رضا سعدی در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:
4.پرسش انکاری است، یعنی هیچ عیبی در صورت زیبای تو نیست و هر سحری در غمزه فتان تو هست
گود مشد در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » نغمهٔ حسرت:
بیت اول ودوم : عارف رهی معیری از زمانی که انسان در بهشت بود ودر محضر خدا زندگی می کرد واز تجلی حضور او بهر مند بودیاد میکند.
بابک آریایی در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۶ - قصهٔ آن مرغ گرفته کی وصیت کرد کی بر گذشته پشیمانی مخور تدارک وقت اندیش و روزگار مبر در پشیمانی:
این یک بیت در آخر جا افتاده است:
زانکه جاهل جهل را بنده بود / چونکه تو پندش دهی او نشنود
رضا سعدی در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزلِ شمارهٔ ۱۱۸:
5. انسان: مردمک چشم
یونس در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:
پاردم طنابی چرمی بوده که از روی کفل و از زیر دم الاغ رد میشده و پالان را نگاه میداشته است. وقتی حیوان چاق میشده این پاردم به کفل فشار می آورده و لذا مجبور میشده اند بر طول آن بیفزایند.
گود مشد در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:
بیت اول اشاره دارد به لحظه عرفان حافظ واگر خدا نصیبتان کرده باشد در می یابید درلحظه دیدن دریای بیکران جان ازسوی قطره جان آنچنان ربایش وجذبه ای از طرف جانان به دل عارف وارد میشود که در واقع دلبر حقیقی دل را می رباید واز طرفی چون آدمی توان آن تشعشع ذات احد را ندارد این مقال در لحظه اتفاق می افتد وحضرت حق دریچه دل عارف را می بندد ولی حضرت حافظ خواهان تدوام این دیداراست.
دربیت دوم:اینکه خداوند جمالش را به کسی بنماید ناشی از لطف بی حداوست ولی از آنطرف مساوی باگرفتن جان آدمی است وحافظ به صورتی زیبا بیان نموده است
چنانکه یکی از عرفا سروده است:ار عریان شود او در عیان نی تو مانی نی کنارت نی میان
رضا سعدی در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
درود بر شما شمس گرامی
بی طرف در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
سلام بر همه
این متن پاسخ به آقای فرهاده
شاید بگین که بظرم اهمیت نداره اما مطرحش می کنم.
فرهاد جان به نظرم بهشت مست معنی نداره منظور شاعر از "گویند مرا که دوزخی باشد مست" اینه که:
میگن دنیای آخرتی هم وجو داره ای تویی که مستی". اینجا مست صفت و حالت شخص مخاطب می باشد نه صفت بهشت.
"گویند مرا که دوزخی باشد، مست"
روزگار به کام
علیرضا پیشگو در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
باسلام این شعر در 2 تصنیف با صدای استاد شجریان شنیدنی و لطیف است شعر ناب و آوای نااب و...
بی طرف در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:
سلام بر دوستان
نظر همه محترم.
کم لطفی می فرمایید.
اگه شاعری شعری میگه مطمئنن یه منظوری داشته. و اینکه ما نمی تونیم چیزایی که ازش متوجه شدیم رو بهش نسبت بدیم و بگیم که معنی این شعر همینیه که من میگم.
حضرت مولانا میگه : " در نیابد حال پخته هیچ خام * پس سخن کوتاه باید والسلام"
منظور من از انسان پخته، حضرت خیام است.
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:
خر بر یخ گویا می سرد و می لغزد و داستان خر بر یخ حکایت نا نکویی کارو بار و اوضاع است .
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:
فانه به مناسبت فانی یادم امد دوستان با پوزش ،
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - حکایت ماجرای نحوی و کشتیبان:
فانه و یا پانه معنی گوه یا wedge می دهد در درودگری
محم آرام پور در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:
درود..
خواهشمندم یکی معنی ومفهوم بیت زیر را که از ساقی نامه حافظ است، برای من ایمیل کند
مغنی ملولم دوتایی بزن به یکتایی او که تایی بزن
دوتایی بزن یعنی چه؟
تایی بزن یعنی چه؟
ESI_ARAM@Yahoo.com
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۶ - نصیحت کردن مرد مر زن را کی در فقیران به خواری منگر و در کار حق به گمان کمال نگر و طعنه مزن در فقر و فقیران به خیال و گمان بینوایی خویشتن:
لغت پهلوی برای مردد گمانگر بوده است .
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۹ - در بیان این خبر کی انهن یغلبن العاقل و یغلبهن الجاهل:
به لری چیر به معنی مهر و مهرورزی است ولی لغتی در حال تباه شدن است مثلا چیرو مهر دار یعنی کسی که با خوب سخنی و مهربانی میدانداری می کند و مجلس گردان است و اداب دان .
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش:
سپاناخ را به جای اسفناج اورده است مولانا
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابهها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابههای دیگر او راستگوتر باشد و امام باشد:
شرق خورای و غرب خوربر است خاور و باختر را هم داریم .
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۷ - در بیان آنک جنبیدن هر کسی از آنجا کی ویست هر کس را از چنبرهٔ وجود خود بیند تابهٔ کبود آفتاب را کبود نماید و سرخ سرخ نماید چون تابهها از رنگها بیرون آید سپید شود از همه تابههای دیگر او راستگوتر باشد و امام باشد:
کارافزا بسیار زیباست یعنی کسی که کار برای ادم درست می کند و مایه دردسر است و مزاحم .
چنور برهانی در ۱۲ سال قبل، شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵: