زمین عفو کسی بوسه میزند گنهم
که سیل سیل کرم زان تراب میجوشد
چمن طراز وفا میرزا غیاثالدین
که دولتش ز عنان و رکاب میجوشد
ندانم این چه لقب بود لیک میبینم
که از ضمیر و زبان آفتاب میجوشد
ترا دلیل بلنداختری همین کافیست
که از انامل تو فتح باب میجوشد
در ترا خلف کعبه خواندم و خجلم
که کعبه را نه جباه از جناب میجوشد
بهار خلق ترا چون ستایم از نفسم
چمن چمن گل معجز نقاب میجوشد
وگر ز روی تو روشن کنم چراغ ثنا
عرق ز ناصیه آفتاب میجوشد
کند چو طره پریشان سواد توقیعت
ز رشتههای خرد پیچ و تاب میجوشد
شود ز مژده ناسور زخم ما مدهوش
که از زمین و زمان مشک ناب میجوشد
فسون خلق تو بر افعی قلم خواندم
که جای زهر ز کامش گلاب میجوشد
وگرنه زهر فشانیست کز بن دندان
همیشه بیهده زهر عتاب میجوشد
لب عتاب تو آنجا که در سوال آید
نمک ز سینه ریش جواب میجوشد
وگرز لطف شوی گلفشان شهیدان را
شکر ز گوش ز فیض خطاب میجوشد
صفا سرشتا صافی دلا خداوندا
چه شد که طبع تو از انقلاب میجوشد
چه شد چه شد که به یاد گلوی تشنه لبان
ز کام تیغ تو خونین لعاب میجوشد
سبک عنانی جنگ و گران رکابی صلح
دو چشمهاند کزیشان دو آب میجوشد
ازین ز سینه دریا سراب میروید
وز آن ز کوثر رحمت عذاب میجوشد
به راه عذر سبک پویه چون شود خردم
روان ز هر بن مو اضطراب میجوشد
گران رکابی صلحت چویاد میآرم
سکون ز سعی و درنگ از شتاب میجوشد
درین دو روز که شد تنگ خلق مرحمتت
تنم ز غصه چو خون کباب میجوشد
ز دیده اشک به صد در د و داغ میروید
ز سینه آه به صد پیچ و تاب میجوشد
ز تشنگی جگرم میمکید شعله کنون
هزار چشمه خون ز آن سراب میجوشد
مران سمند تلافی به روی تربت من
که غصه تا به عنان و رکاب میجوشد
تو گر خطاب کنی با دو چشم گریان کن
کزین دو چشمه زلال جواب میجوشد
وگرنه ناطقه خشک لب کجا و جواب
کزان سراب همه موج ناب میجوشد
نگویمت که مرا آرزوی پابوس است
کزین کتان هوس ماهتاب میجوشد
ولیک غنچه فکرم ز شاخسار ضمیر
همه به شکل هلال رکاب میجوشد
به لطف گو که از و آستینفشان مگذر
ز پای تا سرت ار اجتناب میجوشد
به عفو گو که نظر زان گناهکار مپوش
گرت زهر مژه طوفان خواب میجوشد
همیشه تا که زلال نظام و درد خلل
ز چشمهسار خطا و صواب میجوشد
نظام عافیتت باد از خلل خالی
که آب هشت چمن زین سحاب میجوشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره محبت و زیباییهای یک شخص خاص است که تأثیر عمیقی بر طبیعت و موجودات دیگر دارد. شاعر با استفاده از استعارهها و نمادها، ارتباط بین وجود این شخص و عناصر طبیعی را نشان میدهد. او به زیبایی و شگفتیهای این شخص اشاره میکند و احساسات خود را از عشق و درد عمیق به تصویر میکشد. در نهایت، شعر به دوگانگی عشق و غم، انتظار و ناامیدی اشاره دارد و درخواست بخشش و مهربانی را مطرح میکند.
هوش مصنوعی: زمین به خاطر خواب و آرامشی که دارد، از کسی که خطا کرده است، عذرخواهی میکند. چرا که از دل خاک، محبت و سخاوتی همچون سیل جاری میشود.
هوش مصنوعی: چمن، نشانه وفاداری میرزا غیاثالدین است که قدرت و ثروتش از اسب و زینش به او میجوشد و جاری است.
هوش مصنوعی: نمیدانم این چه نامی است، اما میبینم که از دل و زبان حقیقت و روشنی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که دلیل برتری و بزرگی تو همین کافی است که از انگشتان تو، خلاقیت و ایدههای نو به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در کنار کعبه دعا و راز و نیاز میکنم و شرمندهام، زیرا عظمت و بزرگی کعبه از جبههای که در آن قرار دارد، برمیخیزد و من احساس کوچکی میکنم.
هوش مصنوعی: بهار وجود تو را چقدر ستایش کنم، که از درون من مانند گلی که از خاک سر برآورده، زیباییات همچون معجزهای در دل من جوانه میزند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم زیبایی و نور چهرهات را با ستایش به تابش درآورم، باید بدانم که درخشش این ستایش آنقدر زیاد است که حتی از پیشانی خورشید نیز میجوشد.
