بآرزوی تو در خاک می روم، در خاک
بجست و جوی تو از خاک برجهم چالاک
جهان بگشتم و آفاق را سفر کردم
ندیده ام بجمال تو از سمک بسماک
اگر دمی نظری جانب من اندازی
گذر کنم بزمانی ز انجم و افلاک
بحال خود نظری کن، که جان جانهایی
تویی خلاصه تقدیر و زبده لولاک
چسان لطیف و ظریفی، که از لطافت و حسن
قدم بکلبه احزان من نهی، حاشاک!
تو روح پاکی، اگر حرص و آز بگذاری
بجان پاک تو سوگند می خورم زر پاک
جهان پرست ز نور خدای عز و جل
ولیک دیده اعمش نمی کند ادراک
تو شاه عشقی، اگر خویشتن نگه داری
که گفته اند که: «الله وال من والاک »
بقاسمی نظری کن، که نیک حیرانست
«اله ارض و سمائی و لا اله سواک »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در بیان عشق و longing به معشوق است. شاعر به صورت عاطفی از جستجو و سفر در دنیا سخن میگوید و تأکید میکند که هیچکس به زیبایی معشوقش نیست. او از معشوق میخواهد که به او نگاهی بیندازد تا از این دنیا و آسمانها فراتر رود. شاعر، معشوق را روحی پاک و بیآلایش توصیف میکند و به لطافت و زیباییاش اشاره دارد. او همچنین میگوید که دنیا پر از نور خداوند است، اما او معشوقش را که بالاتر از همه چیز است، بالاترین حقیقت میداند. در نهایت، شاعر از معشوقش درخواست میکند که به او توجه کند، زیرا او در حیرت و جستجوی زیباییهای اوست.
هوش مصنوعی: با آرزوی تو به زمین میروم و در جستجوی تو از خاک برمیخیزم و با سرعت متوجه تو میشوم.
هوش مصنوعی: من در جهان گردش کردم و به تمامی نقاط سفر کردم، اما هیچ چیزی را زیباتر از زیبایی تو ندیدهام.
هوش مصنوعی: اگر فقط یک لحظه به من توجه کنی، میتوانم به این دنیا و تمام زیباییهایش سفر کنم.
هوش مصنوعی: به حال خود کمی فکر کن، که تو همان روحی هستی که در دل هر انسانی وجود دارد و خلاصهای از سرنوشت و بهترین ویژگیها را نمایان میکنی.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی اینقدر نرم و زیبا باشی که با سادگی و زیبایی خود، قدم به خانهی غمهای من بگذاری؟ هرگز!
هوش مصنوعی: تو موجودی با روحی خالص و پاک هستی. تنها کافی است حرص و طمع را کنار بگذاری. به جان پاک تو قسم میخورم که طلا و زر واقعی نیز خالص و ناب است.
هوش مصنوعی: جهان مملو از نور خدای بزرگ است، اما چشم ناتوان نمیتواند این نور را ببیند و درک کند.
هوش مصنوعی: تو محبوب عشق هستی، اگر خودت را حفظ کنی، زیرا گفتهاند: «خداوند و ولیّ تو کسی است که تو را دوست دارد».
هوش مصنوعی: به دقت به جهان و آسمانها نظر کن، که در این حیرت و شگفتی نمیتوان غیر از تو، خدایی را تصور کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به مستحقان ندهی هرآنچه داری و باز
دهی به معجر و دستار سبزک و سیماک
بجان پاک تو ای خواجه احمد شباک
که همچو جان توام بانو پاک از دل پاک
سر من آنجا باشد که خاک پای تو است
وگرچه سر ز شرف برگذارم از افلاک
بچشم من تو چنانی که توتیا شمرند
[...]
بذروه ملکوت آی ازین نشیمن خاک
که نیست لایق تخت ملوک تحت مغاک
بخاک بازده این خاک و سوی علو گرای
که جان پاک سزا نیست جز بعالم پاک
تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا
[...]
بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک
درین خرابه تو خود کی قدم نهی؟ حاشاک
به لطف صید کنی صدهزار دل هر دم
ولی نگاه نداری تو خود دل غمناک
کدام دل که به خون در نمیکشد دامن؟
[...]
کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش
وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک
سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی
که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.