گنجور

حاشیه‌ها

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

اقای اردستانی رهی یعنی رونده و نیز بنده و رهیگی یعنی بندگی

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:

ناب اوستایی است از اناپا که اپا همان اب است و ان منفی أش کرده است به گفته دوستی ناییده شده است و ناب یعنی بی اب و برای بسیاری چیز ها بی أبشان سارا و خالص تر است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷:

لاش یعنی غارت اسدی انرا دیده است و گفته لاش به زبان مرغزی غارت است فقط یک بار در شاهنامه امده است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

بیت اخر یعنی چه?
1 فرزندت که امد زنت را فراموش کن
2 فرزندت که امد زنهار زن باره نباش
3 فرزندت که امد دیگر دل زنان را ببر
4 تنها وقتی که فرزند شایسته داشتی دست از زنان بکش
با پوزش از بانوان فرهیخته ایران زمین

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

حمید خواستی یک بار بیا مسجد سلیمان ببین تا قبل از امدن دارسی انگلیسی هم نفت و قار از زمین بیرون می امده است و اتش کده ای بر فراز کوهی است که بر مسجد سلیمان نگاه میکند ، انگلیسی ها به روش ابزار مند در بیرون اوردن نفت کوشیدند و گر نه هزاره ها نفت قار خود به خود بیرون می تراوید ، هنوز در مسجد سلیمان أوند های ابگرم کن در خیابان روی اتش های خود سوز است بیا ببین

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

قفیز همان کویز است نوعی پیمانه و قفیزش سر امد یعنی پیمانه سر رفت و مرد

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

حمید تازه فردوسی قیر را هم نوشته انهم به ریخت اصلی أش قار

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۱۲:

سستی معنی کیار هم میدهد و بی کیار یعنی فورا و بی سستی و بی درنگ

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲:

پور یعنی پسر پیشتر پوهر بوده و همچنین پوس همه یعنی پسر و بهبهانی ها در خوزستان پسر را پوس می گویند

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۲:

کنیز از فارسی میانه کنیچک امده یعنی دختر و کیژ در کردی و قیز ترکی همریشه ان هستند

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم:

میانجی انکس که به میان اید و کرانجی انکس که کناره گیری کند ، زهی شکر پارسی

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۶:

قار فارسیست یعنی قیر

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶:

غرم با پیش اول یعنی اهو و فارسیست و اهو خود از آسو یعنی تیزپوی است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود:

فرش را به فارسی گستردنی و نهالین و شادورد می گویند شادورد در شاهنامه امده است و نهالین را لرها امروزه به کار می برند ولی نهالی می گویند نازک را تنک و ضخیم را هنگفت می گفته اند

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

قلیل را به فارسی اندک و سوتام می گفته اند
انچه کردست و انچه خواهد کرد. سختم اندک نماید و سوتام
لغت فرس اسدی

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

أحسنت به فارسی زه می شود و زها زه یعنی افرین افرین

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۷:

به عرب ها نباید بی احترامی کرد که پاره ای از ملت ما عرب هستند و چه مردم مهر بانی هستند و من از ته قلبم انها را دوست دارم . ایرانی یعنی با شرف و همه ملت ما را در بر میگیرد با هر دینی و هر نژادی نباید نژاد پرستی کرد که هیتلر و صدام انجامش خوبی نداشتند و نباید بیگانه پرست بود که مردم و زبان خود را فراموش کرد ، با اسان گیری همه ایرانیها کنار هم هستند وگر نه برمنشی و تفاخر بیراهگی پیش می اورد ببینید که حافظ کتابش بر خوان نوروز امد چون همه اورا همکیش می بینند ، درود به فردوسی پاک که پارسی را رهانید و بزرگی پیامبر اکرم را نپوشانید و زردشت را بی أرج نکرد ومیهن را بزرگ داشت گاهی که همه به ان نمی اندیشیدند ویژگی بزرگان بلند نظری است باید به هم مهر بورزیم

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

بدیع را نوآیین فردوسی می نوشته است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۸:

ظفر معنی پیروزی و پرویزی میدهد اما به همین خوانش ولی نگارش زفر یعنی زبر اول و دوم پوزه جانور باشد و فارسیست

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

قول دادن در شاهنامه زبان دادن امده است مثلا
زبان داد سیندخت را نامجوی که رودابه را بد نیارد به روی

۱
۴۸۸۹
۴۸۹۰
۴۸۹۱
۴۸۹۲
۴۸۹۳
۵۳۹۹