گنجور

حاشیه‌ها

شبگرد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳:

شَمَن: بت‌پرست.

رهی: فدایی، بنده.

مُشفِق: مهربان، خیرخواه.

 

«نه بر تو بر شمنی از رهی‌ت مشفق‌تر»

پرستنده‌ای برای تو نیست که با تو مهربان‌تر و خیرخواه‌تر از این فداییِ تو باشد.

 

جالب توجه بود که ابوسلیک از تناسبِ میانِ «بت» و «شمن» بهره جسته و دلداده را به شمن و دلدار را به بت ماننده ساخته‌است.

شبگرد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱:

در جنب: در قیاس با، در مقایسه با.

علو همّت: بزرگیِ همّت.

وُشم: بلدرچین.

چَرغ: پرنده‌ای شکاری از جنس شاهین و باز که تازیان به آن «صَقر» گویند.

 

در جنبِ عُلُوّ همّتت چرخ

ماننده‌ی وُشم پیشِ چَرغ است

 

چرخ و گردش روزگاران، در برابرِ بزرگیِ همت تو، به‌سانِ بلدرچین در برابرِ شاهین و باز است.

شبگرد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۲۳ دربارهٔ ابوسلیک گرگانی » قطعات » شمارهٔ ۱:

مزد خواهی که دل ز من ببری

این شگفتی که دید؟ دزدِ به‌مزد!

گمان می‌کنم دزدِ به‌مزد، منظور دزدی‌ست که از برای دزدیِ خود، خواستارِ پاداش و مزد می‌شود.

نیما در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:

ترسم چو بازگردی، از دست رفته باشم

کوتاه، جامع و کامل

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲:

مصرع دوم بیت شماره 4 به شکل «از هجر غافلی که دمار از جهان برآرد» از نظر وزنی دارای سکته است.

به استناد نسخه عبدالرسولی، شکل «از هجر غافلی تو که‌ت از جهان برآرد» درست است.

رضا از کرمان در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۷ در پاسخ به شعیب حازم دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۳:

درود بر شما 

  کُمِیت = نوعی رنگ اسب است  و به اسبی  که دارای چهار قلم سفید و رخ کشیده سفید داشته باشد اطلاق میگردد وکَهَر هم  به اسب قهوه ای رنگ  ،که یال ودم مشکی داشته باشه  میگویند واگر یال ودم حنایی یا طلایی داشته باشه کُرَنگ نامیده میشه 

 

کمیت عربی یعنی اسب  با مشخصات بالا از  نژاد عربی  وفکر نکنم ربطی به اندیشه عربی وفلسفه محمدی داشته باشد 

  شاد باشی 

حسن رحیمی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:

این کوزه که آبخوارهٔ مُزدوریست   از دیدهٔ شاهیست و دل دستوریست     هر کاسهٔ می که بر کفِ مخموریست   از عارض مستی و لب مستوریست  

 

 

اصل واژه شاهیست درست میباشد

نباید ویرایش و تبدیل به شاهی کرد

 حرف تا در کلمه شاهیست در تقطیع ساقط میشود و قُدما اینکار را جایز میدانستند امّا متاخّرین نمیکنند.

جهن یزداد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۴۰ دربارهٔ ابوالمثل بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱:

شراب شب و نشئه آن نیرزد
 به فاژیدن بامدان خمارش

۰-

به فاژیدن بامدادان نیرزد
شب باده خواری و آواز و سازش

جهن یزداد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ محمد وصیف سگزی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲:

این سروده  سکزی در رثای عمرو بن لیث  شگفت است  این نخستین سروده پر شور  پارسی هست که چنین سوزناک و با دریغ  در سوز یکی می سراید

رأس، ذَنَب گشت و بشد مملکت

زر زده شد ز نحوست نحاس

های غما کآمد و شادی گذشت

بود دلم دایم از این پرهراس

هر چه بکردیم، بخواهیم دید

سود ندارد ز قضا احتراس

دور فلک گردان چون آسیا

لاجرم این  آس همه کرد آس

ملک ابا هزل نکرد انتساب

نور ز ظلمت نکند اقتباس


لاجرم این اسیا همه آس کرده . 
 های نوشتم و  همان آی  به معنی  های است

جهن یزداد در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۹ دربارهٔ بسام کرد » در مدح یعقوب و شکست عمار خارجی:


