گنجور

حاشیه‌ها

محمودیان در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۱۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۴:

مفهوم بیت ششم
هر کس از تە دل عاشق باشد می تواند بە حریم حسن معشوق راە یابد
حلقە بر در زدن کنایە از رسیدن و متوسل شدن
حریم حسن: اضافه تشبیهی

رضا ساقی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:

چو سرو اگر بخرامی دَمی به گلزاری
خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
خرامیدن: باناز واِفاده راه رفتن
معنی بیت: اگرهمانند سرو باناز واِفاده به گلزاری قدم نهی وخرامان خرامان جلوه فروشی کنی هرگلی بادیدن رخسارتو نیش خار رشک وحسرت خواهد خورد.
بر رهگذرت بسته‌ام از دیده دو صد جوی
تا بو که تو چون سرو خرامان به درآیی
ز کُفرزلف توهرحلقه‌ایّ و آشوبی
ز سِحرچشم توهرگوشه‌ایّ وبیماری
کفر: ناسپاسی وانکار کردن نعمت،
کفر زلف: زلف ازآن رو که نعمت رخسار معشوق راازدید عاشقان پوشانده به کفروَرزی تشبیه شده است.
هر حلقه ا یی و آشوبی : هر انجمنی وگروهی را نابسامانی وشور وغوغا فراگرفته است.
معنی بیت: ازاینکه زلف سیاه توازشدّت پریشانی وآشفتگی، روی ماه توراپوشانده وعاشقان راازلذّت دیداررویت محروم نموده، هرانجمن وگروهی رادر شوروغوغا ونابسامانی فروبرده است درهرگوشه ای ازنادیدن رویت بیماری به ناله وزاری مشغول است.
خم زلف تو دام کفر و دین است
ز کارستان او یک شمّه این است
مرو چو بخت من ای چشم مست یاربه خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری
معنی بیت: ای چشم مست وشهلای یار همچون بخت خواب آلودمن به خواب مروکه ازهر طرف آهِ عاشقِ شب بیداری به دنبال تو روان است. (اندکی حال عاشقانت را دریاب وباآنها مداراکن)
خواب بیداران ببستی وانگه ازنقش خیال
تهمتی برشبروان خیل خواب انداختی
نثار خاک رهت نقد جان من هر چند
که نیست نقد روان را بر تو مقداری
نقد: 1- ارزش وبها،سکّه ی پول 2- خلاف نسیه،چیزی که حاضر وموجود باشد
نقدجان: 1-جانی که نقداست نه نسیه 2- سکّه ی جان(جان به سکّه تشبیه شده است)
نقد روان:1- سکّه ای که رایج ومعمول است، 2- روان به معنی روح وجان، سکّه ی جان
بر ِ تو: برای تو، درنزدتو
مقداری: ارزشی
معنی بیت: نقدجان نثارخاک راه توباد هرچند که نقدجان برای نثارکردن درراه توارزشی ندارد
جان نقد محقّراست حافظ
ازبهرنثار خوش نباشد
دلا همیشه مزن لافِ زلف ِدلبندان
چو تیره رای شوی کی گشایدت کاری
دلبندان ایهام دارد:1- دلبران کسانی که آنهاراازته دل دوست داشته باشند. 2- دلهای عاشقان را باکمندزلف خویش می بندند
تیره رای: اعتقادوباوری که تحت تاثیراحساسات شکل بگیرد، اندیشه وفکرتاریک
معنی بیت: ای دل درتوصیف وتعریف ازجاذبه های زلف دلبندان زیاده روی مکن اگرچنین کنی تحت تاثیراحسات وعواطف قرارمی گیری واعتقادی با اندیشه ی تاریک پیدامی کنی درآن صورت گرهی درکارت می افتد که به آسانی گشوده نمی شود وبافکرتاریکی که پیدامی کنی نمی توانی ازهیچ کاری گرهگشایی کنی.
حافظ درحال پند دادن به دلِ عاشق پیشه ی خودهست تا اورا ازنزدیک شدن ودلبسته شدن به زلف یاربرحذردارد. زلف سیاه دلبربرای دل بسیارجذّاب ودلکش است وحافظ نیک می داند که اگردلش جذب این سیاهی گردد سیاهی تمام اندیشه ووجودش رافرا خواهد گرفت وگره در کارش خواهدافتاد ودرهیچ کاری گشایش نخواهدداشت.
گفتم گره نگشوده ام زان طرّه تامن بوده ام
گفتامنش فرموده ام تاباتوطرّاری کند
سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری
معنی بیت: سرم را برسر عشقبازی به باد دادم امّا هیچگاه به سرانجام نیک(وصال) نرسید دلم بارها دراین کار اندوهناک شد لیکن هرگز توغمخواری نکردی توازغم عاشقی فارغی چه می دانی که حال عاشقی چه مشکل حالیست.
به لب رسید مراجان وبرنیامدکام
به سررسید امید وطلب به سرنرسید
چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی
به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری
پرگار: 1- وسیله ای برای کشیدن دایره واندازه گیری 2- مکر و حیله و نیرنگ
معنی بیت: به محبوب گفتم بیا داخل ومیانِ دایره، همچون نقطه مرکزیت این دایره ی عشق باش! (محبوب رندی مرافهمید...) گفت ای حافظ چه حیله ای درسرداری وچه نقشه ای کشیده ای!
گرمساعد شودم دایره ی چرخ کبود
هم بدست آوَرمَش بازبه پرگار دگر