هوش مصنوعی: وقتی موهای پریشان تو را میبینم، فکر و خیالهای مختلفی در ذهنم پرسه میزند و همچون نخهای نرم و ظریف، در هم میپیچند و به هم میتند.
هوش مصنوعی: خبر خوشی به ما میرسد که حالت سِحرآمیز و شگفتانگیزی به ما میدهد. در این لحظه، به نظر میرسد که از زمین و زمان عطر خالص و ناب به وجود میآید.
هوش مصنوعی: زبان و زیبایی ظاهرت آنقدر جذاب است که حتی یک افعی، که به طور معمول با زهرش شناخته میشود، نمیتواند به حالتی خطرناک و سمی جلوه کند، چرا که به جای زهر، از دهانش گلاب و عطر میریزد.
هوش مصنوعی: اگر این طور نباشد، ریختن زهر و تلخی کلام از دل دینا به نوعی بیفایده است، زیرا همیشه از درون دندانها زهر و تلخی عتاب به صورت بیهدف خارج میشود.
هوش مصنوعی: وقتی از تو سوالی مطرح میشود، لبهای تو به طعنه و ناز میخندد، اما من در دل جراحت خود درد و زخم را احساس میکنم و از عمق وجودم پاسخ میدهم.
هوش مصنوعی: اگر محبت تو گلهای شهیدان را زیبا کند، شکرها از گوشها و با فیض الهی به سوی تو میریزد.
هوش مصنوعی: ای خداوند، آن پاکی و صفای ذات تو کجا رفته که روح و قلب تو اینگونه در تغییر و تحول به سر میبرد؟
هوش مصنوعی: چه اتفاقی افتاده که به یاد گلوی تشنه و لبهای خشکیده، خون از زخم تیغ تو به جوش میآید؟
هوش مصنوعی: جنگ و صلح مانند دو چشمه هستند که از یکدیگر نشأت میگیرند. جنگ به گونهای سوارکارانه و پرشتاب است و صلح آرامتر و سنگینتر. این دو حالت از یکی است که باعث میشود هر کدام به نوعی آب زندگی یا واکنشهای اجتماعی را جاری کنند.
هوش مصنوعی: از دل دریا، تظاهر به جویی از آب میشود و از رحمت کوثر، عذاب و بلایا بیرون میآید.
هوش مصنوعی: وقتی که برای توجیه خود در حال حرکت هستم، عقل من تحت تأثیر قرار میگیرد و از هر تار موی من، اضطراب و نگرانی میجوشد.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیهایی که در زندگی با آنها مواجه هستیم، به ما آرامش و ثبات میدهند. هر چه بیشتر برای رسیدن به هدفهایمان تلاش کنیم و صبر به خرج دهیم، در نهایت نتایج بهتری به دست خواهیم آورد و از فشار و استرس فرار نخواهیم کرد.
هوش مصنوعی: در این روزهای تنگ و سختی که زندگی برایم دشوار شده، مهربانی تو باعث میشود که غصهها و دردهایم مانند خون در حال جوشیدن باشد.
هوش مصنوعی: از چشمانش اشک به فراوانی میریزد و از دلش درد و آه به شکلهای مختلف و به شدت بیرون میآید.
هوش مصنوعی: از شدت تشنگی، جگرم در حال سوختن است و اکنون هزار چشمه خون از آن سراب به جوش میآید.
هوش مصنوعی: به یاد من، اسب قوی را نرانید، چون ناراحتی و غم من تا دیوانگی و نهایت کارش به پاها و زین او میرسد.
هوش مصنوعی: اگر با دو چشم گریان به من سخن بگویی، از این دو چشمهی زلال پاسخهایی تازه و شفاف برخواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر انسان نتواند به درستی صحبت کند، چگونه میتواند به سوالاتی پاسخ دهد؟ در حالی که در طبیعت، آب عمیق و زنده همیشه در حال جریان است و زندگی و احساسات واقعی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: نگو که تو آرزو داری که پایم را ببوسی، زیرا از این پارچه نرم، حس شوق و آرزو مانند نور ماه به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اما غنچهی ذهن من از درختی درون، به صورت هلالی در حال شکلگیری و رویش است.
هوش مصنوعی: اگر به لطف و محبت کسی دستتان به دامن نیفتد، از پای تا سرت را مورد توجه قرار بده و از چیزی که شما را دور میسازد، دوری کن.
هوش مصنوعی: ببخش و درگذشت کن، زیرا اگر به اشتباهات آن گناهکار نگاهی نیندازی، ممکن است زهر خوابآور غم و اندوه بر تو غلبه کند.
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که نظامی پاک و روشن وجود دارد و مشکلات و رنجها از چشمههای درست و نادرست برخاسته میشوند، این وضعیت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: امیدوارم وضعیت سلامتی و آرامش تو از هر گونه مشکلی دور باشد، چون آب هشت چمن از این بارانها سرشار و پرخروش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.