گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۸ - جواب گفتن مصطفی علیه‌السلام اعتراض کننده را:

شراب نه شاب

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۸ - جواب گفتن مصطفی علیه‌السلام اعتراض کننده را:

زودگیر صفت و ستای شاب است که زود بگیرد و مست کند .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اوّل نیافت:

دیرینه شدن خوراک یعنی مانده شدن ولی لغت تبست را هم داریم یعنی تباه و معمولا با تباه بکار می رود . ولی لغت زیبا تر ناتبست است یعنی فسادناپذیر .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۹ - قول رسول صلی الله علیه و سلم انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن:

این بوالحسنو ! بوده که باغی داشته و از درآمد آن خانه ای داشت که بر بالای آن نوشته بودند که هر کس به این خانه در آید نانش دهید و از ایمانش نپرسید که هر کس به نزد خداوند به جانی ارزد به نزد ما به نانی ارزد ! بو الحسن خرقانی به فارسی ای بدور از فارسی رسمی سخن می گفته است . ابوعلی سینا برای دیدن او به خانه اش می رود و این در حالی بوده است که ابوعلی وزیر بود و بو الحسنو کشاورزی با زنی که پاس بزرگی اش را نمی داشت .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۷ - دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق:

روزی که مولانا ابوعلی سینا بزرگ را به نچیز گرفت این روز را می دیدم بفرمایید شمس الحق این هم از فروکاست پزشکان !

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۶ - حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح می‌کرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او می‌نمود کی آن شکرها لافست و دروغ:

زرق همان زرگ است اگر معنی زرق و برق داشته باشد. زرق عربی معنی تزریق و درفشاندن است

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۵ - بقیهٔ نوشتن آن غلام رقعه به طلب اجری:

استاد عزیز سلام از بنده ست.گویا مولانا در اواخر عمر نحیف و زرد روی شده بوده اند و در یکی از همان روزهای بیماری در کنار خندق قلعه ایستاده اند که گروهی از طلبه ها که از مدرسه بیرون آمده بودند از روی شوخی و یا شاید امتحان از وی میپرسند که سگ اصحاب کهف چه رنگ بوده است؟مولانا جواب داد :زرد ،چرا که رنگ عاشقان زرد است چنان که رنگ من زرد است .سپاس استاد عزیزم از لطفتان

اردشیر در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۶:

با سلام
همانگونه که بر همگان اشکار است بت پرست کسی است که بت پرستی را از روی عادت و به دلیل ترس و وحشتی که به صورت موروتی به او ارت رسیده انجام می دهد بت پرست هیچگاه از روی خلوص نیت و از زرفای دل باوری به بت پرستی ندارد به دلیل القا اوهامی که از گذشتگانش به وی رسیده اعمال نکوهیده خود را انجام می دهد و اعتقاد قلبی به گفتار و رفتار خویش ندارد و تنها از روی ترس , عادت و منفعت این چنین به خرافه پرستی ( بت پرستی ) خویش ادامه می دهند در حالی که عارفان واقعی که دل را در گرو پروردگار عالم گذارده اند و نیز پارسایان و زاهدان واقعی نه ترسی از دوزخ دارند و نه اشتیاقی برای بهشت و پروردگار بی همتا و یکتا در دنیا را با تمام وجود دوست دارند و به او عشق می ورزند این گروه بر این اعتقاد می باشند هر عمل خوبی در جهت نیل به خشنودی و رضایت پروردگار عاملی جهت رسیدن ایشان به ارامش است به عبارت دیگر رضایت خویش را تنها زمانی احساس می کنند که عقلشان حکم به خشنودی پروردگار جهان داده باشد و رضایت پروردگار برای انها اهمیت دارد نه بهشت و دوزخ به نظر خیام نیز چنین می اندیشیده است همانا از جلوه گاه تمامی سالکاه راه عرفان و حق نیز رضایت پروردگار بر هر چیز در درجه نخست قرار دارد اینان از هیچ چیز به اندازه نارضایتی خداوند بزرگ در هراس نبوده و از هیچ چیز به اندازه رضایت پروردگار جهان مشعوف و خرسند نخواهند شد
این مهم میسر نخواهد شد مگر تحصیل علم و معرفت و دانش به عبارتی خشت بر روی دریاها نتوان زد مگر پس از ایجاد بسترهای مناسب

