گنجور

 
۳۶۶۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹

 

ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود

لاله را داغ تو تعویذ تن خون آلود

اختران بر فلک از گریه ی من رنگینند ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۴

 

... به محشر هم پریشان چون غبار از خاک برخیزد

به داغ رشک آن افتاده همچون لاله می سوزم

که نتواند ز مستی در چمن چون تاک برخیزد ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲

 

رهنمای مقصد هرکس توکل می شود

همچو ابراهیمش آتش لاله و گل می شود

گر ز قید ناخدا آزادسازی خویش را ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

 

... بلبل و پروانه را چشم از فروغش روشن است

از چراغ لاله ی او روغن گل کم مباد

هرکه خواهد کم کند یک مو ز زلف سنبلش ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱

 

... بر لب دریا اگر گوشی چو ماهی افکند

لاله در باغ از نوید مقدم او همچو شمع

تاج خود را پیش باد صبحگاهی افکند ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۵

 

... در دل هزار درد و لب از ناله بسته ایم

از زخم ما چو لاله و گل خون نمی رود

هرکس که جامی از می حکمت کشیده است ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴

 

... هوای داغ جنون در کدام سرکه نبود

گمان که داشت که آخر نصیب لاله شود

نصیب نیست بقایی شکفته طبعان را ...

... ز ناز دیر کشد ساغری که می گیرد

شراب لاله و گل کهنه در پیاله شود

سلیم آنچه به یک نکته ما بیان سازیم ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹

 

در عشق دل چه ناله ی مستانه می کشد

در آتش است لاله و پیمانه می کشد

گر آشنای ما نشود جای شکوه نیست ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۶۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۴

 

... به تنهایی مرا هم صحبتان ای کاش بگذارند

چراغ لاله را صحراست خوش محفل نمی خواهد

جهان سامان خود را عیب پوش ناقصان دارد ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۰

 

دل پی لاله رخان همچو صبا می گردد

هیچ کس نیست بپرسد که کجا می گردد ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۱

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۶

 

... ترا که خرقه چو پروانه در سماع آرد

چراغ لاله به پیش رخ تو بی نور است

که دزد همره خود شمع کم شعاع آرد ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۲

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۰

 

... چون بری نام مرا خاک وطن می لرزد

جنبش لاله و گل نیست ز تأثیر صبا

که ز رشک رخت اعضای چمن می لرزد ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۳

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۸

 

... فریاد که طفلانه مرا نام نهادند

دادند گهی برگ گل و لاله خطابم

گاهی پر پروانه مرا نام نهادند ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۴

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۳

 

... بی داغ برون رفتن ازین باغ شگون نیست

از لاله بچین برگی و همراه نگه دار

رفتند چو خورشید به افلاک حریفان ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۵

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۶

 

... از سایه ی همای مگو در حضور ابر

چون پشت لاله گرم نباشد که می شود

نارنج آفتاب نهان در سمور ابر ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۶

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۷

 

... از باده گرم ساز نفس را و بعد ازان

دریوزه کن چو لاله و آتش ز آب گیر

جز آنچه داده اند به هرکس ازو مخواه ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸

 

... غم زمانه مخور عشق آفت تو بس است

چو آتشی همه تن لاله وار داغ مسوز

دماغ می کشی امشب ز هر شبت بیش است ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۲

 

... به راهم ای فلک این دانه ی فریب مریز

به درد و صاف جهان همچو لاله راضی شو

ز جام خویش ترا آنچه شد نصیب مریز ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۷۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۵

 

... سر برهنه برد فیض از هوای چمن

صبا کلاه گل و لاله را در آب انداز

به بزم می صفتی بهتر از خموشی نیست

چو لاله سرمه به پیمانه ی شراب انداز

مباد پای نسیم چمن بریده شود ...

سلیم تهرانی
 
۳۶۸۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۷

 

... پاسبان خودند آگاهان

هم چراغ است لاله هم فانوس

باز ذوق هوای ابر آورد ...

سلیم تهرانی
 
 
۱
۱۸۲
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۳۶۲