کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
ای گواره خانه را ضیق مدار
تا تواند کرد بالغ انتشار
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
گرچه ما زین ناامیدی در گویم
چون صلا زد دست اندازان رویم
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
دایما خاقان ما کردست طو
گوشمان را میکشد لا تقنطوا
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
که رسم یا نارسیده ماندهام
ای عجب با من کند کرم آن کرم
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
چون بریشم خاک را برمیتنند
خاک در چشم ممیز میزنند
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
خم روان کرده ز سحری چون فرس
کرده کرباسی ز مهتاب و غلس
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
رنگ باقی صبغة الله است و بس
غیر آن بر بسته دان همچون جرس
مصرع دوم یعنی چه ؟
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۳ - متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازهٔ برادر کی آن کوچکین صاحبفراش بود از رنجوری و نواختن پادشاه میانین را تا او هم لنگ احسان شد ماند پیش پادشاه صد هزار از غنایم غیبی و غنی بدو رسید از دولت و نظر آن شاه مع تقریر بعضه:
عاد را با دست حمال خذول
همچو بره در کف مردی اکول
یعنی چه؟
احمد خرمآبادیزاد در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:
مصرع نخست بیت 16 به شکل کنونی یعنی «چشم گریست خون و دل گفت که یاس من نگر» از نظر وزنی لنگ میزند.
به استناد نسخه عبدالرسولی، و نیز نسخههای خطی موجود، شکل درست آن عبارت است از:
«چشم کرم گریست خون، گفت که یاس من نگر»
نکته بسیار مهم: در بررسی بیت کنونی، باید بیت 15 را در نظر داشته باشیم.
*با بهرهگیری از نگرش سیستمی و هوشیاری نسبت به ذهن فریبکار، از دستکاری اسناد هویت ملی بپرهیزیم.
یگانه بیک یزدی در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
شعری که در کلیات حافظ در سال ۱۳۴۰ چاپ شده
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقّا که آن ندارد
با هیچکس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد موج آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سر منزل قناعت نتوان ز دست دادن
ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت میخواندت بشعرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
گر خود رقیب شمعست احوال از او بپوشان
کان شوخ سر بریده بند زبان ندارد
ذوقی چنان ندارد بیدوست زندگانی
بیدوست زندگانی ذوقی چنان ندارد
احوال گنج قارون کایّام داد بر باد
در گوش گِل فرو خوان تا زر نهان ندارد
آن را که خواندی استاد گر بنگری بتحقیق
صنعتگریست اما طبع روان ندارد
ایدل طریق رندی از محتسب بیاموز
مستست و در حق او کس این گمان ندارد
کس در جهان ندارد یک بندهٔ چو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
سیدپور در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در ورود شاه عباس دوم به شهر اشرف:
حسن تعلیل از مطلع بیت شاه بیتی ساخته
سیدپور در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در توصیف صفی آباد:
سخن در وصف اشرف بی قرار است
که پایتخت سلطان بهار است
سیدپور در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹۲:
در حوالی قرن ۱۷ میلادی، اشرف(بهشهر)، اصفهان، فرح آباد(ساری)، قزوین و تبریز و... از آبادترین و جذابترین شهر های جهان آن روز شمرده می شدند، به قول امروزین، مقصد گردشگری بودند.
