گنجور

حاشیه‌ها

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۶:

سر سخن دوست نمیآرم گفت
دریست گرانبها نمیآرم سفت
ترسم که بخواب در بگویم سخنی
شبهاست که از بیم نمیآرم خفت
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۵:

سرسبز بود خاک که” آبش ” یار است
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۲:

کاین زخم پیاپی دل او را ” شرف ” است
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:

روزی ترش است و دیدهٔ ” اَبر تَر ” است
|
❋ با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور ❋

م. طاهر در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵:

یا لطیف
در مصرع زیر واژه "خیل" نادرست است و باید "پیل" باشد.

معنی: در نبردی که بین "خرد" و "غم" در گرفت، لشکر غم پای پیل خرد را پی کرد و از جا برکند و برد، هرچند که خرد من همچون پیلی قدرتمند و وزین بود.
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد


م. طاهر

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید:

امروز منم روز فر رفته و شب نیز
سرگشته ازین بخت سبک‌پای گران خواب
در مصرع اول این بیت کلمه "فر" اشتباه تایپی است و صحیح آن "فرو" است.
با این همه امید به بهبود توان داشت
کان قطرهٔ تلخ است که شد لل خوشاب
در مصرع دوم این بیت کلمه"لل" اشتباه تایپی است و صجیح آن "لؤلؤ" است.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید:

آزردهٔ چرخم نکنم آرزوی کس
آری نرود گرگ گزیده ز پی آب
'گرگ گزیده یا سگ گزیده یعنی بیماری هاری. این بیماری که عامل آن ویروس می باشد توسط جیواناتی مانند سگ، گرگ، روباه و شغال به انسان منتقل می شود. در این بیماری شخص مبتلا از آب می ترسد و از آن گریزان می شود. اگر کسی به محض گزیده شدن توسط حیوانات مزبور به مرکز پزشکی مراجعه نمود و واکسن ضد هاری دریافت نمود از مرگ نجات می یابد و اگر دیر مراجعه کند و به بیماری مبتلا شود مرگش پس از تحمل دردهای زجر آور حتمی است.
خاقانی اصطلاح سگ گزیده و گرگ گزیده را چندین بار در قصاید خود به کار برده است.

محمدامین در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:

سلام و درود
در بیت 10 و 11 کلمه «بگو» در نسخه‌ای که دارم «بگوی» است و نیز تعداد ابیات بیشتر است.

علیرضا در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶:

مصرع اخر رو متوجه نمیشم!!!
تنتن تنتن چیه؟

محمدامین در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰۱:

سلام و درود
سالها اهل سخن باید که خون دل خورند
تا چو صائب آشنای طرز مولانا شوند

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در شکایت از زندان:

قضی‌الامر کفت طوفان
به بقای خدایگان برخاست
در مصرع اول این بیت کلمه "کفت" باید اصلاح شود و صحیح آن "کآفت" است که مخفف که آفت می باشد.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطلع دوم (منطق الطیر):

