زین سان که تند میگذرد خوشخرام من
کی ملتفت شود به جواب سلام من
گفتم بگو از آن لبِ شیرین حکایتی
سد تلخ گفت دلبر شیرینکلام من
آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت
بهر چه برفروخت چو بشنید نام من
کامی نیافتم ز لب او به بوسهای
هرگز نبود آن لب شیرین به کام من
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سرعت گذر زمان و عدم توجه دیگران به سلام او اشاره میکند. او از محبوبش میخواهد که از لب شیرینش داستانی بگوید، اما او با تلخی پاسخ میدهد. شاعر ابراز میکند که حتی شعلههای عشقش هم از سوز دل او بیخبرند و وقتی نام او را شنیدند، آتش گرفتند. او همچنین احساس ناکامی از بوسهای که نتوانسته از محبوبش بگیرد را بیان میکند و در نهایت به وصف "غزال وحشی" محبوبش میپردازد که هرگز آرام نخواهد شد.
هوش مصنوعی: چنین که زمان به سرعت میگذرد، خوشقدم من، کی خواهد توانست به پاس سلام من توجهی کند؟
هوش مصنوعی: به او گفتم از لبهای شیرینش داستانی بگوید، اما او فقط قصهای تلخ را برایم تعریف کرد.
هوش مصنوعی: اگر آن شمع از تیرگی دل من آگاه بود، به چه دلیل شعلهور شد؟ وقتی نام من را شنید، سوختن را آغاز کرد.
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم از لبان او بوسهای بگیرم، چرا که آن لبهای شیرین هرگز به کام من نیامدند.
هوش مصنوعی: غزالی که به من نزدیک بود و در دلم جا داشت، هرگز به آرامش و تسکین نرسید و همچنان وحشی باقی ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای باد یاد روضه بغداد تازه کن
تا تازه گردد از تو دل خویش کام من
یک صبحدم به فال همایون سفر گزین
وانگه دعای سدره گذار و پیام من
از روی مکرمت سوی آن خواجه بر که هست
[...]
با یار کوچ کرده که گوید پیام من
وانجا به جز صبا که رساند سلام من
من کیستم که نامه فرستم به سوی او
در نامه سگانش نویسید نام من
جانم ستد که از لب شیرین عوض دهم
[...]
از پا فتاد سرو صنوبر خرام من
پرواز کرد طایر دولت ز بام من
یک رشحه از تراوش لعلت به کام من
خوشتر که ریزد آب خضر جم به جام من
شیر و شراب و شکر و شهدم به کار نیست
تا کوثر دهان تو باشد به کام من
رسواییم ز عشق تو افزود و ننگ نیست
[...]
بشکست سنگ محنت عشق تو نام من
دردا، که ریخت آب رخ و ننگ و نام من
تا من شدم غلام سگ پاسبان دوست
شد ماه، شمع محفل و کیوان غلام من
یک بوس از آن دو لعل ندارم طمع فزون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.