سیدپور در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در توصیف اشرف:
دو قصیده و چندین بیت از بزرگترین شاعر یکی از ۵ سبک عمده شعری، یعنی صائب در توصیف بهشهر مازندران هست، اعتباری کم نظیر از جهت فرهنگی برای بهشهر هست، حداقل در شمال ایران بی نظیر است
Mohammad Daryaei در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۲ - حکایت عیاضی رحمهالله کی هفتاد غزو کرده بود سینه برهنه بر امید شهید شدن چون از آن نومید شد از جهاد اصغر رو به جهاد اکبر آورد و خلوت گزید ناگهان طبل غازیان شنید نفس از اندرون زنجیر میدرانید سوی غزا و متهم داشتن او نفس خود را درین رغبت:
عالی🍁
علی میراحمدی در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۵:
توصیف رستم از زبان پیران:
یکی مرد بینی چو سرو سهی
به دیدار با زیب و با فَرّهی
بسا رزمگاها که افراسیاب
ازو گشت پیچان و دیده پرآب
یکی رزمسازست و خسروپرست
نخست او بَرَد سوی شمشیر دست
به کینِ سیاوش کند کارزار
کجا او بپروردش اندر کنار
ز مردان کنند آزمایش بسی
سلیح ورا برنتابد کسی
نه برگیرد از جایْ گرزش نهنگ
اگر بفگند بر زمین روزِ جنگ
به رزم اندر آید بپوشد زره
یکی جوشن از بَر ببندد گره
یکی جامه دارد ز چرم پلنگ
بپوشد بَر و اندر آید به جنگ
همی نامْ بَبرِ بَیان خوانَدَش
ز خِفتان و جوشن فزون دانَدَش
نه سوزد در آتش، نه از آب تر
شود چون بپوشد برآیدْش پَر
یکی رخش دارد به زیر اندرون
تو گفتی روان شد کُهِ بیستون
همی آتش افروزد از خاک و سنگ
نیارامد از بانگ، هنگام جنگ
علی میراحمدی در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۲:
برادرش را کشته بر بیگناه
به دشمن سپرده نگین و کلاه
شاهکار طوس و ایرانیان در اولین قدم کین خواهی سیاوش، کشتن برادر ناتنی کیخسرو بنام فرود است!!
کیخسرو هم خود را سرزنش میکند و هم طوس را نفرین:
همی خلعت و پندها دادمش
به جنگ برادر فرستادمش
جهانگیر چون طوس نوذر مباد
چنو پهلوان پیش لشکر مباد
دریغ آن فرود سیاوش دریغ
که با زور و دل بود و با گرز و تیغ
به سان پدر کشته شد بیگناه
به دست سپهدار من با سپاه
به گیتی نباشد کم از طوس کس
که او از در بند چاهست و بس
علی میراحمدی در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱:
به نام خداوند خورشید و ماه
که دل را به نامش خرد داد راه
فردوسی یاد خدا و ایمان به او را نتیجه خِرَد آدمی میداند.
در واقع این خرد است که آدمی را به ایمان و عبادت فرا میخواند.
خرد و ایمان دست در گردن یکدیگر داشته و همراه هم هستند.
انسان بی خرد و در نتیجه بی ایمان هم حیوانی بیش نیست.قرآن انسانهای بی خرد و بی ایمان را حتی از حیوانات نیز پست تر میداند:
أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ
آنها مانند چهارپایانند بلکه بسی گمراهترند، آنها همان مردمی هستند که غافلاند.
آیه ۱۷۹سوره اعراف
ترجمه الهی قمشه ای
محمدحسین مسعودی گاوگانی در ۵ روز قبل، پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۵ - فرق میان دانستن چیزی به مثال و تقلید و میان دانستن ماهیت آن چیز:
به نظر می رسد مصرع اول بیت دهم یا این بیت
کودکان خرد در کتابها
و آن امامان جمله در محرابها
به اکتابها با ا کسره دار تصحیح شود. هم معنی درست می شود هم وزن.
اکتاب در لغتنامه دهخدا به معنی نوشتن آموختن است.
یعنی کودکان خرد در سرمشق های خودشان ، نوح را می نویسند. من هم کودک بوده ام و آن موقع نوشته ام پس می شناسم نوح را
اکتاب . [ اِ ] (ع مص ) نوشتن آموختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خط آموختن کسی را.
کوروش در ۴ روز قبل، جمعه ۳۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۴ - وسوسهای کی پادشاهزاده را پیدا شد از سبب استغنایی و کشفی کی از شاه دل او را حاصل شده بود و قصد ناشکری و سرکشی میکرد شاه را از راه الهام و سر شاه را خبر شد دلش درد کرد روح او را زخمی زد چنانک صورت شاه را خبر نبود الی آخره: