چنگل باز ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۶

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - مدح حسین خان شاملو

 

... که کرد تا در شام آفتاب استقبال

چو موج غبغب سیمین بتان همایون فر

چو سیم ساعد گل عارضان همایون فال ...

... کز اتحاد نمودند هر دو یک تمثال

بیا به میکده کاین موج سلسبیل نشاط

به کیش صومعه چین ست بر جبین ملال ...

... جهان جاه تو فارغ ز حادثات زوال

سخا ز طبع تو جوشد چو موج از دریا

کرم ز دست تو روید چو سبزه از اطلال ...

... نخست روز که از فیض ابر تربیتت

هنوز چشمه فکرم نداشت موج زلال

هنوز نوبر نخلم نبوده میوه قدس ...

... همیشه تا که شب عید از نسیم نشاط

به روی غصه زند موج عیش چین ملال

شکفته باد گل جامت از نسیم طرب ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۷

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - بث الشکوی و منقبت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌اسلام

 

... دیده ام دریا شد و ترسم که روح نوح را

باز در کشتی نشاند موجه دریای من

شاهد مقصود چون در جلوه آید آن گهم ...

... سر به تاج اصطفی هم فرق فرقدسای من

موج زن گردد چو در دل مهر تو گرداب وش

در طواف آیند گرد من همه اعضای من ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۸

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

... ز دوستان دو سه تن بهر خیر باد رفیق

چو بحر غم همه لبریز موج ناله و آه

یکی به نوحه طرازی که کاشکی پس ازین ...

... که با تجمل صرصر تحمل پر کاه

چنان ز هر مژه طوفان گریه موجی زد

که تا به منزل رفتم به زور پای شناه ...

... زتاب حشر چو خون فسرده جوش زند

شود ز موجه جوش جگر نفس گمراه

به گوش هوش رسانم سروش یا عبدی ...

فصیحی هروی
 
۱۷۸۹

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - نکوهش اهل ریا و ستایش علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

... نه هر جیبی کنداز خشک رود چای دریایی

نه هر اشکی کنداز موج خیز گریه طوفانی

زلیخا نیز آیین جگر بندد ز داغ ما ...

... سحاب جود گفتم دست او را و خطا کردم

سرودم نغمه ای کز شرم زد لب موج عمانی

سحاب از بحر گیرد آب و این چون موج زن گردد

متاع هفت دریا را کند یک قطره طوفانی ...

... چون لبها روی هم بوسند هنگام سخنرانی

بهار رحمتا دریای غفرانا کرم موجا

زهی از جلوه ات سیراب باغ فضل ربانی ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۰

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - در تقاضای اسب

 

... نیست صرصر ولیک جنبش او

موج فرمای بحرهای عطاست

خضر نبود ولیک در ظلمات ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۱

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - مدح میرزا غیاث‌الدین

 

... وگرنه ناطقه خشک لب کجا و جواب

کزان سراب همه موج ناب می جوشد

نگویمت که مرا آرزوی پا بوس است ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۲

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - حسب حال

 

... چون زخم دمی بی لب خندان ننشستم

رحمی که من آن موج سرابم که درین بحر

شاداب دمی بر سر طوفان ننشستم ...

... بر تارک فرمان سلیمان ننشستم

آن موج نشاطم که به فرمان بهاران

بر جبهه گلهای گلستان ننشستم ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۳

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲ - توصیف چشمه‌سار عقل و مدح ممدوح

 

... صاف آن آب حیات و درد آن در ثمین

چشمه ساری کرده از موج هنر مشاطه وار

زلف هستی را پریشان بر عذار ماءو طین ...

... سلسلبیل نطق را هم منبع این سرچشمه است

سرنوشت موج فیضش لذه للشاربین

صاحبان سلسبیل نطق کز اعجاز دم ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۴

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۶ - در عذر خواهی

 

... که هم تو خود گنه آمرز وهم گنهکاری

من از خجالت موج سراب عذر شدم

تو ابر لطفی وقت است اگر همی باری ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۵

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در منقبت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

... بر چهره امید که جویم اثر خویش

در سینه گرداب جنون گم شده موجم

از ساحل دریای که پرسم خبر خویش ...

... بر آتشم آب از دم شمشیر و سنان ریخت

گل بود ز دل تا لبم از موجه خوناب

پای نفس از جای شد و ساغر جان ریخت ...

... ای ناطقه این جلوه افضال مبارک

وی بحر هنر موجه آمال مبارک

این نادره پرواز که بی جنبش بالست ...

... از بس به ره منقبتت گرم شتابست

آنجا که شود موجه فشان بحر کمالت

مانا که کمال دو جهان عین سرابست ...

... خورشید سراسیمه دود تا در مشرق

گر شعله شمعی طپد از موج نسیمی

فردوس به عذر آید و لطفت نپذیرد ...

... بر کار من خسته که پر حال تباهست

چون موج مخندید کز ین چشمه رحمت

بر بست فلان رخت و همان نامه سیاهست ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۶

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت نوروز و مدح حسین‌خان شاملو

 

... در باغ بزم موسم پرواز جام شد

بر پیکرش نسیم شو از موج بال کن

بر ما ستم کشان که حرامست عافیت ...

... شستن به آب خال سیاهی ز روی بخت

یک موجه است از لب کوثر مثال تو

نوروز آیدت سر هر سال تا کند ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۷

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - ساقی نامه و مدح حسین‌خان شاملو

 

... دیده دشمن خان راست بکار

لجه دست تو زده موج عتاب

کای تنک مایه ز خود شرم بدار ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۸

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - تهنیت نوروز و مدح حسین‌خان شاملو

 

خیز تا رقصیم چون موج تهی رو در سراب

کز طرب در ساغر گل می تپد رنگ شراب

ساغر می موج خیز عشرت ست ای آسمان

برکناری رو که هست اینجا هدر خون حباب ...

... کاب گلشن می دهد در ذایقه طعم گلاب

من غریق موج خیز اشک وز جوش طرب

خنده می ریزد به جای اشک از چشم سحاب ...

فصیحی هروی
 
۱۷۹۹

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در منقبت سلطان ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

... کشتی درین محیط که نامش محبت است

پوید ز موج خیز تباهی ره کنار

آری کسی ز بحر محبت کران ندید ...

فصیحی هروی
 
۱۸۰۰

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - مدح حسین‌خان شاملو

 

... باده ای ریزند از آن پس سجده ساغر کنند

بر لب زخم شهیدان موج خون بادا حرام

تشنه ای را گر شهید چشمه کوثر کنند ...

... جنس دولت خاک حرمان ریخت این یک را به سر

چین خجلت موج زن گردید آن را بر جبین

نور رایت خلعتی گر در بر آتش کند ...

... خنجر مردان ز غیرت کوس تمساحی زند

پیکر گردان ز موج زخم دریایی کند

در نخستین موج کز آسیب او گردد سپهر

لجه هستی خروش از تنگ پهنایی کند

خون شود از موجه جوشن پوش در دل خصم وار

چون سنان پردلانت رزم پیرایی کند ...

فصیحی هروی
 
 
۱
۸۸
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۲۶۳