گنجور

 
۴۳۶۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳

 

... راز برهنگان جنون بی نهایت است

دریا کنار دارد و ما را کنار نیست

شاهان برو سلیم چرا رشک می برند ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹

 

چند چون مرغ کسی بادیه پیما باشد

زر ماهی ز سفر کردن دریا باشد

سایه ی بال هما بستر آسایش نیست ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

... از عاقلی نباشد الفت به عشق کردن

تابوت ناخدا را دریا به دوش دارد

از یار مصلحت نیست آهنگ شکوه کردن ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۳

 

... رخصت گریه مرا نیست وگرنه مژه ام

خنده موج گره بر لب دریا می کرد

آنچه در حوصله گنجد به طلب گر موسی ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰

 

... عشق گوید با تو دارم کارها در وقت مرگ

موج دریا وعده ما را بر سر پل می دهد

صورت چین است پنداری نگار ما سلیم ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۶

 

... گر نسیمی بر بساط عشرت ما بگذرد

شیشه ها بر یکدگر چون موج دریا می خورد

می شوم مست از در میخانه هرگه بگذرم ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹

 

... همچو تخم گل به تحفه تخم بلبل می برد

موج نگذارد کسی نزدیک این دریا رود

ابر اگر آبی برد از چشمه پل می برد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱

 

... دل چو الفت کرد با عشق نکورویان بلاست

کشتی ما چون برون آید ز دریا بشکند

ترسم از بس دست او می لرزد از شرم لبت ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۶۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴

 

... در صفاهان نتوان بی می شیرازی بود

اهل دریا همه محتاج به آب نهرند

هرکس خوب که بینی به جهان شیرازی ست ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸

 

... بر کشتی شکسته ام از بس تپانچه زد

انگشت موج در کف دریا کبود شد

کاری نکرد کوشش و تدبیر ما سلیم ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳

 

... می نهم پا چون درین بادیه سر می لرزد

که خبر داد ز لب تشنگی ام دریا را

که چو سیماب در او آب گهر می لرزد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۶

 

... بخل در خوان کریمان نیست از کم قسمتی ست

کز گلوی خویش ماهی آب دریا را برید

در سفر دایم عزیزی هست این گلزار را ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

... دلنشین باشد حدیث عشق در وارستگی

موج دریا چند ای یاران ز ساحل خوش کنید

هر ادایی در حقیقت ره به جایی می برد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶

 

اگر دریا ز اشکم دم زند آشوب می خواهد

وگر آتش کند دعوی به آهم چوب می خواهد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۳

 

... بود آلوده تن اهل ریا چون ماهی

غوطه زن گرچه به دریا همه از وسواسند

چیست در قید فلک حال خلایق دانی ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۱

 

... هر نفس در صحبت احباب عید دیگر است

موج ازان هردم بغل گیری به دریا می کند

زین طرف عجز و نیاز و زان طرف دشنام و ناز ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۵

 

... آب را جز در سفال آخر چو ریحانش نداد

هیچ کس چون موج خندان سیر این دریا نکرد

کاین محیط از فتنه آخر سر به طوفانش نداد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰

 

... در نظر کی آیدش یک قطره آب گهر

چون شناور آنکه پشت پا به دریا می زند

در رکاب آن سوار مست می خواهد دود ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۷۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲

 

... گر ز قید ناخدا آزادسازی خویش را

موج دریا همچو مرغابی ترا پل می شود

سفله را کی می توان از لاف دولت منع کرد ...

سلیم تهرانی
 
۴۳۸۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

... می شود لب تشنه را معلوم راز تشنگی

بر لب دریا اگر گوشی چو ماهی افکند

لاله در باغ از نوید مقدم او همچو شمع ...

سلیم تهرانی
 
 
۱
۲۱۷
۲۱۸
۲۱۹
۲۲۰
۲۲۱
۳۷۳