دکتر حافظ رهنورد در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
این شعر بسیار زیبای خواجه حافظ سروده شده در زمان امیر مبارزالدین است. در این دوران وی به کنج عزلت رفت و با کمتر کسی ارتباط داشت.
ابراهیم فاروقی در کتاب شرفنامهی منیری از قول امیر شهابالدین حکیم کرمانی آورده است که بیت آخر این غزل تعریضیست به سید عضد صراف وزیر. وی از وزیران امیر مبارزالدین بود و خودش نیز شعر میسرود که البته اشعارش ضعیف و کم بسامد بود و مضامین برخی از اشعارش تغییر یافتهی برخی از اشعار حافظ بود.
سیدِ عَضُدِ یزدی از شاعران سدۀ هفت و هشت هجری، و از رجال دورۀ ابوسعید بهادر و وزیر امیر مبارزالدین و بزرگ سادات یزدی بود. (گنجور)
پسر وی جلال عضد هم از شعرای بعدیست که بیش از چهارهزار بیت شعر دارد.
سید جلال الدین عضد یزدی معروف به جلال عضد و متخلص به «جلال» شاعر سدهٔ هشتم هجری و ستایندهٔ برخی امیران چوپانی و آل اینجو بوده است. (گنجور)
مهرناز در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۹ - قصهٔ سوال کردن عایشه رضی الله عنها از مصطفی صلیالله علیه و سلم کی امروز باران بارید چون تو سوی گورستان رفتی جامههای تو چون تر نیست:
بی نام عزیز کجایید؟
مهرناز در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۷ در پاسخ به 7 دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان:
سلام و عرض ادب .من متوجه درست و غلط ابیات نشدم چون پشت سر هم نوشتین و اشاره نکردید کدوم درسته کدوم غلط.
سید احمد مجاب در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰:
در حیرتم که دیدهی (تر) عذرخواه کیست
مصلح الدین سعدی در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
در واقع ، ترلللا ترلللا اشاره به میمی در سال ۲۰۲۵ دارد ، یعنی ترالالرو ترالالا و این نشان دهنده این است که مولانا از آن زمان از وقایع جاری در قرون پس از خود آگاه بوده و به اشارتی یا تلویحا در ابیات خود می آورده
کوششگر جزا در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۹:
شاه بیت این غزل زیبا یعنی این بیت:
"گل نسبتی ندارد با روی دلفریبت
تو در میان گلها چون گل میان خاری
"
بدون شک یکی از زیباترین اقتباسها و فارسی موزون شده ای از تکه ای از شعری در کتاب غزل غزلهای سلیمان, در تورات است که میفرماید:
"محبوبهٔ من در بین دختران،
مانند سوسنی است در میان خارها.محبوب من در میان جوانان، همچون درخت سیبی است در بین درختان جنگل."
البته هنر سعدی در موزون و زیبا و دلنشین کردن این بیت را نیز نمیتوان نادیده گرفت. این دست اقتباسها نشاندهنده ی دانش عمیق سعدی و حافظ و دیگر شاعران بزرگ این مرز و بوم از ادبیات کهن و کتابهای مقدس است, که شاید بهش کمتوجهی شده.
کوششگر جزا در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:
بنظر میرسه این بیت:
"خدا را کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بیسامان مپوشان"
و چند بیت بعدی, و به طور کلی این غزل, به نوعی اقتباس, الهام, بازنویسی یا فشرده سازی ای از آیه ی بیست و هشت سوره ی کهف در قرآن باشد, که میفرماید:
«و همیشه خویش را با کمال شکیبایی به محبت آنان که صبح و شام خدای خود را میخوانند و رضای او را میطلبند وادار کن، و مبادا دیدگانت از آنان بگردد از آن رو که به زینتهای دنیا مایل باشی، و هرگز از آن که ما دل او را از یاد خود غافل کردهایم و تابع هوای نفس خود شده و به تبهکاری پرداخته متابعت مکن.»
محبت به افراد "خداپرست" و بدون زینت = رندان بی سامان
نگرداندن دیدگان از آنان به علت "زینتهای دنیا" = خرقه نمادی از جاه و مقام,
متابعت نکردن از "افراد غافل" = دلق پوشان, صوفیوشان و خرقه پوشان نمادی از مقامات دولتی و دینی و اجتماعی
و البته قسمتهایی ازین مفهوم جاهای دیگری هم تکرار شده اند, مثل آیه هجده لقمان: «و با بی اعتنایی از مردم روی مگردان....»
۱۲۸ در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر:
شیعه یا سنی بودنش مهم نیست، مهم اینه محب اهل بیت بوده، تمام.
رکسانا غلامپور در ۸ ماه قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۴ در پاسخ به سهراب فرسیو دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۶:
در گذشته واژه "پرستش" یا "پرست" به معنای امروزی خود نبوده ، بلکه پرستش هم ریشه با "پرستار" و به معنای نگاهبان ،محافظ یا مراقبت کننده بوده.
امیرعلی پارسا در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۶ در پاسخ به هانيه سليمي دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۷:
مورد دوم را درست می فرمایید اما آقای الهی قمشه ای در کتاب ۳۶۵ روز در صحبت مولانا از واژه پرها استفاده کرده اند گرچه بالها از نظر وزنی به مراتب صحیح تر می باشد
دکتر حافظ رهنورد در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:
پرسشی که در این غزل مهم است این است که
خواجه در مصرع نخست میفرماید: نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بعد چند بیت پایینتر میفرماید: علم و فضلی که به چل سال دلم جمع آورد ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد.
خب این دو مصرع دو معنای پارادوکسیکال دارد.
اگر کسی دل خواجه را نمیبرده پس او از کدام نرگس مستانه میترسیده؟
و باز در بیت آخر نیز از غمزهی یار صحبت میکند.
کدام یار؟ مگر نگفت نگاری نیست که دل ما را ببرد؟ پس این یار کیست؟
پوریا زارعی در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۸:
به نظرم حیدر کرار و اضاف کردن
کیومرث محمدی در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۱ در پاسخ به mohandes دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:
گلهای تازه ۱۲۱
بابک چندم در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۱ در پاسخ به وحید بافنده دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴:
عزیزم
چون اصرار به عامیانه ننوشتن داری، که کاملاً هم درست است:
خودتون -> خودتان
میشه -> میشود
نمیکنه -> نمیکند
لازمه -> لازم است
اونم -> آنهم
مسعود maskhaz@gmail.com در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۰ در پاسخ به برنا جوانمرد دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
خیلی جالب و عجیب است که مردم ما آنچنان باقریحه و خوشفکرند که میتوانند از یک اشتباه چاپی و یک «واو سهوی» ، کلا یک داستان جدید و مفصل استخراج کنند و بسازند .
انصافا ایران سرزمین شعر و شاعریست .
میثم در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در ستایش پروردگار:
با عرض معذرت امکان ویرایش را پیدا نکردم
مرغ مسیحا نهای صحیح نسیت
مرغ مسیحانهای صحیح است
فرهود در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۰ در پاسخ به غزل پرتو دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
یعنی اگر خاکستری ظاهرا بیخاصیت ساختی در همان خاکستر منفعتها و فایدههای فراوان گذاشتهای.
آینههای قدیمی از آهن درست میشدهاند و برای شفاف ماندن باید با مواد قلیایی مثل خاکستر تمیز میشدهاند.بهنظر میرسد بجای خاک، خار درست باشد زیرا خار را بعضا برای سوخت آتشمیزنند و خارکنی در قدیم شغل و پیشهای بوده است.
یعنی از یک خار وقتیکه خاکستر هم میماند در آن خاکستر نیز، خاصیتها گذاشتهای.
درباره درستی خار بجای خاک باید با تحقیق تصمیم گرفت، اما ارتباط خاکستر و آینه مربوط به آن چیزی است که عرض کردم.
فرهود در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۰۷ در پاسخ به نیلوفر ... دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
یعنی اگر خاکستری ظاهرا بیخاصیت ساختی در همان خاکستر منفعتها و فایدههای فراوان گذاشتهای.
آینههای قدیمی از آهن درست میشدهاند و برای شفاف ماندن باید با مواد قلیایی مثل خاکستر تمیز میشدهاند.بهنظر میرسد بجای خاک، خار درست باشد زیرا خار را بعضا برای سوخت آتشمیزنند و خارکنی در قدیم شغل و پیشهای بوده است.
یعنی از یک خار وقتیکه خاکستر هم میماند در آن خاکستر نیز، خاصیتها گذاشتهای.
درباره درستی خار بجای خاک باید با تحقیق تصمیم گرفت، اما ارتباط خاکستر و آینه مربوط به آن چیزی است که عرض کردم.
مسعود maskhaz@gmail.com در ۸ ماه قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
صفت فاعلی یا صفت حالیه صفتی است که بر کننده کار یا دارنده معنی دلالت میکند و یکی از ساختارهای آن اینگونه است :
بن مضارع + ان: ترسان، پرسان، خواهان، دمان، روان، دوان، پویان، سوزان، نالان، فروزان، گدازان
در این غزل در مصرع سوم کلمهٔ «باران» صفت فاعلی از مصدر «باریدن» است
صفت حالیه است برای ابر یعنی «در حال باریدن»
(کما اینکه در مصرع اول هم گفته ابر می بارد و ...)
ابر در حال باریدن است و در این حال من و یار به وداع یکدیگر ایستاده ایم و
ابر از یکطرف میگرید و من از یکطرف و یار هم از یکطرف
در اینجا «باران» بعنوان نفر چهارم نیست که با «واو عطف» در جمله قرار گیرد
که اگر نفر چهارم بود باید میشد : «من جدا گریه کنان ابر جدا باران جدا یار جدا»
قرائن بوضوح میگویند که این «واو» قبل از «باران» سهوا چاپ شده و سهوا خوانده میشود.
درستش اینست :
ابر ، باران و من و یار ستاده به وداع
نه اینکه : ابر و باران و ...
علیرضا در ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴: