گنجور

حاشیه‌ها

سهیل قاسمی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۵ - در آمدن حمزه رضی الله عنه در جنگ بی زره:

در جوانی حمزه عم ِ مصطفا
با زره می شد مدام اندر وَغا
وغا یعنی کارزار و جنگ

نغمه در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

فرمان فتحعلیان این غزل رو خیلی خوب اجرا کرده.. بسیار شنیدنیه..

مجتبی خراسانی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:

بسم الله الرحمن الرحیم
کودکان و نونهالان عزیز، این صفحه مربوط می شود به جلال الدین، بروید محل دیگری را برای بازی انتخاب کنید!
ناشناس ! ادبی را که از پدر و مادرت آموختی به نمایش مگذار !
واقعا خنده دار و مضحک است:
(دست کمی از شعر مولانا ندارد)
(دسعود سعیدی نوشته:
جناب ایزد جو
ممنون هم از معنای سعر و هم از غزلی از لیام
که از شعر مولانا گویاتر بود و کامل تر ، لذت بردم
کاش تمام غزل را میگذاشتید
چون غیر از حرص و کبر وآرزو و شهوت به نکات دیگری نیز اشاره کرده
با ارادت)
از شعر مولانا گویاتر بود و کامل تر!
محل دیگری را برای بازی انتخاب کنید!

فاضل در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۴:

سر زلف تو نباشد؛سر زلف دیگر
یعنی که اگر سر زلف تو نباشد؛سر زلف دیگری هست...یک جور تقدس زدایی از معشوق...مصرع دوم هم میگوید دلبر پریشان طره کم نیست...تو نشدی یکی دیگر!!
:))

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۸ - فی الفوائد المتفرقة فیما یتضمن الاشارة الی قوله تعالی ان الله یأمرکم أن تذبحوا بقرة:

جان به بوسی می‌خرد آن شهریار
مژده‌ای عشاق، کسان گشت کار
مصراع دوم کسان شود که آسان یا کاسان بهتر شاید باشد

محمد در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸:

ضمنن در لغت نامه ی دهخدا یکی از معانی اصلی عیار ، مرد بسیار آمدوشدکننده و ذکی، بسیار گشت کننده می باشد.( فردی مناسب برای پیام سری رساندن)

محمد در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸:

تفسیر آقا حمید رضاخاله پیرزنکانه و نادرست است. این دو بیت به وضوح از شکایت زنی از فژه پیری سخن می گوید که او را به واسطه ی عشق غیری ملامت می کند. آنهم با یک فشار روانی که مجبور است مخفیانه از طریق واسطه ای برای شاعر پیام بفرستد که دیگر نامی از او در اشعارش نیاورد. من با اشارت آقا بهرام به اقتضای دوران در دنیای مردسالارانه ی کهن کاملن موافقم. در هر حال بیانی که شعر القا می کند یک رابطه ی کلاسیک و سنتی عشقی و پیرامونی آن است با عناصر مرد و زن. ضرورتی ندارد که باری افزون و نچسب را بر آن تحمیل کنیم.

احمد در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:

دل افگاران صحیح است نه دل افکاران
افکار=ج اندیشه
افگار=غم، آزردگی
با توجه به معنی بیت، دل افگار= دل آزرده

شاهین در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:

در اینجا منظور از «دلبر خراسانی» همان رودکی بزرگ است.

دسعود سعیدی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:

جناب ایزد جو
ممنون هم از معنای سعر و هم از غزلی از لیام
که از شعر مولانا گویاتر بود و کامل تر ، لذت بردم
کاش تمام غزل را میگذاشتید
چون غیر از حرص و کبر وآرزو و شهوت به نکات دیگری نیز اشاره کرده
با ارادت

امیر در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱:

این اشعار بعدا به این فصل اضافه شده ومفهوم ان باشعر اصلی در تننا قض است

علیرضا محدثی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵:

مصرع دوم بیت دوم مشکل وزنی داره !
زاهدی از کجا و ما ز کجا
آفتابی رو نماید روشن است
زاهدی از کجا و ما ز کجا

شیدوش در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:

با درود خدمت اساتید
خواب عافیت آخه چه معنایی دارد؟طرف مرده دیگه عافیتش چیه؟به خواب عاقبت آگه به ... یعنی عاقبت آخر سر با بوی موی تو بیدار میشوم با نسیم و شمیم زلف تو مثلا میگویند باد بهاری یا بوی بهار می آید و طبیعت زنده میشود

روح اله در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۲ - زاغان و بومان:

با سلام لطفا سطر دوم به این صورت اصلاح شود:
و اوامر و نواهی او را درحل و عقد امتثال نمودندی.

