گنجور

 
قاسم انوار

یارب، بحق آنکه تویی عالم اسرار

کز یار سفر کرده ما کیست خبر دار؟

کان ماه مسافر بکجا بود و کجا شد؟

کان راهبر راه یقین، سالک اطوار

گفتیم باصحاب طریقت که: شفا یافت

هرکس که خورد شربتی ازطبله عطار

در ماه صفر شاه جهان را خبر آمد

کان ماه سفر کرد ازین عالم غدار

شهزاده دین بود ولی شاه یقین بود

کردند بدین وجه عزیزان همه اقرار

ای ماه مبارک، سفرت دورتر افتاد

از فرقت دیدار تو جانها همه افگار

شوق تو ترا برد بدرگاه خداوند

عشق تو ترا برد بدان مجمع انوار

آن خواجه نمردست، که آن زنده جاوید

ناگه سفری کرد ازین دار بدان دار

قاسم تز فراق تو روان کرد دمادم

سیلاب سرشک مژه از چشم گهربار