گنجور

حاشیه‌ها

روفیا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:

همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو دلبری اموخت
ما نیاز به کسی که از علم کلام و فلسفه و ... بگوید نداریم . ما نیاز به دلبر داریم تا ما را از شر هوا و هوس های دل خلاص کند تا بر سر انها با هم نزاع و رقابت نکنیم و مولانا و حافظ و سعدی به زیباترین نحو انسانها را شیفته خود کردند طوری که پس از قرنها در ان سوی مرزها انسانها بدون جور استاد دل به او میسپارند .
متاع تفرقه در کار ما همین دل بود
خداش خیر دهد هر که این ربود از ما

آریا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

یک شاخه گل 425 هم استاد شجریان این غزل رو خونده...
بهترین عاشقانه سعدی(نظرشخصی) با صدای استاد خاطره انگیزتره

ایران نژاد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

بر دعای خیر جناب شمس می افزایم:
پروردگارا ! مارا از خود فریبی برهان
از جمله فریفتن خود در دریافت معنای زلف و زنخدان و روی خوش و موی دلکش
گمان نمی رود مراد حافظ در این غزل و بسیاری دیگر از غزلیات ذات باری تعالی باشد
مگر که خدای یهودیان منظور نظر شاعر بوده باشد
که چهره و اندام انسانی دارد کین میورزد ، به خشم می آید و برخی را بر بعضی برتری داده است.
ور نه خرد کیهانی همان که کارمایه‌ی سازو کار
گیتی بی کرانه است زلف و لب و زنخدان و.... ندارد. شیراز روزگار خواجه شهر شراب و بیت الطف بوده و او فرزند زمان خویش.

مرتضی ( باران) در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴۹:

دهخدا:
خه خه .
[ خ َه ْ خ َه ْ ] (صوت ) کلمه ٔ تحسین خوشا.
مرحبا.
به به .

جلال در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:

سلام
مطلب دقیق و کوتاهی راجع به فوت و وفات از مولایم علامه حسن زاده بیان می کنم تا ان شاءالله مفید فایده گردد:
چگونه نفوس معدوم میگردند و حال آنکه در سر و سرشت آنها، محبت وجود و بقاء و کراهت عدم و فنا سرشته شده است.
«ان اللّه تعالی قد جعل لواجب حکمته فی طبع النفوس محبة الوجود و و البقاء و جعل فی جبلتها کراهة الفناء و العدم» 1 و هر کس از مرگ می‏ترسد در واقع از خودش می‏ترسد. و چون موت فنا و عدم نیست بلکه جدائی او از غیر خودش و انتقال او از نشأه‏ای به نشأه دیگر است در آیات قرآنی تعبیر به وفات شده است نه فوت و وفات أخذ شی‏ء بتمامه است، و اگر احیانا در روایتی تعبیر به فوت شده است تعبیر راوی است نه نبی و وصی.
و وزان قبر در این نشأه و نشاه آخرت وزان انسان در نشأتین است یعنی چنانکه انسان‏ها در این نشأه افراد متشابه و متماثل‏اند و و در آن نشأه به حسب علوم و افعالشان به صور مختلفه‏ اند، قبرهای این نشأه نیز افراد متشابه ‏اند اما قبرهای آخرت قبری روضه‏ای از ریاض جنت است و قبری حفره ‏ای از حفره ‏های نار است
نصوص الحکم بر فصوص الحکم 387
در حقیقت ملک و تمثل و وحی ..... ص : 365

محمود در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۵:

واقعا اشعار ابو سعید ابو الخیر بسیار زیباست بنده تازه به عمق مفهوم اشعار این استاد مخصوصا اشعار ایشان در مورد ((درد)) پی بردم که واقعا عین حقیقت هست.

احد محمودی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:

شاعر لب ودهان محبوب را به دُرج عقیق تشبیه کرده وبا آوردن جملۀ مُهر وفا نشکستم ،اشاره ای به مُهر درج دارد .در بیت تداعی معانی مشابهت وجود دارد .

