گنجور

 
۵۸۱

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۹۷ - برگزیدن نستوه شیروی به فرمانروایی چین و فرستادن او را به جنگ کوش

 

... سپاهی کشیده بر آن مرز و بوم

نریمان و گرشاسب بر هندوان

سپاهی کشیده چو پیل دمان

همه هند خون بود و تاراج بود

که گرشاسب را رزم مهراج بود

چنان آمد از رای خسرو پدید ...

... یکی خلعتش داد در خورد شاه

ز شمشیر و اسب و قبا و کلاه

ایرانشان
 
۵۸۲

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۳ - جنگ نستوه و کارم با کوش

 

... درآریم چون بار پیشش به بند

نه بر اسب رنج و نه بر ما گزند

کنون هر که دارد دل رزم و کین ...

ایرانشان
 
۵۸۳

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۴ - شبیخون کردن کوش بر نستوه و زخمی شدن کوش و شکست ایرانیان

 

... نه نیزه بکار آمد آن شب نه تیر

چنان پیل دندان برافگند اسب

که شد کین مهراب و آذرگشسب

به هر زخمی اسبی و گردی چو کوه

بکشت از دلیران ایران گروه ...

... بناکام برگشت زود و برفت

همان گاه از اسب اندر افتاد کوش

ز بس خون کز او رفت از او رفت هوش ...

ایرانشان
 
۵۸۴

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۸ - رزم کردن کوش با قباد و پیروزی قباد

 

... رخ کوش مانند گل برشکفت

رکیبش گران گشت و ران زد بر اسب

بسی تیزتر گشت از آذرگشسب ...

... هوا تیره تر شد ز گرد سپاه

تگ تازی اسبان و آواز تیز

تو گفتی برآمد یکی رستخیز ...

... کز آن هول مریخ را باک بود

دوان بی سوار اسب و گردان به جنگ

گسسته لگام و شکسته خدنگ ...

ایرانشان
 
۵۸۵

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۹ - نامه ی قباد نزدیک شاه فریدون به فتح

 

... ببست و فرستاد نزدیک شاه

هزار اسب تازی سمند و سیاه

سزای نشست فریدون همه ...

ایرانشان
 
۵۸۶

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۱ - جنگ تن به تن قباد با کوش

 

... درآمد بکردار آذرگشسب

بزد تیغ و آمدش بر یال اسب

سر بارگی چون ز تن دور شد ...

... ز سستی بیفتاد تیغش ز دست

سپهبد به اسب دگر برنشست

برانگیخت و آهنگ او کرد باز ...

ایرانشان
 
۵۸۷

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۴ - آمدن سپاه مکران و چین به نزدیک کوش

 

... ز مکران بجوشید یکسر سپاه

گزیده سواران با اسب و ساز

رسیدند در دشت خمدان فراز ...

ایرانشان
 
۵۸۸

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۵ - آگاهی ایرانیان از نیرنگ کوش و کارزار با دشمن

 

... چو گفتار بشنید فرخ قباد

شتابان به اسب اندر آمد چو باد

بیامد بدید آن سپاه گران ...

ایرانشان
 
۵۸۹

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۶ - پیروزی کوش و بیهوش شدن قباد و بازگشت ایرانیان

 

... به نیرو بزد بر سر پیل زوش

ز اسب اندر افتاد و زو رفت هوش

چنان مغزش از خشم او خیره شد ...

... نکوشد چو بیند سرش را نژند

دو اسبه سپاهی دو ره ده هزار

زره دار با آلت کارزار ...

ایرانشان
 
۵۹۰

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۱۷ - چینیان و مکرانیان در پی گریختگان و پیروزی ایرانیان بر آنان

 

... سواران مکران و چین هم ز گرد

بر ایشان فگندند اسب نبرد

جهاندیده ایرانیان زود پشت

بدادند و شمشیر و نیزه به مشت

چو اسب از کمینگاه بگذاشتند

سراسر همه روی برگاشتند ...

ایرانشان
 
۵۹۱

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او

 

... نبودش خود اندیشه ی داوری

به چوپان اسب و شبانان گله

توانست کرد آتبین را حله ...

ایرانشان
 
۵۹۲

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۲ - رای زدن فریدون با قارن در کار کوش

 

... همان گنجم اندر کم و بیش توست

ز دینار و اسب و قبا و کلاه

ببخش و ببر چند خواهی به راه ...

ایرانشان
 
۵۹۳

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۳ - لشکر کشی قارن به چین

 

... از این سان چو کرد آن سپه را گزین

سلیح و درم داد با اسب و زین

ز آمل سراپرده بیرون کشید ...

ایرانشان
 
۵۹۴

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۶ - نیرنگ قارن و شکست سپاه کوش

 

... برو شش هزار از سپه برگزین

سواران و اسب افگنان گاه کین

نگه کن که کاری توان ساختن ...

ایرانشان
 
۵۹۵

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۷ - آگاه شدن کوش از آمدن قارن

 

... سپهبد کرامی به راه آمده ست

بیامد سلیح و سپه دید و اسب

شتابان بشد همچو آدرگشسب ...

ایرانشان
 
۵۹۶

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۳۹ - جنگ کردن قارن با کوش، و پیروزی ایرانیان

 

چو از قلب قارن بدید آن شکست

یکی اسب آسوده را برنشست

به قلب سپه برزد و حمله برد ...

... ز دست دلاور برون شد عنان

بیفتاد ز اسب اندر آمد به سر

بجست از زمین شاه پرخاشخر ...

... سواران چین همچو آذرگشسب

رسیدند پیشش کشیدند اسب

شتابان به اسب اندر آورد پای

برآشفت آن شیر مردم ربای ...

ایرانشان
 
۵۹۷

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۴۰ - گریختن کوش و پناه بردن به شهر خمدان

 

شهنشاه چین با سپاهش نژند

فرود آمد از پشت اسب سمند

سران سپه را همه کشته دید ...

ایرانشان
 
۵۹۸

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش

 

... هماورد او سر بدزدید و یال

بزد بر سر اسب گرز گران

بیفتاد و در زیر او ماند ران ...

... ز زخم گران شاه رنجور گشت

سپهبد به اسب اندر آمد چو باد

بینداخت گرز و بدو بر فتاد ...

... وز این روی نستوه و فرخ قباد

برانگیختند اسب مانند باد

بدان چینیان خویشتن بر زدند ...

... قباد آمد و هر دو دستش ببست

بر اسبش فگندند مانند مست

مبادا که شاه آزماید نبرد ...

ایرانشان
 
۵۹۹

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان

 

... بفرمود تا قارن پاکرای

از آمل به اسب اندر آورد پای

به یک هفته سوی دماوند شد ...

ایرانشان
 
۶۰۰

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۵۶ - کوش در پیشگاه فریدون

 

... فرستاد نزدش ز هرگونه ساز

ز دینار و اسبان گردنفراز

چو روز آمد او را بخوبی بخواند ...

... روا دارم ار جان من بگسلی

سزد گر به زیر پی اسب شاه

ازاین پس کنم خویشتن را تباه ...

ایرانشان
 
 
۱
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۱۱۷