امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
ولی رویهمرفته این بزرگان در داستانهای بندهش و چگونگی افرینش کیهان آمده اند ولی گویش قران کریم پاک غیر استوره ای است و چنین همگوشگی و تطبیقی را بر نمی تابد نوح نیز به انگلیسی noah است و در کتاب گیلگمش نامی از او برده شده است و نوشته است که من مردی را دیدم که نمی میرد ! و نوح در دوره نگاشته شدن داستانش زنده بوده است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
شانه به معنی خانه در شانه زنبور عسل و نیز خود شانه سر که خانه خانه است یادگار مانده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
هوشنگ هم هئو شینکا است یعنی خوب خانه سازنده
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
سرورم یوسفی شما البته نو اندیش و خوشپسند هستید ولی با شما جداستان هستم . سیامک را چند معنی برایش نوشته اند از سیاه مو و گوشه گیر و این تازگیها سیامواک یعنی گیاه گوینده برگردانیده اند . ولی انچه شما نوشته اید هر چند نو آورانه است ولی دلیل های استواری می خواهد ولی انچه من نوشته ام خودم نگفته ام . و گفتاوری از بزرگان ادبوری است .
محمد در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۱:
خداوند سعدی رارحمت کند
آرش ایرانی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
بس شگفت است که در این هیاهوی بازی های رایانه ای، فوتبال و ماهواره و ..... . اهل شعر و ادب نیز داریم. بر همگان درود
سلمان یوسفی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:
به نظر من ضحاک برابر نمرود است ( آژی دهاک=آتش دهنده) . کسی که حضرت ابراهیم (ع) را در آتش نهاد .
سلمان یوسفی در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود:
به نظر من کیومرث همان حضرت نوح (ع) است و کشور سومر برابر گومر میباشد و از گیومرث ( گومرس) گرفته شده است . سیامک برابر سام (ع) و هوشنگ برابر هود (ع) است ( هوشنگ=هوثنگ=هوتنگ=هودنگ)
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان:
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاک سیه می نشانیم
عالیه.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:
شاهنشین یعنی بالای مجلس و کفشکن یعنی صف نعال خود نعل فارسی است از نال که نعل اسب است و نعل از ان درست شده است .
جبرئیل در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:
نعال : کفش کَنی . جایی که کفش در میاوردند. پایین مجلس که طبعا جایگاه بزرگان نبود.
وحید م در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۳۳ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دلآزار:
دنیای این روزای خیلیامون...
کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد
جان من این روشی نیست که نیکو باشد
وقتی که درگیر یه عشقی واژه ها بدجور جیگر آدمو میسزونن
خوش کنی خاطر وحشی به نگاهی سهل است
از تو یک گوشه ی چشمی ز تو گاهی سهل است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۵ - گفتن آن جهود علی را کرم الله وجهه کی اگر اعتماد داری بر حافظی حق از سر این کوشک خود را در انداز و جواب گفتن امیرالمؤمنین او را:
خروب یک گونه گیاه است که گویا از فارسی خرنوب گرفته شده است و بنا بر عادت دیرین برایش یک معنی هم سریع تراشیده ایم گویا آن را گیاهی کرده اند که در خرابی ها می روید ! یا گیاهی که خرابی به بار می آورد چون بوف در میان جانوران ! اما در واقع خرنوب از خر بعلاوه نوب از نوبیدن است که در واقع مالیدن خر خودش را در گل و لای و گیاهان را نوبیدن می گویند و خرنوب را می توان گیاهی دانست که خران خودشان را بر آن می مالند و می نوبند ! ولی چون خران چنین ذوقی ندارند باید این گیاه خار و خنجکی و خسکی داشته باشد که در نگاه خران برای نوبیدن گیرا باشد !
اما نوبیدن صحنه زشتی نیست نباید به دلمان بد بیاوریم شعری از رودکی یافت می شود که در ان به نوبیدن آهوان پرداخته است و آن را غالیدن می گوید . غالیدن بنیاد لغت غل یا قل به معنی چرخ و گردش امروز است اما لغت نامبردنی دیگر غالوک است که برای هر آنچه که غل یا غر بخورد می شود به کار بیاید در زمان گذشته برای مهره چرخان گروهه کمان و امروز برای مهره joy stick !
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان:
از بهاران کی شود سر سبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را چند روزی خاک باش
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:
برای ستودن ( تعریف کردن ) رند کوشش های فراوانی انجام شده است و البته هیچکدام همه -پذیر ( مورد اتفاق نظر ) نیستند اینجا آذردیماهی یک مرزمندی و تعریف برای رند پیشکش کرده اند که باید با باریک بینی دیده شود .
در داستان حسنک تاریخ بیهقی می فرماید وی را کلاهی دادند عمدا تنگ ....و گفتند که وی را سنگ دهید و ندادند تا اینکه مشتی رند را سیم دادند که دهید ! خوب با اندی تغییر البته ! آشکارا رند اینجا یعنی پست . اما رندی که حافظ آورده است کار را بر همگان دشوار کرده است !
مهران کیانی فر در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲:
جناب ف - ش
کلامتان دلنشین است.استفاده کردم.
لیکن فرمایش اولیتان درست تر مینمود.
عرض میشود منظور از طلب همان مقام اول سلوک است که به فرمایش حضرتشان انسان در مقام طلب حالاتی بر وجودش مستولی میگردد که از سه حال فراتر نیست یا کوریست تا جلوه محبوب نبیند آرام نمیگیرد یا کریست که تنها صدای محبوت تسکین دل بی قرار وی است یا دیوانه ای است در جذبه گرفتار آمده که شوق او را راهبر است و از او انتظار تمیز نمیباید داشت تا آنکه روحش به ساحل وصال رسد.
موید و پیروز باشید
محمد در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » گیسوی شب:
این غزل را جناب وفائی در گلهای رنگارنگ 456 به زیبائی تمام، به تصنیف خوانده اند.
ناشناس در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:
حافظ همیشه شاهکارها را از آن خود می کند
محمد رضا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۳۴ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»:
fhسلام خستته نباشید ؛فکر کنم دربیت:زان نگردد بر تو هرگز کشف راز
گر بود شاگرد تو صد فخر راز حرف دال در واژه" شاگرد"جا افتاده باشد لطفا تصحیح بفرمایید
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود: