سلیمان فرزین در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۵ - اندر معنی عدل و ظلم و ثمرهٔ آن:
در بیت یازدهم (خَـــــش ) هست و لی بسیاری نمیدانند خش تلفظ منند لطفا نشانهد بگذارید
مجید در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۰۲ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او:
بحث های روشنفکرمابانه وتعصبات کنار گذاشته شود محتویات .سلوک.عرفان.عشق به معبود.و...... اندیشه وتفکرات شاعر ستودنی است الهی/ وقتی به اعمال خود مینگریم. شرم داریم ازاینکه حتی نامت را برزبان اوریم وبقول حافظ دراین شب سیاهم گم گشته راه مقصود ازگوشه ای برون ای ای کوکب هدایت
لیلا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
بنام خدا
این شعر در خصوص مفهوم عرفانی "مردن پیش از مردن" است که یکی از مفاهیم مهم در اندیشه مولاناست. "مردن" اول اشاره به جدایی از همه تعلقات دنیوی و وابستگی های نفسانی و بشری است که به معنای ورود به مرحله اول سلوک یعنی تبتل است. اما "مردن" دوم، مرگ واقعی و ختم زندگی است. مولانا توصیه می کند: "از علایق دنیوی دست بردارید و به منبع عشق وصل شوید پیش از آنکه زمان مرگ شما فرا برسد. یعنی تا در این دنیا هستید به حق اتصال یابید وگرنه همه انسانها با مرگ به او باز می گردند که این به خودی خود ارزشی ندارد. عارف آن کسی است که پیش از مرگ به اصل خویش باز می گردد و به او متصل می شود. اگر "مرگ عرفانی" برای انسان فانی اتفاق بیفتد، از تاریکی رها شد و عین نور می شود. به عبارت دیگر، انسان فانی بواسطه عشق الهی از وضعیت هبوط، که آدم با ارتکاب به گناه برای کل بشر به وجود آورد، خلاصی یافته و به اوج و صعود دست می یابد. ضمنا" این شعر اصلا" اشاره ای به مرگ واقعی و آن دنیا و ... ندارد... کلماتی چون زندان و ابر و غیره همگی سمبل و نماد هستند و به چیزی غیر از خود اشاره دارند.
ادیب در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:
این اسماعیل در این ابیات چه کسی بوده است؟
آیا قاآنی هم نظرباز وشاهد دوست بوده است؟
ناشناس در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۳۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۸:
درشتی و نرمی به هم در به است
چو فاصد که جراح و مرهم نه است
درشتی نگیرد خردمند پیش
نه سستی که ناقص کند قدر خویش
نه مر خویشتن را فزونی نهد
نه یکباره تن در مذلّت دهد
شبانی با پدر گفت ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند
بگفتا نیک مردی کن نه چندان
که گردد چیره گرگ تیز دندان
نازنیی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۶:
هر روح که سر دارد او روی به در دارد
داری سر این سودا سر در سر سودا کن
مریم در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
گنجور جون قربونت برم یه کاری کن که تفسیرهای چرت و پرت به عنوان حاشیه نوشته نشه که آبروی تو و حافظ وهمه زحمتات برباد میره و دیگه سراغت نمیام و این همه دعای خیر که کردم پس میگیرم .
عاطفه در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۳۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۹:
سلام. این شعر از رابعه است. لطف کنید از این بخش بر داریدش
سپاس بسیار
حمید در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۲۶ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
اتفاقا درست همینه که بیا نوشته شده چون با در نظر گرفتن دو بیت متوالی معنی کامل میشه
یعنی
بیت اول : بیا ساقی ...
بیت دوم :به من ده ...
ملک تاج شعلا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم:
درجواب کامران عزیز ، به نظر اینجانب درشعر آفرینش که از چهار عنصر اصلی آتش و آب و باد و خاک نام برده شده و همچنین سایر مخلوقات ، دراینجا به آفرینش انسان اشاره می کند وانسان را موجودی می داند که به نیروی خرد کلید اسرار کائنات می شود.
ملک تاج شعلا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:
باسلام و تشکر از تهیه ودراختیار گذاردن این مجموعه نفیس درپاسخ به صهبای عزیز ٌوزویت ٌ مخفف واز اویت یعنی ازو برای تو شادمانی و از او برای تو غم است .
علی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۱:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱:
با سلام
بنده نیز با نظر دو دوست آخر موافقم..
چنان مشتقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
امین کیخا در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
خدا یا خداوند در لری حاون نامیده می شود که شکل قبلی خداوند به فارسی است و معنی ان صاحب است و مالک
مهدی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۴:
بیت دوم وعده ای میباشد؛ایراد وزنی
isa در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص):
بیت هشتم “نتابند” صحیح است به جای “نتباد”.
سید محمد هاشمی در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
دوست عزیز جناب حمیدرضا.
آرایه ای که سعدی در این بیت به کار برده بسیار زیبا و ظریف هست.الله اکبر هم الله اکبر اذان هست و هم دروازه یا تنگه الله اکبر.بیت به این صورت مفهوم کاملی داره.چشم امیدوار به دروازه الله اکبر دوخته شده مثل گوش روزه دار که منتظر الله اکبر اذان هست.
کیوان در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
شاعر خطاب به یار خود می گوید آشتی کنان را طولانی مکن و بازگرد که مانعی در کار نیست . یعنی مایۀ جدایی من از تو خرقۀ ریایی من بود که مرا به قید و تکلف می انداخت و تو را از من می رماند . چه ، تصور می کردی من خرقه پوش ِ رسمی و زهد پیشه ای هستم . اینک به همت مردمک چشم و بی تابیها و افشاگریهایش ، آن خرقۀ سالوس از سر یا از تن من به در شده است و به شکرانۀ رفع ریا و رفع حائل یا حجابی که بین ما بود ، در آتش سوخته و نابود شده است . به عبارت دیگر ،حافظ خود را با شیخ صنعان همسان می گیرد و معشوقش را با دختر ترسا . و می گوید من سالکی هستم که از راه و رسم منزلها بی خبر نیستم . حال که تو از من ترک زهد خواسته ای ، به دیده منت دارم . سرانه هم می دهم ، شکرانه هم به جای می آورم ، چه خرقۀ زهد ریای من خود سزاوار آتش است .
بهاء الدین خرمشاهی ، حافظ نامه
ناشناس در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۸ - گفتار در معنی فنای موجودات در معرض وجود باری:
بیت اول پیچ در پیچ است
بیت4 جوابت بگویم گر آید پسند
ارزو در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » ساقینامه:
با سلام وسپاس
حظ وافر بردم اما افسوس که بامدح انسانی دیگر هرچندشایسته (شخصا به شاه عباس احترام میگذارم ) تمام احساس ولطف شعرراازبین برده ضمنا من هیچ شناختی ازایشان نداشتم وبه این وسیله اشنا شدم
باز هم سپاس
مهرداد قهرایی پور در ۱۲ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - بلبل و مور: