امین در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:
درود به جناب فروتن عزیز، ولی حرف حسین در مورد نبودن ایهام در بیت آخر درسته. کتابهایی که نام بردید رو احتمالا باید دوباره یه نگاه مجدد بیاندازید که خدای نکرده در مورد معنی ایهام سوء تفاهمی براتون پیش نیومده باشه
راحله در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:
یکی منو راهنمایی کنه لطفا!!!!
راحله در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۸ - حکایت در معنی شفقت:
من یک مفهوم کلی از این شعر میخواستم که در حد 2 یا 3 خط باشه ولی تو سایت شما متاسفانه این امکان وجود نداشت که بتونم مفهوم شعرو پیدا کنم.
باید چیکار کنم؟؟؟؟
بهرام مشهور در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:
با تشکر از خانم ملیحه رجایی ، امّا از ایشان می پرسم معنای دو بیت یک و سه را بهتر نیست اینگونه دریابیم ؟ :
1- بوی خوش ترا ( ای معبود ) هرکسی از باد صبا شنید ، از یار آشِنا ( همان که بوی خوش دارد همان معبود ) سخن آشِنا شنید سخن آشِنا اشاره به همان رایحۀ باد صبا دارد
3- خوش می کنم ( یعنی به قول امروزیها حال می کنم ) به بادۀ مشکین ( شرابی که بوی خوش مشک دارد) ، مشام جان که چی ؟ که این مشام جانِ من از دلق پوش یعنی از کسی که منافقانه با وجود دارایی کافی دلق می پوشد ،صومعه ( ظاهراً حافظ با روحانیان دین خودش تعارف داشته که صومعه مسیحی را مثال آورده ! ) بوی ریا شنید
بهرام مشهور در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳:
دو نکته را لازم دیدم وقت گذارده و معروض نمایم :
درباره بیت دوّم ، همانگونه که بیداد نوشته مصرع اوّل آن اینگونه درست است ناظر روی تو صاحبنظرانند ولی . اما معنی مصرع دوّم آن را خانم ملیحه رجایی معکوس نوشته اند : آری راز نهان دلبستگی به زلف تو در هر سری می باشد ! که در واقع نمی باشد : سِرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست . دوّم اینکه مصرع نخست بیت ششم را باید سایت محترم گنجور درست کند :
من از این طالع شوریده به رنجم ( یعنی در رنج و ناراحتی هستم ) ور نی ( وگرنه ) ... که اگر عبارت گنجور را درست بدانیم معنی اش متفاوت و گمراه کننده می شود : من از طالع شوریده برنجم ور نی که معنی می دهد من از این طالع شوریده یعنی از این بخت بد می رنجم و گله دارم که درست نیست چرا که در مصرع دوّم آن حافظ خودش خطا را نشان می دهد : بهره مند از سرِ کویت دگری نیست که نیست یعنی انگار که فقط این من هستم که ترا می فهمم با وجود اینکه از طالع شوریده ام در رنج و نعب هستم . امید که تصحیح فرمائید . با تشکر
مریم در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
در بیت سوم « میکند بیخم از جا...» آیا منظور بیخ است؟ در آنصورت باید «میکند بیخم از جا..» باشد... به معنی بیخ و بن و ریشه...
فریدون در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۶ - با خویش آمدن عاشق بیهوش و روی آوردن به ثنا و شکر معشوق:
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا ز سر ها پردهها برداشتی
حاتم در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:
در مصرع دوم از بیت چهارم، یک نه اضافه آمده
در مصرع اول از بیت ششم هم باید «از» به «ار» تبدیل شود: ننمایی ار رخانرا ...
امروزه از واژه «رخ» معنی صورت مستفاد میشود. اما سابق بر این واژه «رخ» به معنای یک طرف صورت بوده و به همین دلیل دو رخ معادل با صورت است. به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی در توصیف تهمینه:
دو ابرو کمان و دو گیسو کمند
به بالا به کردار سرو بلند
دو رخ چون عقیق یمانی به رنگ
دهان چون دل عاشقان گشته تنگ ...
امیرحسین در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
سلام دوستان
درسته که ریتم غزل در این شعر رعایت نشده ولی اصل مطلب این است که الآن خیلی ها به این شعر علاقه مند شدند و شعر و ادب فارسی زنده شد با این شعر چون خیلی افراد دنبال شعر مولانا آمدند و علاقه مند شدند ! که اصل موضوع هم همین است نه ریتم و انتخاب بخش های گوناگونش ...
این شعر در تلویزیون در سریال شمعدونی هم پخش شد که محبوبیت مولانا و چاووشی به یقین 2برابر می شه
merce در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
روفیای عزیز
ببخشید که این گونه می گویم ولی دلم میخواهد نظر شما را بدانم
انسانهای عارف و دانشمند ابزاری غیر ازحواس پنجگانه ندارند از بنده هم چیزی بیشتر ندارند فقط میدان دیدشان با من نوعی که عارف نیستم متفاوت است
آنها خوب را چیز دیگری می بینند من چیز دیگری ، یکی پول و دنیا را خوب می داند با همین حواس ، عارف مقوله ی دیگری را خوب می داند که شاید من از آن بی خبرم
شاید من همین زندگی را بدون غرق شدن در معنویات بیشتر دوست داشته باشم و شما برعکس ارزش را در علوم معنوی و عشق و ایمان بدانید
پس خوبِ هرکس با دیگری تفاوت می کند
من هم مادیات را خوب می بینم هم صحبت دنیاداران راخوب می شنوم هم بوی گل باغ و عطر کلینیک را خوب می بویم هم زلف دلبر را خوب لمس مکنم و هم نوشیدنی خوشمزه را خوب می نوشم و چون چنینم از حال عارف و اندیشمند بی خبرم
دنیای من دنیای دیگریست و اینطور فکر کردن را خوب میدانم
ضمناً : من را من نوعی فرض بفرمایید
منتظر نظرتان هستم چون برایم مهم است
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
با سلام خدمت همه ی دوستان مخصوصا دوستانی که صاحب نظر هستند
از خودم کلامی نمیگم که خاطر گنجوریان مکدر شود
از مولایم علامه حسن زاده -جانم به فدایش- میگویم که حساب کار دست همه ی به اصطلاح حافظ شناسان و استادان ، بیاید….
ایشان در بیان عظمت دیوان حافظ فرمودند که :
یک دوره اسفار ملا صدرا، یک دوره اشارات ابن سینا، یک دوره از تفاسیر شریف قرآن مجید ، همه اینها را که خواندید وفهمیدید تازه دیوان حافظ را خواهید فهمید.
پس لطفا نظرات شخصی و سبک را برای تفسیر از نظر شخص خودتون نگه دارید و نگویید حافظ شناس هستید
مرد پارسی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:
بیت چهارم
نگردد هیچ کس با دوست،دشمن
ارسلان در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۵ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۱:
با صنمی چو لعبتی خوش بنشین به خلوتی
بوسه ستان ز لعل او تازه به تازه نو به نو
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
ایا بصیرت با قیاس و استدلال منافات دارد ؟
ایا براستی معنویات و مادیات دو مقوله مجزا از هم هستند ؟!
این پرسش همواره ذهن مرا به خود مشغول داشته که ایا انسانهای عارف و اندیشمند ابزاری غیر از حواس پنجگانه دارند یا نه ابزارشان همان است با این تفاوت که انها خوب میبینند خوب میشنوند خوب می بویند خوب لمس میکنند و خوب می چشند ؟!
بنابراین خوب فکر می کنند ؟!
امیرعلی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۲:
جانان چرا رباعیات فیلتر شده ..نکند خیام کافر است؟
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:
بانگ خوش دار چون به کوه ایی
کوه را بانگ خر چه فرمایی
اگر صدای عرعر خر تولید کنیم صدای چه چه بلبل نمیشنویم بلکه همان عرعر را میشنویم .
علیرضا حق وردی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:
دربیت:
عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم
عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی
مصرع دوم نمیتواند سوالی باشد.
سعدی عزیز با تکیه بر عنصر آشنایی زدایی، عجیب نبودن سوزناک بودن سخن و عجیب بودن سوزناک بودن آتش را تاکید می کند. یعنی سوزناک بودن آتش در برابر سوزناک بودن سخن (آتش درون) بسیار ناچیز و جای سوال است.
پس هر دو مصرع بدون علامت سوال و با حالت خبری بیان می گردد.
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:
اثار ان بسیار است . هر چند معماها نیز بسیارند . مثلا اینکه رفتار خصمانه و پرخاشگری منتهی به انزوا و از دست دادن فرصتها میشود و یا بالعکس مهرورزی و احترام به نفوس انسانی و مخلوقات منتهی به خلاقیت , از نشانه های بارز عدل الهیست .
مثلا اگر ما اراده کنیم سرچشمه خیر و برکت برای اطرافیان باشیم پیش از همه خودمان از ان خیر و برکت بهره مند میشویم زیرا ناچاریم برای شادی انسان ها علمی یا هنری بیاموزیم . ایا غیر از این است که از این اموخته ها در سراسر زندگی مادی خود نیز برخوردار میشویم . یا اگر اراده کنیم از ازردن انسانها بپرهیزیم تمرین صبر و سعه صدر و یافتن راههای خلاقانه برای حل اختلافات داشته ایم . اگر این نامش عدل نیست پس چیست ؟
بالشخصه ابدا بر این باور نیستم که منافع مادی ما با مصالح معنوی ما در تعارض هستند بلکه به موازات هم پیش میروند .
مولانا هم در اغاز این داستان میفرماید :
نقد حال خویش را گر پی بریم
هم ز دنیا هم ز عقبی بر خوریم
حافظ نیز میفرماید :
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم
بهشت نقد است نه نسیه . بهشت یعنی اینکه ما بدانیم در دنیایی زندگی می کنیم که قانونمند و عادلانه طراحی شده و قانونش خطاناپذیر است و بعبارتی مو لای درزش نمیرود . میتوانیم بر قوانینی که کشف کردیم اعتماد کنیم و بر اساس ان برنامه ریزی و محاسبه کنیم .
روفیا در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر:
در تایید سخن محمد گرامی یکی از اساتید گرانقدرم می فرمودند دین بر خلاف تصور انبوه مردم اعتقاد نیست بلکه اعتماد است . و داستان موسی و یارانش را اورد که هنگامی که یارانش از سپاه فرعون در پی و رود نیل در پیش وحشتزده و نومید بودند موسی اعتماد خود به یاری حق را از دست نداد .
مثال ملموس تری ازین مقوله باید که رهگشای زندگی روزمره ما انسان هایی که از جنس گوشت و خون هستیم باشد .
اگر ما داعیه وجود عدالت حاکم بر کائنات را داریم باید بتوانیم در زندگی روزمره اثار ان را بیابیم .
احد محمودی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲: