آن خواجه سر بشر ندارد
پیداست که رو بشر ندارد
هر چندکه عالم و مطیعست
در صنف غزا سپر ندارد
نگذشت ز علم و زهد هرگز
زیرا سر این سفر ندارد
از شاخ شجر حدیث گوید
اما خبر از ثمر ندارد
در بحر محاورست،چه سود؟
چون سود ز بحر بر ندارد
در ظلمت جهل می رود راه
از نور یقین خبر ندارد
در بحر فناست جان قاسم
جایی که ملک گذر ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد افرادی میپردازد که ظاهراً عالم و مطیع هستند اما در واقع خصلتهای انسانی را ندارند. شاعر اشاره میکند که این افراد در حالی که در علم و زهد به سر میبرند، از جوهر و معنای واقعی زندگی بیخبرند. آنها ممکن است در مورد آموزهها سخن بگویند، اما از حقیقت و عمل غافلند. در نهایت، شاعر به بیاطلاعی و جهل آنها اشاره میکند و میگوید که این افراد در دریای فنا غرق شدهاند و هیچگاه به حقیقت نمیرسند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آن شخص برجسته و محترم، هیچ تفاوتی با انسانهای عادی ندارد و از آنچه که باید داشته باشد، بیبهره است. به عبارتی دیگر، او از ویژگیهای انسانی و صفات پسندیده دور افتاده و به نظر میرسد که نتوانسته به خوبی از قیمتیترین صفات بشری برخوردار شود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شخص در برابر دشمنان مظهر علم و اطاعت است، اما هنوز تجهیزات و وسایل دفاعی ندارد.
هوش مصنوعی: این فرد هیچگاه از علم و تقوا دور نشده است، زیرا هدف و مقصد این سفر را نمیداند.
هوش مصنوعی: درخت درباره خودش صحبت میکند، اما از میوهای که باید بدهد خبری نیست.
هوش مصنوعی: در دنیای گفتگوها و بحثها چه فایدهای وجود دارد، وقتی که از این وادی هیچ نفعی حاصل نمیشود؟
هوش مصنوعی: در تاریکی جهل، انسان بدون داشتن یقین و روشنایی، نمیتواند راه درست را پیدا کند.
هوش مصنوعی: در سرای فانی، روح قاسم در جایی قرار دارد که هیچ کس به آن راه ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نور رخ تو قمر ندارد
شیرینی تو شکر ندارد
خوش باد عشق خوبرویی
کز خوبی او خبر ندارد
دارندهٔ شرق و غرب سلطان
[...]
. . . ری دارم که خر ندارد
خر تا بکلاه بر ندارد
مانند یکی درخت جیلان
سرکنده که برگ و بر ندارد
. . . نی داری که صد چنین . . . ر
[...]
دل زخم تو را سپر ندارد
آماج تو جز جگر ندارد
شرط است که بر بساط عشقت
آن پای نهد که سر ندارد
وین طرفه که در هوای وصلت
[...]
ترسم مجنون خبر ندارد
آنگه دارد که سر ندارد
زین درد کسی خبر ندارد
کین درد کسی دگر ندارد
تا در سفر اوفکند دردم
میسوزم و کس خبر ندارد
کور است کسی که ذرهای را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.