خاقانی قصیذه آفتاب دیگری دارد که در مدح قزل ارسلان سروده و بسیار زیبا است. مخصوصا تغزل آن خیلی جالب است. من این قصیده را در گنجور نیافتم. از مدیران محترم گنجور می خواهم بررسی نمایند اگر قصیده از قلم افتاده است آن را هم در سایت خود درج کنند تا خوانندگان محترم گنجور از خواندن این قصیده زیبا محروم نمانند.
با تشکر : امین لو
قصیده این است:
1. ای عارض چو ماه تو را چاکر آفتاب
یک بندهٔ تو ماه سزد، دیگر آفتاب
2. پیش رخ چو ماه تو بنهاده از جمال
هر نخوتی که داشته اندر سر آفتاب
3. تا بوی مشک زلف تو یابد همی زند
دم از هزار روزن چون مجمر آفتاب
4. کسوٹ کبود دارد و رخ زرد،سال و ماه
در عشق رویت ای بت سیمین بر آفتاب
5. درآرزوی روی تو هر صبحدم چو من
رخسار زرد خیزد از بستر آفتاب
6. بی روی و موی تو، نبرد هیچ کس گمان
بر آفتاب عنبر، و بر عنبر آفتاب
7. روی چو آفتاب به چشم چو نرگست
آن تازگی دهد که به نیلوفر آفتاب
8. در آفتاب، عبھر تو هست تازه تر
گر فر و تازگی برد از عبهر آفتاب
9. بسیار کرده دفتر خوبی مطالعه
جز روی تو نیافته سردفتر آفتاب
10. عمری است تا به مشرق و مغرب همی رود
با کام خشک و چشم تر، ای دلبر! آفتاب
11. از روی تو ندید در اطراف شرق و غرب
وز رای شاه عادل، روشن تر آفتاب
12. شاهنشه ملوک، قزل ارسلان که هست
از رای و روی او به سپهر انور آفتاب
13. خطبه به نام رفعت قدرش همی کند
در اوج برج جوزا بر منبر آفتاب
14. سکه به نام بخشش و جودش همی زند
در قعرو جوف خارا بر هر زر آفتاب
15. وز بیم خوار داشت که بر زر رسید از او
در کان همی کند رخ زر اصفر آفتاب
16. ای کان لطف و عنصر مردی نپرورید
در صد هزار کان چو تو یک گوهر آفتاب
17. خاک در تو قبلهٔ آمال، و اندر او
خلقی نهاده روی، چو حربا در آفتاب
18. خلق تو بهره داد به مرد و زن آن چنان
کز روشنی نصیب به خشک و تر آفتاب
19. گر چرخ چنبری بکشد سر ز حکم تو
خردش چو ذره ذره کند چنبر، آفتاب
20. سلطان یک سوارهٔ تو، آن که تا ابد
از بهر تو برآید از خاور آفتاب
21. جایی که عرض داد سپه، رای روشنت
تا حشر از آن طرف نبرد لشکر آفتاب
22. ای با اساس رفعت تو کوته آسمان
و ای در قیاس همت تو ابتر آفتاب
23. از روشنی کنون نزدی کس بدو مثل
گر در ضمیر تو نشدی مضمر آفتاب
24. خاقانیی که هست سخن پروری چنانک
روشن ز نظم اوست گھرپرور آفتاب
25. این شعر آفتابی بکرش نگر، که داد
از مهر سینه شیرش، چون مادر آفتاب
26. بر وی چو هست نام تو، از منزلت همی
در پیش او ز سر بنهد افسر آفتاب
27. گویا بد از تو، تربیتی کان خاطرش
خندد ز قدر، گوهر نظمش بر آفتاب
28. بر وی همای عدل تو چون سایه افگند
سیمرغ وار گیرد زیر پر آفتاب
29. تا چهرهٔ عقیق کند احمر از شعاع
بر اوج گنبد فلک اخضر آفتاب
30. سرسبز باش چون فلک، و رویت از نشاط
اقبال کرده همچو عقیق احمر آفتاب
31. با بزمت اجتماع طرب سال و مه چنانک
از بادهٔ هلال لب ساغر آفتاب

محمد حسن صاحبدل در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱:

با تشکر از تذکرات وتوضیحات فرهیخته ی گرامی رضا ک چون خیلی ها بیت ( گر بر کنم دل از تو ....) را از حاظ ذکر کرده اند در صورتی که حافظ عزیز آن را تضمین کرده

محمد حسن صاحبدل در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱:

لطفا نظر رضا ک را در مورد ( نیست ) به جای (نیت اعمال کنید

وجود در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:

به به چقدر زیبا انسان غافل و مغرور و مست زر و سیم و قدرت و هوشیار به کار دنیا رو به تصویر کشیده که ناگه اجل از کمین برآید که منم و آن من من کردنهای او را با خود به زیر خاک میبرد.درود بر خیام.

صفا در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲:

تصور میکنم در مصرع دوم بیت یکی مانده به آخر:
صبحم به بوی تو جان دوباره داد
صحیح است

ماه بانو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:

با عرض ادب و احترام
از دوستان کسی هست که آیه یا حدیثی در مضمون این بیت
لیک گفتی گرچه می‌دانم سرت
زود هم پیدا کنش بر ظاهرت
ذکر کند؟
ممنون

شهیر در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:

بیت دوم مصراع نخست را این گونه بنویسید!
به بادرفتۀ ذوق فضولیم همه جا

شهیر در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۱۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۶:

بیت سوم مصراع نخست را این گونه بنویسید:
جز به مردن، منزل آرام نتوان یافتن

شهیر در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷:

اشتباه:
تا به کی تهمت‌نصیب داغ حرمان زیستن؟

۱
۲۴۳۰
۲۴۳۱
۲۴۳۲
۲۴۳۳
۲۴۳۴
۵۴۸۸