ستاره نجفیان در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

با سلام با توجه به بیت چهارم این شعر در مدح حضرت محمد (ص) سروده شده چرا که عطر سای مجلس روحانیان گلاب است و اصل گلاب یعنی گل محمدی با عنایت حضرتش خوشبو گشته است ، و نیز در بیت آخر مصرع دوم منظور از تو و خسرو ، پیامبر و خدا میباشد، یعنی پیامبر تو شفاعتم کن تا خدا نظر کند

سعید عمارلو در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

عرض سلام و ارادت
من نسخه ی قدیمی دیوان شمس رو دارم...خیلی از ابیات حذف شده و در ابیات موجود هم خیلی کلمه ها تغییر کرده

مریم در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » ساغر هستی:

معنی سایه مهتاب در بیت دوم چیست؟

ما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۰۲ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

بده ساقی آن می که شاهی دهد
به پاکی او دل گواهی دهد
بیت اول لغت اول بیا بدون شک درسته ,
حافظ می رو از ساقی جدا نمی دونه این می پیوسته به ساقی هست و مشخصه که می به معنای مشروب مورد نظر نیست اینجا می مجازه ولی از چی الله اعلم
به بیت بالا که نوشتم توجه کنید , اگر موضوع فقط می بود به جای او لغت آن به کار می رفت , ولی اذعان کرده : به پاکی او دل گواهی دهد

کاوه کیانی حاجی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۸:

این شعر در تاریخ 19 شهریور 1389 در کنسرت کامکارها در برج میلاد تهران با آهنگسازی هوشنگ کامکار اجرا شد.

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

متن آهنگ آلبوم مامن وفا
شیخم به طنز گفت محمدرضا شجریان

من ترک عشق بازی و ساغر نمی کنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر حور
با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
تلقین درس اهل نظر یک اشارت است
کردم اشارتی و مکرر نمی کنم
هرگز نمی شود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمی کنم
شیخم به طنز گفت حرام است می، مخور
گفتم به چشم، گوش به هر خر نمی کنم
پیر مغان حکایت معقول می کند
معذورم ار محال تو باور نمی کنم
این تقویَم بس است که چون زاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمی کنم
ناصح به طعنه گفت برو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم
حافظ جناب پیر مغان مأمن وفاست
من ترک خاک بوسی این در نمی کنم
درود
اینکه منبع شجریان چی و چگونه است اطلاعی ندارم

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

پوزش
بهزاد جان
درست است

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

نهزاد جان
مشکل را می توانی اینطور حل کنی
بیا ساقی ، به من ده آن می که حال آورد ، کرامت فزاید کمال آورد
که بس بی دل افتاده ام
وزین هر دو بی حاصل افتاده ام
جمله ی { به من ده } را در بیت بدی آورده .

