گنجور

 
سیف فرغانی

ای به کویت عاشقان را نور رویت رهنمای

همچو شادی دوستان را اندهِ تو دلگشای

خاک درگاه تو چون باد بهاری مشک‌بوی

آتش عشق تو همچون آب حیوان جان‌فزای

شوربختی را که با تلخی اندوهت خوشست

دوستی جان شیرین در دلش نگرفت جای

اندرین دوران ناقص جز تو از خوبان کراست

معنیی کامل چو دین صورت چو دنیا دلربای

گرچه گردون‌شان نهد در راه تو سر بر قدم

بر سر گردون گردان عاشقان بینند پای

از برای زر گدایی کی کند درویش تو

زآنکه زر نزدیک او بی‌قدر باشد چون گدای

ای که وصل دوست خواهی دشمن خود گر نه‌یی

ترک عالم کن مخواه جز دوست چیزی از خدای

بر سر خار ریاضت مدّتی بنشین ببین

روی معنی‌دار او اندر گل صورت‌نمای

نردبان همّت اندر زیر پای روح نه

زآنکه دل می گویدت کای جان به علّیین برآی

طایر میمون نخواهد شد ز شوم بخت خویش

جغد را گر سالها در زیر پر گیرد همای

سیف فرغانی به خود کس را برِ او راه نیست

گر در او می‌خواهی بی‌خود به کوی او درآی

 
 
 
امکانات حسابداری شخصی تدبیر
منوچهری

بینی آن بیجاده عارض لعبت حمری قبای

سنبلش چون پر طوطی، روی چون فر همای

جعد پرده پرده در هم همچو چتر آبنوس

زلف حلقه حلقه، برهم، همچو مشک اندوده نای

دل، جراحت کردش آن زلفین و چون زلفینش را

[...]

قطران تبریزی

گر بگرداند ز مهر تو زمانی رأی رای

باشد از غم روز و شب جان وی اندر وای وای

سنایی

ای ز عشق دین سوی بیت‌الحرام آورده رای

کرده در دل رنجهای تن گداز جانگزای

تن سپر کرده به پیش تیغهای جان سپر

سر فدا کرده به پیش نیزه‌های سرگرای

گه تمامی داده مایهٔ آب دستت را فلک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
حکیم نزاری

ای به خورد و خواب قانع هم‌چو حیوان از غذای

یک نفس زین چارچوبِ طبعِ حیوانی برآی

آدمی مانی ولیکن آدمی سیرت نه ای

دیو پیکر نیستی اما که هستی دیو رای

خود گرفتم باصره‌ ت را قفل حیرت بسته‌اند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
ابن یمین

حبذا بختی که ناگه گشت ما را رهنمای

بر در نوئین اعظم سرور فرخنده رای

خسرو عادل امیر شهنشان مولای بیگ

حارس ملک شهنشه حامی دین خدای

آنکه سیمرغ فلک از بیم تیر عدل او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه