قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹
... ای زاهد خشک بگذر از من
چون با تو مرا سر سفر نیست
در کوچه زاهدان رسیدم ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
از یار سفر کرده کسی را خبری نیست
کان ماه مسافر بهمه کوی و دری نیست ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶
سفر گزیدم ازین آستان کون و فساد
بر آسمان معالی سفر مبارک باد
مبارکی چه بودآنکه یار پیش آید ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰
... نگذشت ز علم و زهد هرگز
زیرا سر این سفر ندارد
از شاخ شجر حدیث گوید ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸
... یاران همه در حالت خوش مست سماعند
کز یار سفر کرده قاسم خبر آمد
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷
... آتش ز ته که گل فخار برآمد
هر دم سفری دارد و نامی و نشانی
ازخانه سفر کرد و ببازار برآمد
در صومعه و بتکدها ذکر تو میرفت ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰
... بخنده گفت که آن سوکوار باز آمد
خرد بوادی عشقت سفر گزیداما
عظیم تند شد و بردبار باز آمد ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱
... در دار زاهدان سخن عشق کمتراست
قاسم سفر گزید ازین دار بی مدار
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸
... بجست و جوی تو از خاک برجهم چالاک
جهان بگشتم و آفاق را سفر کردم
ندیده ام بجمال تو از سمک بسماک ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۴
سفر گزیدم و آهنگ آن جهان کردم
برای حضرت جانان وداع جان کردم
چو اعتماد ندیدم درین دیار غرور
چو عقل کل سفر ملک جاودان کردم
مکان خاک فروغی نداشت چندانی ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۱
... ما عاشق جلوهای یاریم
والله که سر سفر نداریم
مالامالست جام توحید ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۸
... وداع آرزوها کن پس آنگه رو سوی ما کن
ز شهر تن بملک جان اگر خواهی سفر کردن
جوانمردی چه میباشد بآیین طلب کاران ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۵
... چو ز خویش فرد گشتی ز جهان یگانه باشی
نفسی نکو نظر کن تو ز خویشتن سفر کن
که تو هم خزانه داری و تو هم خزانه باشی ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۲
میر مخدوم سفر کرد و دعایی فرمود
همه دلهای عزیزان بفراقش فرسود ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳
یارب بحق آنکه تویی عالم اسرار
کز یار سفر کرده ما کیست خبر دار
کان ماه مسافر بکجا بود و کجا شد ...
... در ماه صفر شاه جهان را خبر آمد
کان ماه سفر کرد ازین عالم غدار
شهزاده دین بود ولی شاه یقین بود
کردند بدین وجه عزیزان همه اقرار
ای ماه مبارک سفرت دورتر افتاد
از فرقت دیدار تو جانها همه افگار ...
... آن خواجه نمردست که آن زنده جاوید
ناگه سفری کرد ازین دار بدان دار
قاسم تز فراق تو روان کرد دمادم ...
قاسم انوار » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بیان واقعه دیدن امیر تیمور
... خطابم آمد از دادار قیوم
کهدر خاطر سفر داری ازین بوم
بلایی نازلست از ما برین خاک ...
... بسوز سینه گفتم یا الهی
سفر خواهم ازین جا گر تو خواهی
ولی قومی فقیر و نا توانند ...
قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۲۱ - حکایت در معرفت قلب
... واقف اسرار و شه بیت نیاز
زابتدای حال میک ردی سفر
در طلب پرسان پیر راهبر ...
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۲۴ - و له ایضا
تا به شیراز نگارم ز سفر باز آمد
راحت روح من خسته جگر باز آمد ...
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹
... ز کلام لن ترانی تو نظاره کن لقا را
ظلمات هستی خود تو بصدق در سفر کن
چو خضر اگر بجویی سر چشمه بقا را ...
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰
... از آنکه هست تصوف به جملگی آداب
زدند قافله راه عشق کوس سفر
اگر نه مرده دلی دیده ها بمال از خواب ...