گنجور

 
۶۳۲۱

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

... ز خون دیده ی من حال بود روشن

ز لاله دید توان تاب داغداران را

پیادگان غمت سینه ساختند سپر ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۲

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

... ز مژگان ریختم بس اشک گلگون

بر و دامان و جیبم لاله زار است

از این آبم فتد کشتی در آتش ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۳

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

... مرا دور از لبت هر لحظه در جام

به جای می سرشک لاله گون است

به عین رحمتم یک ره نظر کن ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۴

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳

 

... بتی کو را گریز از دلبری نیست

به داغ لاله ی چهرش نباشد

رخی کز دست غم سیسنبری نیست ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۵

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

... در باغ ز داغ رخ گلرنگ تو جاوید

بر خاک سیه لاله ی خونین کفن افتاد

سور و طرب از شور تو بر پیر و جوان رفت ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۶

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

... نوای بربط و نای آنقدر غمم افزود

که از هزار درین لاله زار ناله ی زار

سزدکه دیو سلیمان فرشته اهرمن است ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۷

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

 

... در دست دلبر است دل اما قیاس حال

از درد و داغ لاله گلگون کفن کنم

کو فرصتی که با غم عشق و خیال دوست ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۸

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸

 

... تا به کام دشمن آید لعل شیرینت مکیدن

چشم بگشایم اگر بر لاله بی گلبرگ آن رخ

گل نماید جای خارم در نظر خنجر خلیدن ...

صفایی جندقی
 
۶۳۲۹

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

... کمان و تیر آن مژگان و ابرو

به چهر لاله گونت خال مشکین

در آتش رفته گویی طفل هندو ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۰

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

... گر به بستانت خرامان گلبن سیراب دیدی

گر صبا بر لاله و سنبل گذشتی در حضورت

روی آن بیرنگ خواندی زلف آن بی تاب دیدی ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۱

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

... به طرف عارضت آن زلفکان تافته مانا

به گرد لاله ز سنبل کشیده اند حصاری

خطت دمید ز رخ یا قضا به خامه ی قدرت ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۲

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷

 

... نافع تر از شراب و نکوتر ز شکری

در تازگی لطیف تر از برگ لاله ای

در نازکی رقیق تر از موی لاغری ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۳

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

... راغی که تاب سنبل و سودای یاسمن

باغی که داغ لاله و آزرم عبهری

ماهی که با کمال ملاحت غزل سرای ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۴

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰

 

... حبذا روضه رویت که نباشد مه و سال

لاله و سوریش آلوده هر خار و خسی

گفتمش کام من آخر ندهی گفت به ناز ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۵

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۵

 

... سنگ خارا شکنی سلسله غالیه مویی

لعبت لاله عذاری صنم باده گساری

سرکشی سیم تنی نوش لبی نادره گویی ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۶

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۵

 

... از زخم کشتگان تو افزون گریستند

شد جیب روزگار به خون رشک لاله زار

خلقی ز بس به پهنه و هامون گریستند ...

... از آتش درون همه کانون گریستند

عبهر به دشت و لاله به بستان و گل به باغ

از جویبار دیده طبرخون گریستند ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۷

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۹

 

... گلبن چو نخله خار برآوردش از خدنگ

برجای گل چرا ندمد خار لاله زار

تا تلخ شد زبان شکر بارش از عطش ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۸

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۵

 

... با آنکه موج خون شهیدان به چرخ رفت

یا للعجب که روی فلک لاله گون نشد

دردا که سیل اشک یتیمان نکرد سست ...

صفایی جندقی
 
۶۳۳۹

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۰

 

... از عکس داغ های دل داغ دار ما

باغی به جای سبزه پر از لاله بنگری

روزی اگر گذار کنی بر مزار ما ...

صفایی جندقی
 
۶۳۴۰

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۲

 

... صد خاک از آن مشاهده ما را به سر مخواه

در خون چو لاله قالب خود غوطه ور مکن

بر نی چو هاله تارک خود جلوه گر مخواه ...

صفایی جندقی
 
 
۱
۳۱۵
۳۱۶
۳۱۷
۳۱۸
۳۱۹
۳۶۲