دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلآب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گِرد شهرستان دل
شحنهٔ عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیحگویان، روی در محراب داشت
دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست
خود درفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت؟
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق
اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احوالات عاشق و دردهای او را به تصویر میکشد. شاعر از دوری معشوق و غم قلبیاش مینالد و بیان میکند که دلش در پی وصال او سخت پریشان است. او به عشق و عقل اشاره میکند و میگوید که عشق بر عقل غلبه یافته است. شاعر همچنین به تسبیح و عبادت اشاره میکند و از تلاش برای یاد معشوق سخن میگوید. در نهایت، او به مشکلات و دشواریهای عشق اشاره کرده و از امید به صبر در این راه صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دیروز، وقتی دور از چشمان تو بودم، جانم به خاطر غم به سختی تاب آورد. اشکهایم مثل سیلابی بودند که بر روی صورتم جاری میشدند و همه اینها به خاطر آرزوی دل من بود.
هوش مصنوعی: عقل ضعیف در میان تفکرش تحت تأثیر عشق قرار گرفت و با حالتی آشفته در دل، چشمانش به خواب رفت.
هوش مصنوعی: صدای نواختن زنگ دل شکستگی تو، در تمام شهر پیچیده است. عشق تو، فرماندهای است که عقل را در حیرت و تذبذب فرو برده و به تفکر و اندیشه مشغول کرده است.
هوش مصنوعی: دل من به یاد نام تو مانند تسبیح در دستهای عابدان، همیشه به یاد تو در حال راز و نیاز بوده و تا صبح همچنان مشغول ذکر گفتن است.
هوش مصنوعی: من دیدم که چشمانم در جستجوی روی دوست بود و دیگران به من گفتند که او را نبینم؛ اما چشمان من همچنان به درخشش او خیره بود، زیرا در او مانند سیمابی درخشنده میدیدم.
هوش مصنوعی: آغاز کار من از آسمان، به نظر بسیار خوشایند و شیرین میآمد. اما هیچگاه فکر نمیکردم که این ظاهر زیبا، در حقیقت تلخی و زهر را در خود دارد.
هوش مصنوعی: سعدی میگوید که این راه عشق بسیار دشوار است و مانند دریا به نظر میرسد. اما در نهایت، اگر کمی صبر و استقامت داشته باشید، میتوانید به هدف خود برسید و آرامش بیابید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سنبل بوستان ز زلف تو سحرگه تاب داشت
نرگس مسکین ز شرم چشم مستت خواب داشت
گل چو لیلا برکشیده از رخ زیبا نقاب
ابر همچون چشم مجنون در مزه سیلاب داشت
عقل را سودای شاهی بود بر سر ناگهان
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.