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۵ - بقیهٔ نوشتن آن غلام رقعه به طلب اجری:

سد لغزش در نگاشت متنی که پر شور نوشتم هست ! به عربی سنه از همین لغت سان و سولی و سور در انگلیسی و فرانسه و فارسی است . اینکه به عربی حول به معنی سال است هم همین است یعنی اینکه حولین به معنی دوسال همان دو حور است یعنی دوبار گردش شمسی !

royasayeh در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱ - یکشب با قمر:

ضمن عرض سلام و تقدیر از سایت بسیار خوبتان.حدود 20سال پیش که من اهواز بودم در کتاب (خاطرات شهریار با دوستان) من این شعر پر هیجان: به خاطر سروده شدن ان در زمان خیلی کوتاه از استاد بزرگ شعر که 19 سال بیشتر نداشت خیلی برای من جالب بود و همیشه دنبال این شعر بودم وقتی این شعر را بعد از 20سال اینجا خواندم لحظه ای بخاطر فراق استاد اشک ریختم کتاب مذکور نوشته بیوک نیک اندیش میباشد

اردشیر در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۷:

با سلام بنده در رباعی 555 گنجور شرح مختصری در خصوص این رباعی داده ام برخی این رباعی را منتسب به حکیم ابوسعید دانسته اند همانا اینجانب در خصوص رد این موضوع که به باور اینجانب رباعی مربوط به خیام است مواردی را به اختصار ایراد کرده ام
معما در فرهنگ معین مترادف با کلامی که با رمز و اشاره بر مطلبی دلالت کند اعلام شده و در فرهنگ دهخدا به معنی نابینا کرده شده امده است
این معانی با توجه به رباعی سروده شده توسط استاد بزرگ خیام قابل زرف اندیشی است

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۵ - بقیهٔ نوشتن آن غلام رقعه به طلب اجری:

استاد کیخا میشود رابطه خوز در خوزستان و هوز و اهواز و هویزه و شوش را هم افزون کرد که من در اینباره خوانده ام که همه یکی هستند

سیاوش مرتضوی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۳:

لطفا "از این" در "زانک از این ناله است..." در بیت یکی مانده به آخر، اصلاح شود به "زین".
سپاس

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

آذر جان درود
اساتید فعلا در سور و خور غرقند اما عرض کنم که من هم این شعر را در سخنرانی های سایمنتولوژی استاد طاهری میشنوم اما این که از کیست نمیدانم .ولی فکر میکنم نام بی نام شیطان باشد و در امتداد شب ماندن گیر افتادن در تاریکی و نیز خاک میتواند تعبیری از انسان باشد که در برابر شیطان به سجده افتاده و به نظر میرسد خلیفه الله اینجا کلا نادیده گ فته شده است .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:

آذردیماهی بزرگوار من به کیخا خوانده شدن خرسندم که استاد نیستم اما شما یک واگشادگی و توضیح از رند نوشتید که من به نازکی از میان نوشته هایتان بیرون کشیدم و آن چنین بود کسی که بر زمین راه می رود و سر در آسمان دارد . زیبنده بود . همان را می پذیرم . اما در مورد حال آدم که فرمودید از رساله اخوان الصفا و خلان الوفا عرض کنم که کسانی در آن رساله به آگاهی از حال آدم سخن رانده اند و نیز از کهف و از بر پهلو بر پهلو گشتنشان در میان غار . رساله در پنجاه و اندی درگاه ( باب ) است .

آذردیماهی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۵ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳:

سلام - لطفا اساتید محترم بفرمایند منظور از "رندان" دربیت اول و ارتباط آن با 3 بیت آخر چیست؟

محمد رشیدی در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۷:

طبعش در مصرع دوم بنظرم صحیحتر باشد چو طبیعیش در مصرع سکته میاندازد
با تشکر

۱
۴۸۸۷
۴۸۸۸
۴۸۸۹
۴۸۹۰
۴۸۹۱
۵۶۷۲