روح اله در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۳ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب البوم و الغراب » بخش ۲ - زاغان و بومان:

با سلام
لطفا سطر دوم به این صورت اصلاح شود:
اوامر و نواهی او را درحل و عقد امتثال نمودندی.

شبرو در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۴۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » ایمان ایله گئتدی:

این شعر مربوط به دوران قبل از انقلاب سال 57 است. غالباً در اشعار ترکی شهریار وقتی صحبت از وقایع انقلاب است مراد انقلاب مشروطه است. اگر ابیات شعر شما را به شک می اندازد، بیت آخر گواه خوبی است. شهریار بارها به ممنوعیت چاپ اشعار ترکی اش قبل از انقلاب اشاره داشته است.

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:

lyam . لیام ،
این اشعار لیام را از کجا بخوانم جناب ایزد جو
میبینم که شاعری ست پر مایه
قبلاً هم چند شعر از او در حاشیه ی گنجور آمد ولی در اعتراض به سانسور از قلم زدن باز ایستاد
این غزلش را که شما آوردید بسیار به دلم نشست که دست کمی از شعر مولانا ندارد ضمن اینکه به زبان امروزی ما سروده
از شما جناب ایزدجو ، به خاطر شرح مبسوطی که از شعر مولوی کردید ممنونم
کاش تمام استادان مثل شما تفسیر میکردند ، ساده و روشن و فارسی
زنده باشید

ایزدجو در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:

ناشناس گرامی
میگوید : چهار عامل {که به پرنده تشبیه کرده} هست که چشم عقل را کور میکند و چه بهتر که آنها را در وجودت بکُشی یا سر ببُری تا جانت بِرَهَد
این چهار پرنده ی رهزن عبارتند از : بط یا مرغابی که سمبل حرص است
طاووس که مظهر کبر و غرور و خودنمایی ست
زاغ که نماینده ی عمر دراز و آرزوهای بی پایان است
و چهارمی خروس است که به شهوت تن وامیال جنسی معروف است
میفرماید: این صفات ابلیس است و از آنها بپرهیز
مولانا هم از چهار آفت زندگی نامبرده که باید از آنها دوری جست
و هم چهار پرنده را بر این چهار آفت موصوف کرده تا مثالش ملموس تر باشد
لیام عزیز غزلی دارد درین زمینه که چند بیتی از آن را می آورم
پرسیدم از ابلیس شبی راز نهان را
آن چیست که گمراه کند پیر و جوان را
گر دست تو دادند یکی تیغ سزا نیست
با حیله و نیرنگ زنی خلق جهان را
هر لحظه به شکلی و شمایل به در آیی
از راه به بیراهه بری فکر و گمان را
گه عاشق دلخسته به ساقی بسپاری
تا مستی می تار کند روح و روان را
گاهی در باغی بنمایی که ز سبزی
تحقیر کند منظره اش باغ جنان را
هم چهره ی زیبا بنمایی ز عجوزی
هم زشت نمایی قد چون سرو روان را
بر چاه بری راه همه مردم هشیار
آن گاه زنی بر سرشان سنگ گران را
گفت: اینهمه گفتی و شنیدم همه تهمت
گمراه کنی با سخن ات بی خبران را
و در پایان میگوید:
تو حرص و طمع از سرخود دور کن آنگه
بینی که چه آسوده کنی گوهر جان را
وانگه ببر از یاد همه کینه و تزویر
بر گیر ز دیوانگی و خشم عنان را
آنرا که خرد راه نماید به ره راست
ابلیس که باشد که زند شیر ژیان را
پاینده باشی
ایزدجو

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:

این آقای خراسانی که خدا عمرش داهاد
بااین عربی بلغور کردنش مشکل در مشکل انداخت
امکان دارد یک فارسی زبان توضیحی در مورد این شعر بدهد تا من بهتر بفهمم ؟
ممنون

رحیمی در ‫۱۰ سال قبل، دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ رشحه » شمارهٔ ۱۱ - مطلع یک غزل:

عالی بود ممنون

۱
۴۲۱۲
۴۲۱۳
۴۲۱۴
۴۲۱۵
۴۲۱۶
۵۵۴۸