مهدی سعیدی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
در بیت آخر به جای واژه لبت، واژه لقب درست است. شاعر با حسن تعلیل به این نکته اشاره میکند که در بیت قبل و در واژه خاقانی وزن شعر را که مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن است به صورت مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفاعلن آورده. و این از اختیارات شاعری است.
سیاوش جم در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۸ - مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرقانی قدس الله روحهما پیش از سالها و نشان صورت او سیرت او یک به یک و نوشتن تاریخنویسان آن در جهت رصد:
عالیه
همین که بوی گلستان عالم معنا از ابیات مولانا به ما می رسه بعد از 800 سال این هم معجزه است
ابوطالب رحیمی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو:
سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست؟ // یا چو شیرین سخنت نخل شکر باری هست؟
قصیده بسیار زیبایی بود. تا به حال فقط بیت اولش رو شنیده بودم. الحق و الإنصاف سعدی استاد سخن پارسی و ستاره پر فروغ ادبیات ایران زمینه.
بهزاد علوی (باب) در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۲:
امکانی د یگر برای بیت شماره 4
ای شیخ پر از دعوی وی صورت بیماوی
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:
باپوزش روزها را زوزها نوشته ام و فاصله هایی که به وجود نیامده اند!
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:
نخستین موردی (از20مورد)که باعث شد امام محمد در تهافت الفلاسفه به آن بپردازد و فلاسفه را بابت آن تکفیر کند این اعتقاد بود که آنان معتقد بودند علم خدا به عالمبه صورت کلی است و به جزییات آگاه نیست واینکه حوادث عالم متغیرند و علم نیز به تبع معلوم متغیر واگر علم متغر باشد عالم هم متغیر خواهد شد و تغیر برای خداوند روا و جایز نیست بنابراین علم خداوند به کلیات تعلق میگیرد .اما تا اینجا اشاره مستقیم به ابن سینا نداشته است بلکه در بحث معادابن سینا معتقد است که معاد روحانی قابل اثبات عقلی است اما معاد جسمانی نه با استدلال عقلی که صرفا با استناد به آیات و روایات پذیرفتنی است ابن سینا میگوید گر چه عقل از اثبات معاد جسمانیعاجز است اما به دلیل آنکه پیامبر از آن خبر داده آنرا میپذیریم اما غزالی اینگونه پذیرش را به منزله نفی و انکار میداند و اینگونه برخورد را نامناسب و وقیحانه میدانداما ابن رشد بعدا در تهاتفالتهافت از خجالت غزالی درمی آید !پر چانگی ام را ببخشید دوستان این زوزها فلسفه میخوانم
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:
باید از بزرگان نام به نیکی برد ولی من هیچ یک از این بزرگان را به بلندای ابو علی نمی بینم . امام محمد غزالی که با نوشتن المنقذ من الضلال یک ویراژ( virage)در باورهای خود می دهد و می توان اورا کسی دانست که در اواخر عمر در نگاهش باز آهنگی و تغییر عقیده داده است . این تغییر عقاید و نیز دست کم باز آرایی باور ها در ابو حیان هم دیده می شود پس سخن آخر این دانایان که در کار رشد و بالستگی بوده اند درست است وانگهی در زندان عین القضاه سد بار گفته من را به سخنی که در 20 سالگی گفته ام می گیرید ! اما جامی که هر چند نویسنده ای پر نوشتار و بینشوری داناست اما از خواندن کتابهایش بزرگی ابو علی به مشام نمی رسد . ابو علی سرور بخردان و نیز بزرگواری در فرابخردان است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:
حی ابن یقظان درست است به غلط یقضان نوشته بودم .
تاوتک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۹ - قصهٔ آغاز خلافت عثمان رضی الله عنه و خطبهٔ وی در بیان آنک ناصح فعال به فعل به از ناصح قوال به قول:
دکتر جان درود
موضوع به اینجا ختم نمیشود به نظر بنده مولانا در کل به فلسفه نگاهی توام با تحقیر داشته است و در جایی میگوید
درون سینه چون عیسی نگاری بی پدر صورت که ماند چون خری در گل ز فهمش بوعلی سینا
اما عبدالرحمن جامی نیز از کسانیست که انتقادهای تند و تیزی از وی داشته است وعطار نیز هم .اما به نظر بنده بیشترین انتقادات را غزالی بر وی داشته است و اینکه او را فاسق!وکافر!میداند
ف. فرشیم در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۲:
در سطر اول «شیادی گیسوان بافت، یعنی علویام...» "علویام" باید درستتر باشد؛ چه با نظایر آن در دنبالۀ حکایت هماهنگ است: "علوی ام"، "همی آیم" و "گفتهام".
در سطر چهارم، «شعرش را به دیوان انوری یافتند» باید درستتر باشد، چون حرف «به» خود به معنی «در» است و تکرار آن پیش از یافتند، بیهوده مینماید.
در سطر پنجم «... یک سخنت دیگر در خدمت بگویم...» "سخنت" باید درستتر باشد، یعنی که ترا سخنی دیگر در حضور بگویم.
ف. فرشیم در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۲:
امیر درست گفته است. آن ابیات جا افتادهاند.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
ارشک جان وانگهی دل ناگروا را نمی شود کاری کرد نشانی حیره چنان دقیق نوشته شده است که دور از داد می بینم نوشته من را نا راست خواندن ! منبع نوشته حیره از فرهنگ نامه ایرانیکا است . مانده نوشته ها هم همه افزون بر خردپذیری خانی درست و راست دارند .
S.F.H در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۵ - حکمت فرعونی:
نمود جامعه و حکومت امروزی ماست
دمش گرم و سرش خوش باد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
ارسک جانم درود به شما البته اگر نوشته با خانی و منبع همراه شود برازنده تر می شود اما باور کن که کتابی که از حسن ابن هانی الأهوازی و نیز أعشا میمون و حیره و شاپور ساسانی و نیز حدیث حضرت ختمی مرتبت خوانده ام را اگر بنویسم خوب دیگر مقاله می شود ! حالا اگر به درستی هر کدام آنها خرده می گیری من خانی آن را اگر به بر داشته باشم برایتان باز بگویم . کهتر شما هستم .
ارسک در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
@امین کیخا
این فرمایشاتتون رو اگه کمی موثق کنید بهتر به دل و مغز میشینه. و اگر شیفت رو با دکمه ی ا نگه دارید به آ میرسید، در شرایط متعارف. خانا تر میشه نوشته ها، درستی رو کنار بگذارم
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود:
اما پله یعنی درجه به فارسی ، اما خود درجه فارسی است از درز است و درز و درگ مثل سوز و سوگ است ، اما مدرج و تدریج از روی درج و درز درست شده است ، لی پی به پهلوی یعنی درجه ، و نیز مرپل یعنی درجه که گزینش دکتر حیدری است و نو می باشد .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود:
شمس جان پله باید پلک باشد بیت آخر ؟
.M.FAHIM در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۸:
ممنون صفحه گنجور هستیم سلامت باشید
بیت صحیح چننین است
**
چه فقر وکو غنا عام است رحمت
ز خشکوتر مگو یک چشمهجاریست
سلامت باشید
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود:
نشا به معنی غرس گیاهان از نشاندن فارسی است ، و نونشاند یعنی گیاه نو کاشته شده .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، شنبه ۷ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲۰ - در بیان آنک حکما گویند آدمی عالم صغریست و حکمای اللهی گویند آدمی عالم کبریست زیرا آن علم حکما بر صورت آدمی مقصور بود و علم این حکما در حقیقت حقیقت آدمی موصول بود: