زنقحبه چه میکُشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد خاک
خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد کرد
لعنت به یزید بدکننده
اما دگر این کُتلمُتل چیست؟!
وین دستهٔ خندهآورنده؟!
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمههای نابُرنده؟!
آیا تو سکینهای که گویی:
«سُو ایسْتَمیرَمْ عَمیمْ گَلندَه»؟!
کو شمر و تو کیستی که گویی:
«گَل قویما مَنی شِمیر َالَِندَه»؟!
تو زینب خواهر حسینی
ای نرّهخرِ سبیلگنده؟!
خِجلَت نکشی میانِ مردم
از این حرکات مثل جنده؟!
در جنگ دو سال قبل دیدی
شد چند کرور نَفْس رَنده
از این همه کشتگان نگردید
یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد
هفتاد و دو سر ز تن فکنده
امروز چرا تو میکَنی ریش
ای درخور صد هزار خنده؟!
کِی کُشته شود دوباره زنده
با نفرین تو بر کشنده؟!
باور نکنی بیا ببندیم
یک شرط به صرفهٔ برنده
صد روز دگر برو چو امروز
بشکاف سر و بکوب دنده
هی بر سر و ریش خود بزن گِل
هی بر تن خود بمال سنده
هی با قمه زن به کلهٔ خویش
کاری که تبر کند به کُنده
هی بر سر خود بزن دو دستی
چون بال که میزند پرنده
هی گو که حسین کفن ندارد
هی پاره بکن قبایِ ژنده
گر زنده نشد عنم به ریشت
گر شد عن تو به ریش بنده



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ایرج میرزا در این شعر طبق معمول با لحن تند و تیز، یک باور غلط را مورد نقد قرار میدهد. این بار ایرج میرزا به سراغ سنت قمهزنی در عزاداری ماه محرم رفته و با لحنی تند و کمی هم طنز و تمسخر، این رسم را مورد ستیز قرار میدهد. هر چند وی در طول شعر، کلیت مفهوم عزاداری و تعزیه را مضحک و بیمعنی میشمارد و سعی دارد این مطلب را برساند که با این کارها امام حسین دوباره زنده نمیشود، اما هدفش بیشتر نقد قمهزنان و رفتارهای افراطی گروهی از عزاداران است که با آسیب زدن به خود، ظاهراً در حال عزاداری هستند.
ای قمه زن نادان که خودت را تا سر حد مرگ میزنی، حسین دیگر زنده نمیشود.
حسین را کشتند و پس از سال ها دیگر چیزی جز خاک از او باقی نمانده. خاک مقبره او هم محل رویش گیاهانی شده که آنها هم خوراک چرندگان شدند.
من هم موافقم که یزید با کشتن حسین، کار ناپسندی کرد. لعنت بر یزید بد کار باد.
اما دیگر این کتل و متلها و این دستههای عزادارای خندهآور چیست؟! (کتل میلهای بلند و معمولاً چوبی است که در دستههای عزاداری توسط مردم یا در قدیم توسط اسبها حمل میشود)
با این قمههایی که توان بریدن ندارند، تخم چه کسی را میخواهی ببُری؟!
مگر تو سکینه هستی که میگویی: ((تا عمویم نیاید من آب نمیخواهم))؟! (قسمتی از اشعار مداحی ترکی)
شمر کجاست و تو که هستی که میگویی: (([حسین] بیا و من را در دست شمر نگذار))؟!
ای نرّه خر سبیلگنده، تو با این هیکل و قیافهات، مثلاً زینب، خواهر حسینی؟!
با این هیکل و قیافهات، خجالت نمیکشی که میان مردم مانند جندهها رفتار میکنی؟!
دیدی که در جنگی که دو سال پیش رخ داد، چند میلیون نفر تکه و پاره شدند.
با این حال، چرخ روزگار چنان بیخیال است که انگار یک مو از موهای شرمگاهش هم کنده نشده.
اگر سیزده قرن پیش، هفتاد و دو نفر کشته شدند،
تو چرا امروز، پس از سیزده قرن از شدت ناراحتی ریش خود را میکَنی. ای کسی که لایق صد هزار بار مسخره شدن و خندیدنی.
با نفرین کردن کشنده توسط تو، کسی که کشته شده دوباره زنده میشود؟!
اگر حرفم را باور نداری، بیا یک شرط ببندیم.
برو صد روز دیگر هم مانند امروز سر و سینهات را بکوب و بشکن.
هی بر سر و روی خودت گل بمال و بر تن خودت گُه بمال.
هی با قمه طوری به کله خودت بزن که تبر به کنده ضربه میزند.
طوری دو دستی به سر خودت بزن که پرنده بال میزند.
هی ناله و ضجه کن که: ((وای حسین کفن ندارد)). هی لباس پوسیده تنت را پارهتر کن.
اگر حسین زنده نشد، عن من به ریش تو، اگر زنده شد عن تو به ریش بنده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بر تو فکنده ظن نیکو
و ابلیس ترا ز ره فکنده
مانند کسیکه روز باران
بارانی پوشد از کونده
بحریست سبک ولی رونده
ماهیش نه مرده بلکه زنده
هر غنچه، گشاده لب به خنده
لیلی، چو بنفشه سر فگنده
کای دست تو بیخ ظلم کنده
حی عرب از سخات زنده
بر بستر کاهشم فکنده
چون تخته بزیر زخم رنده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.