احسان در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱:

منظور از شستن دست بی نمک در آب در یا ها چیست؟
با تشکر از سایت خوبتون

حسین فقیهی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

با سلام و احترام به جمع فرهیخته ی این تالار.
من نمی توانم ناخرسندیم را از هتک حرمت های پی در پی به ساحت بزرگان پنهان کنم.
ادب ریشه در ایرانیت ما دارد عزیزان. گیرم که به محال بزرگی سهوی روا داشته در خطاب کسی که جای فرزند است. نواختن او به الفاظ درشت و غریب آیا روا و نشانی به جاست؟
چه آمده بر سر فرهنگ روادارانه ی ما که خود را شایسته می دانیم بر چهره ی بزرگان چنگ بیندازیم و رقم مغلطه بر دفتر آفتاب کشیم و گاه و بیگاه و روا و ناروا کاستی و سستی و رخوتمان را به پای کشف و شهود و عشق و سکر و مستی بنویسیم و گستاخانه دفتر عقل و خرد را به آتش موهوم عشق و مستی شایسته ی فنا بدانیم.
این همه دقت سوزی و عافیت طلبی از سر رعونت اگر نباشد و بی پروایی در برابر اهل ادب و فضل پس چیست؟
خاضعانه تقاضا می کنم از نوآموزان و رهپویان عرصه معرفت که با جرعه ای بدمستی نکنند و بدی نیفزایند و شهد اگر نمی افشانند زهر نپراکنند که این رسم بزرگی نیست.
یا حق

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸:

این غزل بسیار زیبا را همایون شجریان به زیبایی هر چه تمام برای یادبود استاد پرویز مشکاتیان به آواز خوانده است و هم چنین سیامک آقایی بسیار دلنواز سنتور نواخته است
پیوند به وبگاه بیرونی

بهرام بحری در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:

زنده باد استاد شجریان که این شعر را بی نظیر اجرا نمودند.

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

این غزل بسیار زیبا را همایون شجریان به زیبایی هر چه تمام برای یادبود استاد پرویز مشکاتیان به آواز خوانده است و هم چنین سیامک آقایی بسیار دلنواز سنتور نواخته است
پیوند به وبگاه بیرونی

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

این غزل بسیار زیبا را همایون شجریان به زیبایی هر چه تمام برای یادبود استاد پرویز مشکاتیان به آواز خوانده است و هم چنین سیامک آقایی بسیار دلنواز سنتور نواخته است
پیوند به وبگاه بیرونی

جلال در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

سلام بر دوستان
یک نکته جالب : این غزل تنها غزل حضرت حافظ است که بر وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف) سروده شده- فتدبر

مجید در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

"به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت" را لطفا توضیح دهید.

مجید در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

کلمه "کدخدا" در بیت "ابر ده و... به که بر میگردد؟ ممکن است مقصود آفریدگار باشد که پس از آفرینش هستی بر همه چیز از جمله دوازده برج فلکی و هفت آسمان یا هفت سیاره فرمانروایی می کند ویا نه مقصود زمین است(با توجه به گنبد تیز رو در بیت قبل) که به سبب وجود انسان در آن و با دانشی که در او تعبیه شده فرمانروای اسمانها و بروج فلکی است یا خواهد بود. اگر اشتباه می گویم لطفا دوستان عزیز اصلاح بفرمایند سپاسگزارم.

جلال در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

سلام بر دوستان
در مورد شیطان حرف بسیار است که اگر ایشان نبودند حضرت آدم در فردوس برین می ماند
و اینکه شیطان در قرآن به چه معانی مختلفی آمده حرف بسیار است و در گنجور نمیگنجد
اگر اشتباه نکنم شیطان در قرآن به هشت معنی مختلف آمده که همه ی آنها شیطان رجیم نیست- مثلا یکی از معانی شیطان بدن انسان است که حضرت آدم بخاطر بدن و مقتضیات بدنش به آن میوه ممنوعه و به حضرت حوا نزدیک شد- فتدبر

حسن در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:

شعر بسیار پر معنی در قیاس کسی که به حضور رسیده وکسیکه راهرا بیراهه رفته

قانع در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

واقعن بسیار سخته کسی رو شایسته اجرا و خواندن این غزل بسیار زیبا از مولانا پیدا کرد
میتونم با جرات بگم که آقای همایون شجرینا جز معدود افرادی هستند که شایسته اجرای این غزل هستن
حتم دارم اگر مولانا امروز در بین ما بود نیز واقعن این امر رو مورد تایید قرار میداد.

محمد رضا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

کار با درست نوشته شدن شعر بدلیل تایپ بد یا خوب ندارم هیچ کاری هم به حاشیه دعوای شعری ندارم. فقط می خوام بگم این عشق مجنون و فرهاد برای این جگر سوزه و اشک آوره که نه مجنون به لیلی رسید و نه فرهاد به شیرین ، علت ماندگاری داستان هایی این چنین نکته در همین یک امر داره وبس. در همه تراژدی های ادبی جهان این نرسیدن هست که داستان رو جاودان کرده.

۱
۴۲۶۴
۴۲۶۵
۴۲۶۶
۴۲۶۷
۴۲۶۸
۵۴۷۴