خدمت بیدوستی را قدر و قیمت هست نیست
خدمت اندر دست هست و دوستی در دست نیست
دوستی در اندرون خود خدمتی پیوسته است
هیچ خدمت جز محبت در جهان پیوست نیست
ور تو مستی مینمایی در محبت چون نهای
عشق گوید دوغ خورد و دوغ خورد او مست نیست
پست و بالا چند یازد از تکلف در هوا
چند خود را پست دارد آن کسی کو پست نیست
همچو ماهی مانده در دام جهان زان بحر دور
وانگهان پنداشته خود را که اندر شست نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ارزش دوستی و محبت در مقابل خدمت بدون دوستی است. شاعر میگوید که خدمت بدون دوستی ارزش چندانی ندارد و دوستی حقیقی خود نوعی خدمت به شمار میرود. در دنیای واقعی، هیچ خدمتی بدون محبت معنا ندارد. همچنین، شاعر بیان میکند که اگر کسی در محبت عمیق نباشد، به نوعی مستی او نیز حقیقی نیست. در انتهای شعر، به انسانهایی اشاره میشود که خود را پست میپندارند در حالی که در واقعیت، اینگونه نیستند و فقط در دام مشکلات دنیا گرفتارند. به معنای کلی، این اشعار به اهمیت دوستی و عشق واقعی در زندگی اشاره دارند.
هوش مصنوعی: خدماتی که بدون دوستی انجام میشوند ارزشی ندارند. خدمات ممکن است در دستان مردم وجود داشته باشد، اما دوستی واقعی در دستان آنها نیست و همین باعث میشود ارزش دوستی بیشتر باشد.
هوش مصنوعی: دوستی در دل خود همیشه یک نوع خدمت و یاری دارد، و در جهان هیچ خدمتی جز عشق و محبت به همگان وابسته نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو در عشق خود را مست نشان میدهی، باید بدان که این احساس واقعی نیست. کسی که واقعا عاشق است، مانند کسی نیست که مستیاش در اثر نوشیدنی باشد. استادانه میگوید که عشق واقعی با مستیهای بیمحتوا متفاوت است.
هوش مصنوعی: انسانی که خود را پایین و حقیر نشان میدهد، در واقع به خاطر خودخواهیاش در تلاش است. او نمیتواند واقعاً خود را بالا بکشد و به حقیقت برسد. در عوض، کسی که واقعا بزرگ و با ارزش است، نیازی به تظاهر به فروتنی و حقارت ندارد.
هوش مصنوعی: انگار که ماهی در دام این دنیا گرفتار شده و به اشتباه فکر میکند که در جایی آزاد است و هیچ محدودیتی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هیچ کس را از زمانه حاصلی در دست نیست
هیچ کس را در جهان آسایشی پیوست نیست
نیست هشیاری که اندر بزم گیتی هر زمان
از شراب نکبت و جام حوادث مست نیست
همچو ماهی گر شود در قعر دریا آدمی
[...]
هیچکس را اینچنین یاری که ما را هست نیست
کس ازین باده که ما مستیم او سرمست نیست
قامتش را هست میلی جانب افتاد کسان
کو بلندی در جهان کاو را نظرها پست نیست
هست با بست سر زلفش دل ما در جهان
[...]
خدمت بی دوستی را قدر و قیمت هست نیست
خدمت اندر دست هست و دوستی در دست نیست
دوستی را در درون خدمتت پیوسته است
هیچ خدمت در جهان چون دوستی پیوست نیست
لاف مستی میزنی و خود نخور دستی شراب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.