شیخ عالم، آفتاب اولیا
پیشوای دین، صفی الاصفیا
آنکه ازوی گشت مشهور اردویل
وز جمالش شد پر از نور اردویل
دلنواز طالبان جان گداز
واقف اسرار و شه بیت نیاز
زابتدای حال میک ردی سفر
در طلب پرسان پیر راهبر
چون بشهر شهره شیراز شد
شیخ سعدی شیخ را دمساز شد
شیخ را پرسید مرد خرده دان:
کای منور از جمالت جسم و جان
در بیابان طلب مقصود چیست؟
وین همه درد دل ممدود چیست؟
از کمال همت خود شاهباز
قصه ای با شیخ سعدی گفت باز
چون شنید آن قصه سرگردان بماند
وز کمال همتش حیران بماند
شیخ راگفت:ای ز معنی بهره مند
وز کمال همت خود سر بلند
آن مقامی را که فرمودی نشان
مرغ سعدی را نبودست آشیان
در دلم شد زین سخن دردی مقیم
عاجزم ازسر این معنی عظیم
لیک ن ار گویی،من از دیوان خویش
نکته ای چندت دهم از کان خویش
در جوابش گفت شیخ ازعین درد:
جان مااز غیر جانانست فرد
دردل از دیوان حق دارم بسی
نیستم پروای دیوان کسی
ما بدرد او تولا کرده ایم
وز جهان و جان تبرا کرده ایم
جان بدرد دلبری دیوانه شد
وزخیال غیر او بیگانه شد
شیخ سعدی زین سخن بگریست زار
شیخ را گفت :ای بزرگ نامدار
گوی دولت را بچوگان طلب
برده ای در حال میدان طرب
داری از حق ملکت بی منتها
یرلغش «الله یهدی من یشا»
شیرمردان از هوای آب و خاک
خانه دل را چنین کردند پاک
کرده اند از صدق دل مردان کار
درد او بر هر دو عالم اختیار
دل،که دایم روز و شب در کار اوست
لاجرم مستغرق دیدار اوست
دردلت گر درد جانانست وبس
خود نگه دارش،که جان آنست وبس
ذره ای اندوه محبوب،ای پسر
خوشتر از ملک دو عالم سر بسر
هر کرا یک ذره در دل درد اوست
تا قیامت سر فراز از ورد اوست
گر ترا بانفس و شیطان کار نیست
در دیار دل جزو دیار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ شیخ عالم، پیشوای دینی است که به عنوان شخصیتی برجسته در اردویل شناخته میشود. او دلسوز و آگاه به اسرار روحانی است و از او به عنوان منبع نور نام برده شده است. در داستان، مردی از این شیخ سوال میکند که هدفش از جستجوی کمال چیست و چرا دلش پر از درد است. شیخ جواب میدهد که درد دل او از عشق به معشوق حقیقی است و او از غیر خدا بینیاز شده است.
شیخ سعدی، که در این داستان حضور دارد، تحت تأثیر داستان کمال همت شیخ قرار میگیرد و به گریه میافتد. او به شیخ اشاره میکند که در جستجوی حقیقت، دل باید خالص و پاک باشد. شیخ همچنین میگوید که اگر کسی فقط به عشق معشوق فکر کند، هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. در نهایت، پیام داستان تاکید بر عشق به خدا و خلوص دل در تلاش برای رسیدن به اوست.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک شخصیت بزرگ و برجسته در دین اشاره دارد که به عنوان یک عالم و پیشوای مذهبی شناخته میشود. او همچون آفتاب در میان اولیا، درخشان و هدایتکننده است و مقام والایی در صف نیکان دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر زیباییاش در اردویل معروف شد و چهرهاش پر از نور و درخشش گردید.
هوش مصنوعی: دلهای شاد و آرامشبخش، خواستههای جانسوز معشوق را میفهمند و از رازهای زندگی و نیازهای قلبی آگاهند.
هوش مصنوعی: از آغاز سفر خود به دنبال حقیقت هستی، با پرسش از پیر و راهنمایی با تجربه، به راهیابی و کشف میپردازی.
هوش مصنوعی: زمانی که شیخ سعدی به شهرت و معروفیت در شهر شیراز رسید، با این شهرت او همراهی و همنشینی نیز پیدا شد.
هوش مصنوعی: مردی که دانش کمی داشت از شیخی پرسید: ای که زیباییات، نور بخش جسم و جان من است.
هوش مصنوعی: در بیابان، هدف از جستجو چیست؟ و این همه درد و رنج دل به چه چیز مربوط میشود؟
هوش مصنوعی: پرندهای بلندپرواز که به او شاهباز میگویند، داستانی را از تلاش و اراده قوی خود به شیخ سعدی روایت کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که او آن داستان را شنید، در بهت و حیرت باقی ماند و از شدت اراده و تلاشی که به خرج داده بود، حیران و سردرگم ماند.
هوش مصنوعی: ساخن از این است که ای شیخ، تو از درک معانی عمیق و کمالات خود بهرهمند هستی و باید با تلاش و اراده قوی، برای رسیدن به اهداف و بلندی روح خود کوشا باشی.
هوش مصنوعی: آن مکانی که دربارهاش صحبت کردی، جایی برای پرواز سعدی نیست و او در آنجا نمیتواند زندگی کند.
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر این سخن، دردی دائمی پیدا شده است و من از درک این معنی بزرگ ناتوانم.
هوش مصنوعی: اما اگر نگویی، من از دیوان خود نکات جالبی از درون خود به تو میگویم.
هوش مصنوعی: شیخ از شدت درد پاسخ داد: زندگی ما جدا از محبوب نیست.
هوش مصنوعی: در دل من احساسات و افکار عمیق و زیادی درباره حق و حقیقت وجود دارد و به همین خاطر اهمیت دیگران برایم کمرنگ است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر او به محبت و دوستی گرایش پیدا کردهایم و از همه چیز در این دنیا و حتی از جان خود فاصله گرفتهایم.
هوش مصنوعی: جان از عشق محبوب سخت رنج میبرد و از فکر دیگران کاملاً دور شده است.
هوش مصنوعی: شیخ سعدی از این گفتار به شدت گریست و به شیخ که بزرگ و معروف بود، گفت:
هوش مصنوعی: شما امکانات و نعمتها را از کودکان گرفتهاید و اکنون در حال لذت و شادی هستید.
هوش مصنوعی: تو از حق سرزمینت بینهایت محافظت میکنی و خداوند هر کسی را که بخواهد هدایت میکند.
هوش مصنوعی: مردان دلیر به خاطر عشق به سرزمین و منزل خود، دلهایشان را پاک و خالص کردهاند.
هوش مصنوعی: مردان با دل پاک و صادق، تمام تلاش خود را برای برطرف کردن مشکلات و دردهای او انجام دادهاند و توانستهاند بر هر دو جهان، اختیار و تسلط پیدا کنند.
هوش مصنوعی: دل همیشه در حال فکر کردن و کار کردن است و به همین دلیل همیشه غرق در یاد و دیدار اوست.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو درد عشق وجود دارد، آن را برای خودت نگهدار، چون این درد تنها چیزی است که ارزش دارد و مهم است.
هوش مصنوعی: و اندکی غم محبوب بهتر از تمام زیباییهای جهان است، ای پسر!
هوش مصنوعی: هر کسی که در دلش یک درد کوچک داشته باشد، تا ابد سر بلند و سرافراز خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر با نفس و شیطان کار و درگیری نداری، در سرزمین دل تو هیچ چیز جز سرزمین دل وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.