گویی این سرود بسام کرد چنین باشد



هر‌ که نبود اوی به دل متهم

بر اثر دعوت  کرد او «نعم»

عمر ز عمار بدان شد بری

که اوی خلاف آورد تا لاجرم

دید بلا بر تن و بر جان خویش

گشت به عالم تن او در الم

مکه حرم کرد عرب را خدای

عهد تو را کرد حرم در عجم

هر که درآمد همه باقی شدند

بازِ فنا شد که ندید این حرم




کوروش در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۷ - دیدن ایشان در قصر این قلعهٔ ذات الصور نقش روی دختر شاه چین را و بیهوش شدن هر سه و در فتنه افتادن و تفحص کردن کی این صورت کیست:

این به قدر حیلهٔ معدود نیست

زین حیل تا تو نمیری سود نیست

 

یعنی چه ؟

 

شعیب حازم در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۳:

«آن کمیت عربی را که فلک‌پیمای است، وقتِ زین است و لگام است، چرا نَنگیزیم؟» کمیتِ عربی، همان اندیشه‌ی عربی است؛ فلسفه‌ی محمدی که بر پایه‌ی وحی بنا شده و پروازش تا معراج معنا می‌گیرد. این اندیشه زین دارد و لگام نیز؛ پس چرا ما بر آن نتازیم؟  

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

«تلقین و درسِ اهل نظر یک اشارت است»

لازم نیست برای اهل نظر رساله شرح داد و مطلب را برایشان جا انداخت.

 

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

بزرگان گفته اند که نسبت به خداوند گمان نیک داشته باشید:

هست امیدم که علیرغمِ عدو روزِ جزا

فیضِ عَفوَش نَنَهد بارِ گُنَه بر دوشم

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵:

پرتوِ رویِ تو تا در خلوتم دید آفتاب

می‌رود چون سایه هر دَم، بر در و بامم هنوز

«به یک دیوان می ارزد»

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:

درین غزل امیدی بر پایه ایمان و صبر و اعتماد بر الطاف غیبی خداوندی بیان شده است.

سخن حکیمانه چنین است و سخن پست و مبتذل نیز چنان است که امروزه از دهان شارلاتان های عارف نمای اینترنتی میشنویم که خوش باش و بخند و حال را دریاب و ازین گونه اباطیل!

 

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸:

«منکران را هم از این مِی دو سه ساغر بچشان»

منکر چون طعم این می را نچشیده و تجربه مستی ندارد آن را انکار میکند!

 

 

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:

ز گِردِ خوانِ نگونِ فلک طمع نتوان داشت

که بی مَلالتِ صد غُصه، یک نَواله برآید

سخنی است مستند.

 

 

 

دکتر حافظ رهنورد در ‫۱۹ روز قبل، شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

نکته‌ای ظریف در بیت اول وجود دارد؛

خواجه می‌فرماید: بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید

هر که در اینجا به معنای تمامی کسان هست؛ امّا تمامی کسان چگونه می‌توانند بوی خوش آشنا را تمییز و تشخیص دهند؟

تنها کسانی می‌توانند بوی خوش یار را بشناسند که پیش از این با وی قرابت و همنشینی داشته باشند و عطر او را در خاطر سپرده باشند. اینجاست که آشنایی معنا می‌یابد.

 دیگر این‌که یکی از ستون‌های محتوایی دیوان خواجه حافظ مبارزه با ریاست. در این غزل هم ایشان به شکلی غیر مستقیم اشاره می‌کند، شراب را (که ام‌الخبائث می‌نامند) می‌توان خوشبو کرد و نوشید امّا جان آدمی از بوی مشمئز کننده‌ی ریا خسران می‌بیند.

 

 

علی میراحمدی در ‫۱۹ روز قبل، شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

«بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش»

حافظ نیز مانند فردوسی ،شعر و سخن والا را نتیجه الهامات غیبی میداند.

 

۱
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۵۶۴۶