هر چند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گَه که یادِ رویِ تو کردم جوان شدم
شکرِ خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر مُنتهایِ همَّتِ خود کامران شدم
ای گُلبُن جوان بَرِ دولت بخور که من
در سایهٔ تو بلبلِ باغِ جهان شدم
اول ز تحت و فوقِ وجودم خبر نبود
در مکتبِ غمِ تو چُنین نکتهدان شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند
هرچند کـاینچُنین شدم و آنچُنان شدم
آن روز بر دلم درِ معنی گشوده شد
کز ساکنانِ درگهِ پیرِ مغان شدم
در شاهراهِ دولتِ سرمد به تختِ بخت
با جامِ مِی به کامِ دلِ دوستان شدم
از آن زمان که فتنهٔ چشمت به من رسید
ایمن ز شرِّ فتنهٔ آخرزمان شدم
من پیرِ سال و ماه نیَم، یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفوِ گناهت ضمان شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تحول و جوانی دوبارهای است که شاعر به خاطر یاد معشوقش تجربه میکند. او اگرچه پیر و خسته شده، اما هر بار که به یاد معشوق میافتد، احساس جوانی و شادابی میکند. شاعر از خداوند شکرگزاری میکند که به خواستههایش پاسخ داده و در سایه معشوقش به خوشبختی رسیده است. او همچنین از تجربیات خود در دنیای غم و محبت سخن میگوید و به تأثیرات مثبت معشوق بر زندگیاش اشاره میکند. در نهایت، شاعر نوید عفو و رحمت را دریافت میکند و به بازگشت به جایگاه خود امیدوار میشود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه سن و سالی از من گذشته و خسته و ناتوان شدهام، هر بار که به یاد چهرهات میافتم، احساس جوانی و شادابی میکنم.
هوش مصنوعی: خوشحالم که هر چیزی را که از خدا خواستهام، با تمام تلاشم به آن دست یافتهام.
هوش مصنوعی: بیا و برای سعادت خودت تلاش کن، زیرا در کنار تو من هم به خوشحالی و شادی زندگی ام ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: در ابتدا از حال و هوای وجود خودم آگاهی نداشتم، اما در مدرسهی اندوه تو، به این نکته پی بردم که چه چیزهایی را باید درک کنم.
هوش مصنوعی: قسمت من به میکده میرسد، هرچند که تغییرات زیادی در زندگیام ایجاد شده است.
هوش مصنوعی: روزی قلب من به درک عمیق و حقیقتی دست یافت که باعث شد به جمع و محفل اهل معرفت و حکمت بپیوندم.
هوش مصنوعی: در مسیر موفقیت و خوشبختی، با نوشیدن می و لذت بردن از آن، به خواست و دلخواه دوستانم رسیدم.
هوش مصنوعی: از وقتی که اثر زیبایی چشمانت به من رسید، دیگر از شرّ فتنههای آخرالزمان در امان شدم.
هوش مصنوعی: من دیگر جوان نیستم و زمان زیادی گذشته است. محبت و وفای یار مرا رنجیده کرده و من به خاطر این بیوفایی به سالخوردگی رسیدهام.
هوش مصنوعی: دیشب به من خبر خوشی رسید که نگهدارندهام، حافظ، دوباره به من محبت کند، زیرا من در برابر بخشش گناهانم، قهر کردم و به او پناه بردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم
خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم
چون کرمپیله، عشق تنیدم به خویش بر
چون پرده راست گشت من اندر میان شدم
دیگر که داندم چو من از خود برآمدم
[...]
گر چون برنج پیر و چو نان ناتوان شدم
هر گه که بوی قلیه شنیدم جوان شدم
پالوده داشتم هوس اکنون هزار شکر
«بر منتهای همت خود کامران شدم .»
اسرارها که در دل گیپا نهاده اند
[...]
تا از هوای مغبچگان ناتوان شدم
در دیر خاک درگه پیر مغان شدم
خاک ره من اهل نظر سرمه میکنند
زاندم که خاک درگه آن آستان شدم
پیرانه سر اگر نه جوانیست در سرم
[...]
دور از درت به تیغ نه از بهر جان شدم
اندیشه از ملال تو کردم از آن شدم
پایم ندید رفتن ازان در چو راندی ام
گویی گداختم همه تن تا روان شدم
بس در پی وصال تو میگشتم و نشد
[...]
تا در طریق عشق تو من جان فشان شدم
بی جان شدم ولیک جهان در جهان شدم
زان دم که باختم دل و جان در قمار عشق
از هر چه عقل فرض کند، بیش از آن شدم
شهباز همتم چو پر و بال برگشاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.