فرهاد
تاریخ پیوستن: ۱۹م فروردین ۱۴۰۲
شیفتهی پیشینه تمدنی، ادبیات، موسیقی و فرهنگ ناب پارسی
آمار مشارکتها: | |
---|---|
حاشیهها: |
۷ |
فرهاد در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
دوستی که آدرس دبیرستانی را میخواست که شجریان در آن ادبیات خوانده، بهتر است جَست و جو! کند تا "ببیند"، حافظ و سعدی و حتی فردوسی در کدام دبیرستان و پیش کدام استاد ادبیات درس خواندهاند. شجریان، بهترین شاگرد مکتب این شاعران و ادیبان بزرگ ایران زمین بوده و دِین خود را به خوبی و زیبایی هرچه تمامتر به این بزرگان ادا کرده. وای که اگر این بزرگان الان زنده بودند، از دست برخی خودشیفتگان مدرک به دست چهها میکشیدند؛ همانهایی که رو به این شیریندهنان میپرسیدند: شما از کدوم دانشگاه مدرک ادبیات گرفتید؟!
فرهاد در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:
درود
دوستانی که ادعا میکنند "میجَست" درست است و مرادشان پریدن پلک است، ظاهرا توجه نکردند که در بیتهای پیشین، شاعر اقرار میکند که به دلیل دوری از روی دوست و بی قراری، به پهنای صورتش اشک میریخت و سیل اشک بر چهرهاش جاری بود؛ در این گیر و دار که دل هر بینندهای ریش-ریش میشود، دوستان بی احساس و خُرافاتیاش-ذوق کنان- بگویند چشمت داره میپره، معنیش اینه که دوستت را میبینی! سوای این، در اوج گریه و فوران اشک، مگر میشه پلک پرش بگیره، و اگر هم باز و بسته بشه، که بدیهی و ناشی از حالت گریه است.
گذشته از این، دیده، کارش دیدن و جُست و جو کردن است به ویژه با آن حال و روز شاعرِ بی قرار.
فرهاد در ۱ سال قبل، سهشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
در این چند بیت، به اندازهی کل شاهنامهی واقعی، واژههای عربی به چشم میخورد! من که تخصصی در شعر و ادبیات ندارم، بسیار بهتر و پارسیتر از این میتوانم سرود. این ابیات وصلهی ناجوری است بر این جامهی زربافت پارسی.
گذشته از این همه واژهی عربی در یک قطعه، که با هدف و رسالت شاهنامه و فردوسی در تضاد است، این ابیات با روحیهی یکتاپرستی این بزرگمرد نیز همخوانی ندارد. چه کسی باور میکند فردوسی-یزدان پرست-بگوید:
منم "بندهی" اَهلِ بَیتِ نَبیّ / "ستاینده"ی خاک پای وَصِّیّ
به امید پالایش گنجینههای ادب پارسی از افزودههای ناجور و نچسب!
فرهاد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
سرِ تسلیمِ من و "خاکِ" درِ میکدهها ...
درِ میکدهها که "خِشت" ندارد!
گذشته از این، برای تسلیم، طرف خم می شود و به سرانگشتِ تبرک، خاک را لمس میکند؛ اما خشت(در مصرع بعد) کارکرد دیگری دارد؛ حافظ برای "مدعی" تجویز میکند تا سر خود را به آن بکوبد!
فرهاد در ۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۶ - ماده تاریخ وفات (خلیل عادل = ۷۷۵):
این قطعه اشاره دارد به درگذشت برادر خواجه حافط-به نام خلیل عادل- در ۵۹ سالگی
فرهاد در ۱ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۲:
استاد شجریان دو بیت از این غزل را با سازهای آفریدهی خودشان، که با چیرهدستی برادران پورناظری نواخته میشوند، به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کردهاست. البته، در ادامهی این اثر کمتر شنیده شده، دو بیت از نظامی را نیز میخواند. این اثر، در کانال تلگرامی استاد، با نام "تصنیف صدای جهان" آمده است.
فرهاد در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۴: