گنجور

حاشیه‌ها

ایلیا محمدی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۸ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰:

وزن شعر مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن میباشد

محسن در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

درود و سلام بر دوستان من بیسواد بهره می برم از نظراتتون خدا حفظتون کنه

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

همه جور زمانه بر فضلاست
بوالفضول از حفاش زاستر است
در مصرع دوم "حفاش" اشتباه تایپی است و "جفاش" درست است.
آستر مخفف آن سو تر است. آن سو تر هم یعنی دورتر. بوالفضول یعنی جاهل و یاوه گو

مسلم در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴۱:

چگونه می شود سعدی اسکندر رومی را به این اندازه ارج دهد مگر نمی داند که او چه خونریز های کرده و چه آوارگی را به ایران تحمیل کرده است مگر نمی داند که بیش از چهل هزار ایرانی را به خاک و خون کشیده و دوازده هزار کتاب ایان را آتش زده و این تخت جمشید را به این حال در آورده این چگونه احترامی بوده است که اسکندر به بزرگان هر قوم داده است که سعدی اینگونه او را ستایش و والا منش خوانده است ؟؟؟؟

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

چه خوب و چه بد گذشته است.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

مر ما مر من حساب العمر
چون به پنجه رسد حساب مر است
مصرع اول عربی است:
مَرَّ ما مَرّ مِن حسابِ العُمر
یعنی گذشت آنچه از جساب عمر گذشت (آنچه از عمر گذشته چه جوب و چه بد گذشته است.)

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

جوش دریا در دیده زهرهٔ کوه
گوش ماهی بنشنود که کر است
در مصرع اول "در دیده " اشتباه است و "دریده" صجیح است

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

در گلستان عمر و رستهٔ عهد
پس گل، خار و بعد نفع، ضر است
در مصرع دوم "ضر" اشتباه تایپی است و ضرر درست است.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در فقر و گوشه نشینی و گله از سفر:

قوت مرغ جان به بال دل است
قیمت شاخ کز به زال زر است
در مصرع دوم "کز" صحیح نیست و "گز" صحیح است. این مصرع تلمیحی به داستان رستم و اسفندیار است. وقتی رستم در مبارزه با اسفندیار کم آورد و زخمی می شود از اسفندیار درخواست می کند باقی جنگ به زمانی دیگر گذارده شود تا بتواند زخم‌های خود را ببندد. او به اسفندیار قول می‌دهد که سپیده‌دم فردا به خواسته‌های اسفندیار تن در بدهد. شبانه رستم در خانه، در اندیشهٔ گریختن است، ولی پدر او، زال، پرّی از سیمرغ را در آتش افکنده که اسفندیار جفت او را در هفت‌خان کشته بود. سیمرغ زخم‌های رستم را درمان می‌کند و به او می‌آموزد که از چوب درخت گز تیری ساخته و او را به سوی چشمان اسفندیار نشانه برود. او همچنین رازی از سرنوشت را برای رستم آشکار می‌کند: هر کسی که خون اسفندیار را بریزد هم در این جهان و هم در جهان دیگر رنج خواهد برد. در روز بعد، رستم شورانگیزانه باز درخواست‌ها و خواهش‌های خود را به اسفندیار بازگو می‌کند و او می‌گوید که همه گنج‌ها خود و نیاگانش را به اسفندیار ارزانی خواهد داشت، مردانش را زیر فرمان او درخواهد آورد و فرمان‌برانه با او به دربار شاه خواهد رفت و داوری پادشاه را خواهد پذیرفت؛ ولی پافشاری بادسرانه اسفندیار بر زنجیر کردن رستم، راهی را جز پیروی از گفته‌های سیمرغ برای رستم نمی‌گذارد. رستم با تیر گز چشمان اسفندیار را نشانه می گیرد و با پرتاب تیر او را کور کرده و به زمین می اندازد و می کشد.

علی خطیبی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:

دوستان فرمودند، باز هم عرض می‌کنم: همایون شجریان، این شعر را، با تنبورنوازیِ خارق‌العادهٔ سهراب پورناظری، بی‌نظیر اجرا کرده است. پیشنهاد می‌کنم تصویری‌اش را ببینید و بشنوید.

شریعتی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی:

در پاسخ به جناب امین عرض می شود:
قُمریَک ِ طوق دار، گویی، سر، دَر زده ست
در شَبِه گون خاتمی، حلقه ی آن: بی نگین
یعنی
قمری کوچکی که طوق بر گردن دارد، انگار سرش را در انگشتری به رنگ "شبه" (که یک سنگ قیمتی سیاه رنگ است، و به آن کهربای سیاه هم میگویند) داخل کرده است، و این انگشتر نگین ندارد، در واقع حلقه ی تنهاست.

علی امینی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:

بی ریا ، بی تعصب آنچه از ذهنم گذشت اعتقاد حافظ به معشوق زنده وغایب بود؛ یا صاحب الزمان

علی در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو:

مرد آدمی نباشد اگر دل نسوزدش
باری که بیند و خری اوفتاده در گلی
در این مصرع "افتاده" به نظر بهتر است از لحاظ وزنی.

سپر انداخته در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۳:

سلام
در بیت زیر
((رو ترش و گران کنی تا سر خود نهان کنی
بار دگر گرفتمت بار دگر همان مکن))
تا سر خود نهان کنی -حرف اضافه تا وزن رو بهم ریخته .صحیحش اینگونه است ((که سر خود نهان کنی))
رو ترش و گران کنی که سر خود نهان کنی
بار دگر گرفتمت بار دگر همان مکن
من این بیت رو در نسخه چاپی دیدم البته الان دسترسی ندارم که آدرس دقیق بدم

محسن،۲ در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در مدح امیرکبیر میرزاتقی‌خان رحمه‌الله گوید:

حسین جان
در گوگل بنویس ” امیر کبیر و قاآنی “ بسیار درین باره سخن خواهی خواند

محسن،۲ در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

OliveLand.i
زنده باشی عزیز دل
سایت زیبایی داری
دست مریزاد

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۹:

با پوزش احتمالا لازم دیدم در توضیح عرض کنم جانی که حریف بود بیگانه و عقل طبیب و چاره ساز دیوانه گردیده یعنی هیچ چیز جای خود نیست وو جهان وارونه یا جهت عکس فطرت انسانی گردیده ./ ویرانهٔ ما ز گنج ویرانه شده است به تعبیری میتواند بمعنی نیاز بسیار اندک انسان به جزئیات و اطلاعات دقیق جهان بیرون در حالی که جهت آرامش درون که ضرورت درک و فهم ذات حق با یقین و بدون شک‌ است،آرامش افکار و پذیرش تقدیر و صبوری انسان است که هر چه گنج یا همان افکار و محیط اطراف او کمتر و کوچک تر و فوق تکنولوژی تر نبوده باشد و
از سادگی زندگی است که آرامش حاصل گردد

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۳:

دفعم ” چه ” دهی چو آمدم در کویت
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷:

ماهی تو که فتنه‌ای ” ندارم ” ز تو دست
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

نِیِستان در ‫۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۳:

در خانهٔ ” دلگیر ” نگه نتوان داشت
|
❋ بر گرفته از نسخه استاد بدیع‌الزمان فروزانفر ❋
|
با سپاس فراوان از دست اندرکاران گرامی
سایت ارزشمند گنجور

۱
۲۴۲۹
۲۴۳۰
۲۴۳۱
۲۴۳۲
۲۴۳۳
۵۴۹۰