جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:
سلام
یک ویرگول این مصرع را زیباتر می کند
ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟
ز هجر ، جان من اینک به لب رسید کجایی؟
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:
سلام
حقیر در جواب بیت هشتم این غزل از حافظ را درج می کنم:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکدهها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
سایه غبار در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:
بنظر می آید : مصرع دوم از بیت دوم به این صورت باشد :
که رقیب ز در نیاید به بهانه گدایی
با تشکر
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴:
سلام
وقتی انسان از خودش هجرت کند به وصل میرسد
حافظ حجاب راه تویی از میان برخیز
والسلام
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
سلام
دوستان بر سراینده حاشیه میزنند یا بر خواننده
که اگر بر خواننده است بی فایده می نماید
- و اما بیت اول این غزل با بیت آخر غزل اول مولا حافظ شیرازی کاملا هم معنی است
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
نکته جالب در مورد انا الحق در بیت دوم که مضمون وحدت وجود را به انا الحق مربوط می کنه
عطار نیز خوش گفته
او اناالحق آشکارا گفته بود
دُرّ این اسرار را او سفته بود
پس نتیجه آنکه اگر به اسرار یک عارف حق پی ببری و دست پیدا کنی مانند حلاج کوس انا الحق میزنی
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:
سلام
دیشب این غزل رو در خواب دیدم و چه زیبا غزلی است
ندا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او:
بیت یکی به آخر
چون دید سلیم کام جگر ریش، کام غلطه، درستش اینه: چون دید سلیم کآن جگر ریش
ندا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او:
با سلام. بیت یازده اشتباه تایپی دارد. ددان درست است و نه دادن
دادش چو مسافران رنجور
از بیم دادن سلامی از دور ----> از بیم ددان سلامی از دور
محمد علی مهرآرا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
چه عجیب است شاعری ثنا گوی قجری اینچنین وصف عشق کردن.
و عجبا از نفس شعر که تو را به هر سو میکشاند .
روحت شاد و یاد جاویدان
سید احمد مجاب در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
غم هجران به مساوی تر از این قسمت کن . . . .
پردیس در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۶ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲:
بله جناب ایاز
به فردوسی هم باید افتخار کنیم که چه زیبا فرهنگ ایرانی را به نظم کشیده است
مجتبی مسعودی منش در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل:
این شعر در مزار عطار هم نوشته شده.
شاهو بن عبدالله در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:
وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿227﴾ -شعراء-
و کسانی که ستم میکنند خواهند دانست که بازگشتشان به کجا و سرنوشتشان چگونه است!
وعده الله حق و راست است ومن اصدق من الله قیلا ؟!
mehr در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:
روفیای عزیز
درود بر شما
این غزل را لیام گرامی برای من به عنوان خداحافظی با گنجور تا رفع حصر ایمیل کرد
گویا ایشان خود را در زمره ی سانسور شدگان میدانند
دیدم غزل زیبایی ست برای تغییر ذائقه ی ، شما عزیز ، آنرا باز تاب میدهم
عجب بازار شامی بود گنجور
یکی از عشق میگفت آن یکی زور
یکی عرفانی و آن یک زمینی
یکی مغموم و آن دیگر چه مسرور
گهی دانشور و گه کم سوادی
دمیده نغمه ها از سر به شیپور
چو کودک بازی الفاظ کردیم
به یمن کودکی گشتیم مشهور
یکی گفتا که چون تو بی سوادی
نباشد جای همچون تو به گنجور
دهان بر بند و پا را از گلیم ات
دراز آورده ای ای طفل مقهور
بیا تا گویم ات خوش داستان ها
ز قرآن و حدیث و علم مستور
نوشت و گفت وقرآن خواند بسیار
دم گرمش نشد با آهنم جور
همان آنها که ما را سر بریدند
خداوندا بکن با خویش محشور
که ما از کس به سینه کین نداریم
نشداز گفت شان این بنده رنجور
ولی اینک که گنجور منّور
لیام”ی کرده در زنجیر سانسور“
قلم بشکسته دارم ، جان آزاد
نه شهد و نی شکر نه نیش زنبور
با آحترام
مهری
شاهو بن عبدالله در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
الحمد لله،
بنده نظرات فوق را حدودا خواندم و چیزی که در این مورد دوستان نظر دادند، را رد کرده و آنها را صحیح نمی دانم،
علی کل حال بنده نیز اظهار نظر نمی کنم.
اما بر خود واجب دیدم مختصری در مورد علم کلام و منطق بنویسم:
کسانی چون خیام و افلاطون و... که وارد علوم کلامی و فلسفی می شوند، جز خرافات و اوهامی که از ذهنشان بر می خیزد چیز دیگری بیش ارائه نمی دهند و بیشتر شبیه افسانه و حکایاتیست که هیچ اصل و اساسی ندارد، لذا باید از این اعتقادات و وارد شدن به این مقوله بر حذر بود.