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

بهزاد جان
بیا ساقی آن می که حال آورد
همانست که خوانده شده
مصرع پیشنهادی شما از لحاظ وزن مشکل ایجاد می کند

abbas raee در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۵ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن:

با سلام به همه کسانی که زحمت سرپا و سر زنده بودن گنجور را می کشند.
متاسفانه در این ابیات فوق غلط املایی بسیار است و ظاهرا بعد از اولین تایپ هیچگونه غلط گیری نشده است!!

تماشاگه راز در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:

معانی لغات غزل (236)
طایر قدسی : پرنده عاالم پاک بالا ، پرنده عرشی ، کنایه از شاه شجاع.
پیرانه سر: سَرِ پیری .
برق: درخشش ، فروغ . برقِ دولت:فروغ ستاره بخت واقبال.
شخص: پیکر ، تن ، کالبد و جودی انسان . نثار:ریختن و پاشیدن زرو و گوهر به پای عروس ، ریختن و پراکندن زرو سکّه بر سر عروس ، شا باش کردن ، افشاندن مسکوک یا نقل ونبات .
کوس:طبل ، دُهُل ، نقّاره .
کوس نودولتی: نواختن دُهُل و طبل به هنگام استقرار دولت جدید بر پشت بام دار الحکومه به منظور با خبر شدن مردم از این واقعه .
غلغل چنگ: صدای چنگ ، صدای بم و همهمه مانند چنگ .
شکر خواب صبوح: خواب شیرین بامدادای .
آرزومند رخ شاه چو ماهم: آرزوی دیدارِ رویِ چو ماه شاه را دارم .
معانی ابیات غزل (236)
(1) اگر یکبار دیگر آن پرنده عرشی صفت بر من وارد شود ، در این سر پیری عمر ، از دست رفته ام دوباره به من بر می گردد .(2) از این اشک چون باران چشمداشت دارم که برق سعادتی که از جلو دیدگانم رفته است دوباره ( در آسمان اقبال جهش کرده ) وبه چشم بخورد. (3) از خدا می خواهم که آن کسی که خاک زیر پایش به منزله تاج سر من بود بار دیگر به سر من باز گردد. (4) به دنبال محبوب خود خواهم شتافت و اگر من شخصاً به نزد یاران عزیز برنگردم خبر( جان سپردن) من به آنها خواهد رسید. (5) اگر گوهر جان خود را به زیر پای یار عزیز نریخته و نثار مقدم او نکنم ، این جواهر جان دیگر به چه درد من خواهد خورد. (6) اگر در یابم که ماه تازه سفر کرده من می گردد از پشت بام خوشبختی تقّاره دولت جدیدرا به صدا در خواهم آورد.(7) صدای غلغل نواختن چنگ و خواب شیرین بامدادی مانع کار است و گرنه اگر آه و ناله سحر من به گوش او برسد یقیناً باز خواهد گشت . (8) حافظ از آرزوی دیدار وی چون ماه شام را دارم . همتی کن تا به سلامت به خانه من باز گردد.
شرح ابیات غزل (236)
وزن غزل: فاعلاتن فعلاتن فع لن
بحر غزل: رمل مثمن مخبون اصلم
*
عماد فقیه : اگر آن طایر فرخنده لقا باز آید جان علوی به تن سفلی ما باز آید
*
این غزل نیز همانند غزل 225 در فاصله 765-767 یعنی در فاصله زمانی که شاه شجاع از حکومت به دور و شاه محمود بر شیراز حکومت می کرد و در اشتیاق بازگشت مجدد او سروده شده است .
و همه ابیات حکایت از شوق وافر شاعر به مراجعت و رسیدن دوباره شاه شجاع به سلطنت می کند. شاعر در بیت دوم اشک خود را به مانند باران تصور کرده و از این باران انتظار جهش برق دولت، در فضای ابر آلود دوری از دیار شاه را دارد . اینکه در بیت چهارم می گوید خیال دارد به دنبالش بروم و اگر هم باز نگشتم یاران خواهندفهمید که من در راه دیدار او فداکاری کردم بدین سبب است که شاه شجاع پس از ترک شیراز و در خلال مدتی که در کار تدارک حمله مجدد به شیراز بود یا حافظ مکاتبه و مراوده داشته و از او می خواهد که به او بپیوندد و حافظ از این کار طفره می رود و این موضوع تا حدی سبب دلگیر سی شاه شجاع شده و حافظ تلویحاً در غزلی دیگر از این عمل اظهار پشیمانی می کند. اینک در این غزل لفظاً و لساناً جبران مافات را کرده و می گوید حال چنین خیالی را دارم که به او بپیوندم
نواختن کوس و نقاره نو دولتی از قدیم الایام مرسوم بوده و به هنگام ورود حکمران یا شاه به دارالحکومه بر بالای بام عمارت حکومتی به منظور آگاهی عموم نواخته می شده وامروزه به جای آن پرچم مخصوص را بر فراز کاخ پادشاهان به اهتزاز در می آوردند . همچنین در رؤیت ماه رمضان و شوال وبه هنگام اذان صبح و غروب ایام رمضان در سابق ، در شهر ها نقاره نواخته می شد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ حافظ » ساقی نامه:

