گنجور

حاشیه‌ها

حمیدرضا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲:

خیلی شعر قشنگی بود.واقعا افتخار میکنم که چنین شاعرانی داشتیم.

 

حامد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » شعله سرکش:

سلام فکرکنم بیت سوم" شعله ی" درست باشد.

 

محمد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » گئتمه ترسا بالاسی:

یک بیت هم از این شعر هست که من ندیدمش در نوشته ی شما ((یا کی سن گل گینه اسلامی گولوم ائیله قبول *یا کی من دینن اولوب مذهب عیسایه گلیم))

 

مهدی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

بسیار متشکرم
سرورید. البته من انموقع سن کمی داشتم و نمیدانستم چه گوهر کمیابی پیش روی من نشسته است . اما هنوز هم هروقت گوشه ای از آوازهای جناب شهریار را در ماهور و راست پنجگاه که بیاد دارم زمزمه میکنم اشک در چشم مجلسیان حلقه میزند . ومن تاثیر آن انفاس را بخوبی درک میکنم
ایامتان خوش و خرم
وار اولاسیز

 

محمد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

سلام ممنون ولی ای کاش تفسیر این شعر نیز میبود

 

نویده در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

زشعرِ دلکشِ حافظ کسی شود آگاه
که لطفِ طبع وسخن گفتنِ" دری" داند
اگر( فارسی و دری) نام‌هایی اند از یک زبان که در این بیت بر ان اشاره شده است , پس چرا ایرانیها این سخنورانِ زبان دری (فارسی ) را ایرانی میدانند, و زبان دری را جدا از فارسی ؟

 

انجینر فرهاد ایثار در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:

با درود! در آغاز بیت دهم بجای (باد) باید ( باده ) بیاید. گرچه عاقلان پی نقطه نگردند اما اینجا موضوع حرف است.حرف (ه) گرچه ظاهرش آرام وبخود پیچیده به نظر می آید,حتی با نیامدنش دربیت نیز, باده را باد کرده است.بنا خواهشمندیم این دایره ی (ه)کوچکرا در مسیر باد قرار دهید , و ما را شاد قرار دهید. سپاس

 

بردیا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:

مصرع دوم من گوش استماع ندارم لمن تقول درست است به معنای: من گوش شنیدن ندارم، برای که میگویی؟!
لمن یقول که نوشته اید، چندان معنای رسا و زیبایی نمیرساند.

 

حمیدرضا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷:

بسیار شعر قشنگی بود.قصد بی ادبی خدمت اساتید ندارم ولی فکر کنم بیت یکی مونده به آخری (زحکام) به جای (ز احکام) درست تر باشه.ممنون

 

امیر احمد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

در بیت 16 گری به معنای زیر است:
گری . [ گ ِ ] (فعل امر، اِمص ) ریشه ٔ معنی گریستن و گرییدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || گریه و امر به گریه کردن یعنی گریه کن .
مثال:
تو اکنون به درد برادر گری
چه با طوس نوذر کنی داوری .
"فردوسی"

 

امیر احمد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

در بیت 11 "بانگ شعیب" به اشتباه "بانک شعیب" نوشته شده است.

 

محمود ...ازدشتستان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:

سلام.به نظرمن این غزل نه تنهازیباترین غزل شعرفارسی است ،بلکه اساتید ادبیات جهان اگربخواهند در همه ی زبانها، زیباترین شعرتاریخ ادبیات جهان را پیدا کنند ناچارند که سراغ این غزل را بگبرند.اگرسعدی غیراز این غزل ،دیگرهیچ شعری نداشت،هیچ چیز از ارزشهای سعدی کم نمی کرد.

 

محمود ...ازدشتستان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:

سلام به همه...درمورد بیت آخر، من درنسخه ی محمدعلی فروغی دیده ام که نوشته (بی زلف و رخ ولعل لب او شده سعدی)که احتمالا همان بی زلف و رخ قشنگتر است.

 

مختار در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:

هیچ یک از سروده های مولانا تا این اندازه کوبنده و آموزنده و کارساز نیست،
هم به زیبایی فن داستان سرایی را به کار برده و خواننده را در لذت خواهی و بیم و هراس از آبرو به خود می کشاند و هم با کوبنده ترین واژگان و همانند سازی (همانند نویسندگان نیرومندی چون نیچه) ظاهر بینی و پوسته گرایی و علم ناتمام و عوام گرایی را می کوبد و شهید چنین هوسی معرفی می کند و آن ها را این گونه بی رحمانه و اثر گذار رسوا می کند و افتضاح می کند
شگفت آور است این همه هوش و استعداد و کرامت نفس مولانا که بی پرده و بی ترس از عوام و فرومایگان ظاهر بینی را می کوبد و سرزنش می کند

 

حسین یوسفی فضل در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

باسلام و احترام
به نظر میرسد بیت سوم اینطور صحیح تر باشد:
دگر به خفیه نمی بایدم شراب و سماع...
(یعنی: دیگر نباید پنهانی نوشید و در سماع آمد)
باسپاس، یوسفی فضل
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

 

محمد*** در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم:

واقعا حیرت انگیزه!!!!!!
فکر کنم داروین هم شاهنامه خون بوده دوستان!!!

 

فرامرز در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

سلام
لغت طیران به چه معنی است؟
و چرا سعدی در أشعارش إز لغات عربی استفاده مکند؟
با تشکر

 

علیرضا هاشمی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۱:

سلام
در بیت اول، مصراع دوم باید اینطور اصلاح شود:
هرچون به است قصد سوی آن کنم

 

حسام در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۰۶ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۳ - سخن‌پرداز:

- در کنج دل م _عه! دل م که کنج نداره؟_ عشق کسی خانه ندارد،به هر حال دل م که مال خودم نیس مال بد بیخ ریش صاحب ش نیس این هفته جمعه تعطیل هم نیس اسمال آقا خونه نیس آش ماش بیرون باش مواظب خودت باش بیسکویت بخور ساکت باش،همیشه داش مشتی باش،داشتم می خوندم که:کَس جای در این خانه ویرانه ندارد ،جای ش عوض ش جای مرا دیوانه ندارد، گشتم چو خودم شهر دردانه ندارد،همچو ختنی،رندی و خمّار ندارد،ندارد که ندارد،از بس دل م از غیر تو را دید دل م تاب و توان گذری باز ندارد،_ عه اینا رو از کجا آوردی؟_داشت میگفت:دل را به کف هر که دهم باز پس آرد،در دم دهمش هر چه دهد باز نگیرم، دل در کف معشوف نماند،آّبی است در آتش هوس خواب ندارد، کف کرد دهانم که از آغاز چنین بود ،هردم نفسی برد فرو باز نیارد،_خوووب؟دیگه چی مسخره؟_بذار حرفش و بزنه! "تموم شد و رفت فقط چند تا ویرگول جاگذاشته بودم شرمنده خودتون ردیفش کنین (،،،،،،،،،،) "کَس تاب نگهداری دیوانه ندارد،

 

حامد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را:

یکی از زیباترین اشعار مولاناست. راز سکوت درون و مراقبه دقیقا ایتجاست. بی حس و بی گوش و بی فکرت شوید

 

۱
۴۲۱۲
۴۲۱۳
۴۲۱۴
۴۲۱۵
۴۲۱۶
۵۰۴۷
sunny dark_mode