گنجور

 
سلیم تهرانی

در چمن ای گلرخان تا چند منزل خوش کنید

یا به چشم من گذارید و مرا دل خوش کنید

دلنشین باشد حدیث عشق در وارستگی

موج دریا چند، ای یاران ز ساحل خوش کنید

هر ادایی در حقیقت ره به جایی می برد

هرچه می بینید از مجنون و عاقل خوش کنید

جلوه ی خوبان، قیامت در جهان انگیخته ست

کشتگان از خاک برخیزید و قاتل خوش کنید

گفتگویی کز غرض باشد، ندارد اعتبار

عیش را دیوانه دارد، عاقلان دل خوش کنید

گوشه ی صحرا و دامان بیابان هم خوش است

چون سلیم ای همنشینان چند محفل خوش کنید؟