گنجور

 
قاسم انوار

مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کردن

بپیش زخم شمشیر تو باید جان سپرکردن

اگرچه سر نهم بر خاک پیش رهروان تو

ولی با منکران ره نخواهم سربسر کردن

نگویم از دل و از جان بپیش روی آن جانان

که عاشق را نمی شاید حدیث مختصر کردن

بسر گردان چو پرگارم ولی امید می دارم

میان زلف و رخسارت شبانروزی بسر کردن

بپیش شمع رخسارت چو پروانه برقص آیم

ببازم جان شیرین را، توانم این قدر کردن

نشان عاشقی چبود؟ اگر دانی یقین دانی

وداع جان و دل گفتن، بترک پا و سر کردن

وداع آرزوها کن، پس آنگه رو سوی ما کن

ز شهر تن بملک جان اگر خواهی سفر کردن

جوانمردی چه میباشد؟ بآیین طلب کاران

درخت باغ عرفان را بحکمت بارور کردن

اگر عاشق شدی، قاسم، نشان عاشقی چبود؟

به یک دم ملک هستی را همه زیر و زبر کردن

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قاسم انوار

چه باشد شیوهٔ عاشق؟ به معشوقان نظر کردن

چه باشد کار معشوقان؟ دل عاشق سپر کردن

در آن وادی که طاوس ملایک پر بیندازد

مگس را اندران میدان چه فکر بال و پر کردن؟

نگویم از سر و از جان به پیش روی آن جانان

[...]

محتشم کاشانی

کسی هم بوده کز شوخی بزور یک نظر کردن

تواند صد هزاران خانه را زیر و زبر کردن

کسی هم بوده کز مردم اگر عالم شود خالی

تواند در دل جن و ملک مهرش اثر کردن

کسی هم بوده از دلها اگر نبود اثر پیدا

[...]

صائب تبریزی

سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن

وگرنه سهل باشد آب شیرین را گهر کردن

پر تیر تو می ریزد به خاک ای شمع بی پروا

ندارد صرفه ای پروانه را بی بال و پر کردن

چنان خود را درین دریای پر شور سبک کردم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

خوشا ذوق فنا و وحشت ساز شرر کردن

ز سر تا پای خود محو یک انداز نظرکردن

غرور ناز و آنگه خاک ‌گردیدن چه ننگست این

حیا کن از دم تیغی‌ که می‌باید سپر کردن

حوادث‌کم‌کند آشفته اوضاع ملایم را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه