هوس باد بهارم به سوی صحرا برد
باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش
نه دل خسته بیمار مرا تنها برد
آمد و گرم ببرد آب رخم اشک چو سیم
زر به زر داد کسی کامد و این کالا برد
دل سنگین ترا اشک من آورد به راه
سنگ را سیل تواند به لب دریا برد
دوش دست طربم سلسلهٔ شوق تو بست
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد
راه ما غمزهٔ آن ترککمان ابرو زد
رخت ما هندوی آن سرو سهی بالا برد
جام می پیش لبت دم ز روانبخشی زد
آب وی آن لب جانبخش روانافزا برد
بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی
پیش طوطی نتوان نام هزارآوا برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل و دین و خرد و هوش مرا صهبا برد
حاصل عمر من این سیل گران یکجا برد
نه همین تشنه من از میکده بیرون رفتم
که صدف هم دل پرآبله از دریا برد
نکند جاذبه عشق اگر کوتاهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه appsمنو
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه appsمنو
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.