عالمان در این مورد سه دسته شدند:
- کسانی که به علم کلام دخول گشتند و بر آن مردند همچون خیام و... ، اینان در گمراهی و شقاق بوده اند.
- کسانی که با این علم جنگیدند همچون امام شافعی، شیخ الاسلام ابن تیمیه، امام احمد و... رحمهم الله تعالی، و اینان به حقیقت سعادتمندان اند.
- کسانی که از طریقه ی خرافه ای و افسانه گری و داستان سرایی علم منطق رجوع کرده و به طریق حق بازگشتند، اینان امید است که الله تعالی توبه ی ایشان را مقبول گرداند و داخل رحمت خویش کند.
در واقع علم کلام یا علم منطق چیزی جز قیل وقال (اوهام و گزافه گویی) در بر ندارد و هرگز دردی را دوا ننموده اند، بلکه بارها عالمان متبحر و عالم در این زمینه آخر سر رجوع کردند و دست از خرافات برداشته و به طریقه ی حق که قرآن و سنت است قدم نهاده اند، همچون:
امام رازی، امام غزالی، امام جوینی و... که متکلمان خبره و کاردان و هوشمندی بودند و فرجام کار توقف کرده و به عقب برگشتند و حتی به مبارزه با آن برخواسته اند.
ای مومنان!
شما را نصیحت می کند و اندرز گویمتان که هرگز وارد مباحث و اشعار این افراد چون خیام نشوید و الله را بر خود یاد دارید و تقوای الهی داشته باشید.
این سخنم با آزادی بیان در تعارض نیست، بلکه الله متعال می فرماید:
مژده بده به بندگانم. آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند. [زمر: 17-18]
لکن سخنم با کسانیست از مسلمانان که علم چندانی ندارند و در دام این مهملات گرفتار می آیند و گمراهی را بخود روا می دارند.
لذا به قرآن و سنت رسول الله علیه الصلاة والسلام تمسک جویید که هرگز گمراه نمی شوید و آندو را محکم بگیرید و ایمان نگه دارید که اگر تمام مردم گمراه شوند به شما زیانی نمی رسد.
گر بداند جان یکیست عاقل هوشیار / در ره دین خداوندا بزد کار
ذگر جز به تن دادن در ره دین نجست / عشقِ دل از برق دنیا کامل بشت [شاهو بن عبدالله]
والسلام علی من اتبع الهدی
فاضل در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:
سلام بر استاد شمس بزرگوار
کمترین مدت کوتاهیست با گنجور آشنا شده؛لکن در همین اندک فرصت،از نظرات ادیبانه و بحث های عالمانه حضرتتان محظوظ بوده ام.
کوچکتر از آنم که بخواهم نقدی بر صحبت شما بکنم؛ویا خدای ناکرده توصیه ای به محضرتان داشته باشم.
اما چون دیدم حاشیه ای که نگاشته اید؛روی این غزل مولانای بزرگ است،خواستم عرض بکنم که چندان موافق این قسمت از فرمایشاتتان نیستم که موسیقی ما ضعیف است و جوابگوی جمیع احساسات بشری نیست.
قرینه مویدش هم همین تصنیف رندان مست که استاد درخشانی ساخته و حضرت استاد شجریان خوانده اند؛اگر گوش بفرمایید؛خواهید دید که چقدر خوب حتا میتوان حس کلام طربناک مولانا را به وسیله موسیقی ایرانی القا کرد.
بقول خود استاد شجریان:همه موسیقی ها بالا و پایین دارد؛غم و شادی دارد،اما موسیقی ما معرفی نشده...
کافیست به کارهایی که اخیرن در موسیقی شده التفات بفرمایید-البته به زعم بنده جنابعالی در خارج از کشور روزگار به سر میکنید و شاید چندان مقدور نباشد....-
در هرصورت موسیقی ما ضعیف نیست؛چه که از بسیاری موسیقی های دیگر قوی ترست.هم غم دارد-آنهم غم و دردی شریف و جان پرور-و هم دیگر احساسات بشری...
امیدوارم ادیب بزرگواری چون شما با جنبه ها و ابعادی که اخیرن در موسیقی ایرانی از بالقوه بالفعل شده اند مألوف تر شوید...
در ضمن آقای نامجو هم بعضی کارهایشان زیبا و پراحساس است...
پ.ن:با معذرت قبلی و قلبی؛گستاخی قلمم را ببخشید...
فرید.ج در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
در جواب خانم/آقا ی روحی اینگونه خوانده می شود:
بُکشَد،کَسَش نگوید تدبیر خونبها کُن
قانع در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:
مولوی*
شجریان**
عذر میخوام.
امیرعلی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
ولی به گمان این حقیر غرض فیلتر حاشیه هاست!!
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴: