ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:
این غزل بسیار زیبا را همایون شجریان به زیبایی هر چه تمام برای یادبود استاد پرویز مشکاتیان به آواز خوانده است و هم چنین سیامک آقایی بسیار دلنواز سنتور نواخته است
پیوند به وبگاه بیرونی
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
سلام بر دوستان
یک نکته جالب : این غزل تنها غزل حضرت حافظ است که بر وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) سروده شده- فتدبر
مجید در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
"به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت" را لطفا توضیح دهید.
مجید در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
کلمه "کدخدا" در بیت "ابر ده و... به که بر میگردد؟ ممکن است مقصود آفریدگار باشد که پس از آفرینش هستی بر همه چیز از جمله دوازده برج فلکی و هفت آسمان یا هفت سیاره فرمانروایی می کند ویا نه مقصود زمین است(با توجه به گنبد تیز رو در بیت قبل) که به سبب وجود انسان در آن و با دانشی که در او تعبیه شده فرمانروای اسمانها و بروج فلکی است یا خواهد بود. اگر اشتباه می گویم لطفا دوستان عزیز اصلاح بفرمایند سپاسگزارم.
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
سلام بر دوستان
در مورد شیطان حرف بسیار است که اگر ایشان نبودند حضرت آدم در فردوس برین می ماند
و اینکه شیطان در قرآن به چه معانی مختلفی آمده حرف بسیار است و در گنجور نمیگنجد
اگر اشتباه نکنم شیطان در قرآن به هشت معنی مختلف آمده که همه ی آنها شیطان رجیم نیست- مثلا یکی از معانی شیطان بدن انسان است که حضرت آدم بخاطر بدن و مقتضیات بدنش به آن میوه ممنوعه و به حضرت حوا نزدیک شد- فتدبر
حسن در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:
شعر بسیار پر معنی در قیاس کسی که به حضور رسیده وکسیکه راهرا بیراهه رفته
قانع در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
واقعن بسیار سخته کسی رو شایسته اجرا و خواندن این غزل بسیار زیبا از مولانا پیدا کرد
میتونم با جرات بگم که آقای همایون شجرینا جز معدود افرادی هستند که شایسته اجرای این غزل هستن
حتم دارم اگر مولانا امروز در بین ما بود نیز واقعن این امر رو مورد تایید قرار میداد.
محمد رضا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:
کار با درست نوشته شدن شعر بدلیل تایپ بد یا خوب ندارم هیچ کاری هم به حاشیه دعوای شعری ندارم. فقط می خوام بگم این عشق مجنون و فرهاد برای این جگر سوزه و اشک آوره که نه مجنون به لیلی رسید و نه فرهاد به شیرین ، علت ماندگاری داستان هایی این چنین نکته در همین یک امر داره وبس. در همه تراژدی های ادبی جهان این نرسیدن هست که داستان رو جاودان کرده.
سیدمحمد در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » مخمّسات:
اول اینکه بله بنده هم دیدم . وزن مصرع اول مشکل دارد . مفعول مفاعیل مفتعیل فعولن در کل وزن مخمس است.
نکته اینجاست که مشخصا شاعری چون شاطرعباس نازنین با این صراحت به صرافت نمی افتد پس این بیش از هرچیزی به یک اشتباه نگارشی تایپی شبیه است که امیدوارم مسئولین سایت اصلاح کنند. اما نکته بعد اینکه بیاییم بجای اینهمه درشت نویسی و افاضات و اضافات خیلی روان حرف بزنیم. از یک طرف اینقدر ادبی و پر ملات از یک طرف میبینی نوشته اند ذن و گمان!!!!
از این ادیب، عجیب نیست؟
روان بگوییم و درست بهتر است از ثقیل و غلط.
یا علی
ه.م.هورا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - آرمان شاعر:
قصیده اجتماعی خوبیست...
ولی بنظرم که در معاصر نمیبایست یک شعر اینقد با زبان قدیمی گفته شود
هادی مومنی...خشت
hafez در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
با سلام. این شعر از طرف عارف بی نشان شیخ حسنعلی اصفهانی در کتاب نشان از بی نشانها جلد دوم تایید شده است. دیگر هیچ جای بحثی نمیتواند باشد. چون که در آنجا این موضوع آشکار شده است. شعر دیگر مولوی
هر آنکس را که مهر اهل بیت است
ورا نور ولایت در جبین است
غلام حیدر است مولای رومی
همین است و همین است و همین است
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲ - داستان آن پادشاه جهود کی نصرانیان را میکشت از بهر تعصب:
چون که یک بشکست هر دو شد ز چشم
مردم می پندارند میتوانند به مقام عشق برسند در حالی که یکی از شیشه ها را میشکنند .
چون دو تا می بینند یکی را دوست دارند و از یکی نفرت دارند .