درود
ساقی نامه
همه تفاسیر و شرح و بسط و معانی عزیزان را تا اینجای کار با شوق و ذوق و دقت خواندم.تحصیلات و شغلم ضمخت و طاقت فرساست و هیچ سنخیتی با ادبیات و هنر و شعر و شاعری ندارد.اما به ادبیات و شعر و نویسندگی علاقه ای وافر دارم. همانند دوستان در معنانی و تفسیر عزلیات حافط کار بلد و متخصص و محصل و اهل فن نیستم. مبتدی و نوپا هستم.نظراتم شخصی و تراوش ذهن و استدلال خودم میباشد.اگر نابخردانه ،غلو ،اشتباه و حتی توهین آمیز و یا مضحک و خنده دار بنظر میرسد به بزرگواری خودتان برمن جاهل ببخشید.
درمورد بده ساقی و یا بیا ساقی زیادبحث کرده اید.از صنایع شعری و وزن و قافیه چیزی نمی دانم.اما بنظرم حافظ در اینجا دارد ساقی را با وصف می هایش صدا می زند و در بیت بعد به ساقی امر می کند که از این می به من بده در واقع اینگونه باید شعر را خواند.
بیا ساقیِ آن می ، که حال آورد
کرامت فزاید، کمال آورد
به من ده که بس بی‌دل افتاده‌ام
وز این هر دو بی‌حاصل افتاده‌ام
لطفا دوستان نظر بدهند
takhtjamshidking@gmail.com
@behzaadshabaani

mohammad در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

سلام دوستان میشه قبل از نقد وبررسی معنی غزل ها رو بنویسید که ما بی سوادها از معنی ش بهره ببریم

دوست در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

آفرین بر دوستان اهل ادب
چه توجهات لطیفی داشتید عزیزان
پیروز باشید و کامروا!

abbas raee در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو:

آخر بیت پانردهم به جای دال سین آمده است !!

abbas raee در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو:

بیت چهادهم اول و آخر آن صاد اضافه دارد که باید حذف گردد.

abbas raee در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ:

بیت چهارده اول و آخر بیت حرف صاد اضافی آمده است که باید حذف شود.!!

نادر.. در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

تا نباید که بشوراند... به راستی بدیع است
می توانست اینگونه باشد: تا مبادا که بشوراند...

۱
۲۶۵۲
۲۶۵۳
۲۶۵۴
۲۶۵۵
۲۶۵۶
۵۵۳۹