مولانا می گوید دویی وجود ندارد . همه هستی یک چیز است و تو در ان مقام نیستی که گزینش کنی و یکی را بشکنی . اگر یکی را شکستی همه را شکستی و همه را از دست دادی :
پادشاهان مظهر شاهی حق
فاضلان مرآت اگاهی حق
خوبرویان آینه خوبی او
عشق ایشان عکس مطلوبی او
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
ور به خواب آییم مستان وییم
ور به بیداری به دستان وییم
ما کییم اندر جهان پیچ پیچ
چون الف او خود چه دارد هیچ هیچ
مجتبی خراسانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
(ای عزیز ، هر چند تقوی بیشتر ، آینۀ دل روشن تر گردد ، و آثار تجلیات کبریا و عظمت بیشتر تابد بر دل ، که أنا عند المنکسرة قلوبهم ، و نشان دل شکسته آن باشد که چهار چیز بر او خوار باشد : دنیا و خلق و نفس و شیطان . باشد که به سنت مصطفوی و محبت مرتضوی و ائمۀ هدی (علیهم السلام) قیام داشته باشد)
«رسالۀ مراتب العارفین ، ص 393»
مجتبی خراسانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
بسمه تعالی
مرحوم شیخ محمود شبستری (رحمه الله) عالمی آشنا با کتاب و سنت و عارفی شیعی است که به مرحلۀ شهود نایل گشته است . او در جایی از آثار مکتوب خود چنین می نویسد : (ای عزیز ، چر چند تقوی بیشتر ، آینۀ دل روشن تر گردد ، و آثار تجلیات کبریا و عظمت بیشتر تابد بر دل ، که أنا عند المنکسرة قلوبهم ، و نشان دل شکسته آن باشد که چهار چیز بر او خوار باشد : دنیا و خلق و نفس و شیطان . باشد که به سنت مصطفوی و محبت مرتضوی و ائمۀ هدی (علیهم السلام) قیام داشته باشد)
در این راه انبیا چون ساروان اند / دلیل و رهنمای کاروان اند
بنابر گفتۀ شیخ نجم الدین در بیت پیشین ، عالم هستی از اول تا آخر بر یک خط استوار است ، مراد از آن ذاتِ پاک حضرت ربوبی می باشد ، و جهانیان عالم پندار باید این راه را بپیمایند و به آن توجه داشته باشند ؛ ولی متاسفانه عموم مردم از توجه به وحدت حقیقیه و ملکوتیه عالم غافل مانده ، از این رو ، ناچار نیاز به راه نمایانی دارند که آنان را به غرض اصلی خلقت (که شناسایی او سبحانه می باشد) رهنمون گردند ، و آنان انبیا می باشند که در منزلت سلام قرار دارند و هیچ گاه غفلت از این امر بر ایشان حاصل نگشته است و نمی گردد . خداوند در قرآن نسبت سلام را به عده ای از آنان داده است : وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا= (و سلام [خدا] بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که میمیرم ، و آن روز که [در قیامت] زنده برانگیخته خواهم شد) «سورۀ مریم ، آیه33 »
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
کر امل را دان که مرگ ما شنید
مرگ خود نشنید و نقل خود ندید
حرص نابیناست بیند مو بمو
عیب خلقان و بگوید کو بکو
عیب خود یک ذره چشم کور او
مینبیند گرچه هست او عیبجو
عور میترسد که دامانش برند
دامن مرد برهنه چون درند
مرد دنیا مفلس است و ترسناک
هیچ او را نیست از دزدانش باک
او برهنه آمد و عریان رود
وز غم دزدش جگر خون میشود
مرسده جان اینکه همه میمیرند و عریان این جهان را ترک می کنند دیدنی است . گریه کودکان ستمدیده شنیدنی است .
تعفن حاصل از الودن محیط زیست بوییدنیست .
گرمایش زمین حاصل از زیاده خواهی کشورهای صنعتی لمس کردنیست . طعم فقر همسایه چشیدنیست . برای حس اینها نیازی به بصیرت نیست . کافیست خود را به کوری و کری نزنیم .
م.ح.خسروی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:
بیت : نکتهای هرگز نشد فوت از دل دانای تو
م.ح.خسروی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:
سلام و درود
سوالی برام پیش اومده بود در رابطه با این شعر حافظ
در بیت آیا فوت به معنی و لفظ مردن و درگذشت هست یا دمیدن ؟
ممنون میشم اگر کسی با ذکر دلیل بیان خودش رو مکتوب کنه ؟
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
سلام مرسده گرامی
سخنی از تی اس الیوت :
where is the life we have lost in living
where is the wisdom we have lost in knowledge
where is the knowledge we have lost in information
مرسده عزیز چنین بر میاید که اطلاعات در ارتباط با یکدیگر دانش و دانش ها در کنار هم عقل و عقل ها با هم عشق را پدید می اورند .
مثلا فرض کنید کودک سه ساله ای هستید که میبینید کودکی اسباب بازی جذابی دارد . این جزو مقوله اطلاعات است . اسباب بازی کودک را ازو می ربایید .
واکنش او به شما نشان می دهد که این حرکت برای او ناخوشایند است . این جزو مقوله دانش است . ممکن است کودک به شما صدمه ای بزند . یک دانش دیگر . اسباب بازی را به او برمی گردانید و همه چیز ارام میشود . این در محدوده عقل است و اگر هنگام بازگرداندن او را ببوسید او با شما رفیق میشود . این عشق است . کدام یک از این ادراکات و تجربیات خارج از محدوده حواس پنجگانه است ؟
ایا انها که نانها و جانها را از چنگ انسانها ربودند و دنیا را به میدان جنگ تبدیل کردند غیر از این است که یکی از این مراحل را ندیدند یا نشنیدند یا لمس نکردند ؟ و نفهمیدند ؟
محسن دهقانی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:
در ضمن مصرع دوم هم غلط شروع شده مصرع دوم..بوی یار مهربان آید همی ست.یاد یار مهربان را زنده یاد بنان و یکی از اهنگسازان اگر اشتباه نکنم روح اله خالقی به این شکل تغییر داد
ناشناس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴: