گنجور

حاشیه‌ها

عاشق ادبیات در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

به نظرم شاید قسمت هایی از این شعر با متن قرآن در سوره واقعه رابطه معنایی داشته باشد و حافظ از آن ها برای شعر خود الهام گرفته باشد.
یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ
نوجوانانی جاودانی پیوسته گرداگرد آنها می‏گردند.
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی (تشابه جاودانگی و اب زندگی )
لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنْزِفُونَ
شرابی که نه از آن سردرد میگیرند و نه مست میشوند
بادهٔ گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِیمًا در آن باغهای بهشت نه لغو و بیهوده‏ ای می‏شنوند نه سخنان گناه آلود. إِلَّا قِیلًا سَلَامًا سَلَامًا تنها چیزی که می‏شنوند «سلام» است «سلام»
بزمگاهی دلنشان چون قصر فردوس برین
گلشنی پیرامنش چون روضهٔ دارالسلام
گلشن و تشابه باغ های بهشت در سوره واقعه
روضه دارالسلام : جایی که بسیار درآن سلام میکنند .

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:

متأسفانه در اینجا برخی خودشون را هم پیاله علی حاتمی و شاملو و شهره آغداشلو و شفیعی کدکنی گرفته تا احتمالا خیام و حافظ می دانند که در کافه با هم آبجو تگری می زدند و البته علامه دهر هم هستند
هرکسی هم چیزی می نویسد سریع و بدون اطلاعات موضع می گیرند و به غلط های تایپی که گریزناپذیر است هم رحم نمی کنند
وقتی انسان اطلاع ندارد که مثنوی یک گوشه در موسیقی است مگر حتما باید به صورت دیگران ناخن بکشد و علمش را به رخ بکشد که این شعر مثنوی نیست بلکه رباعی است؟
گاهی سکوت بیشتر نشانه دانایی است

مهدی ابراهیمی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴:

-..-..-
{(گُ)(ف)ت} {(مَ)گر} ز لَعلِ {(مَ)ن}، {(بو)سه} نداری {آرِ(زو)}؟
{(مُ)ر[دَ(م)]} ازین {هَ(وَ)س}، {(وَ)لی} {(قُ)درَ(ت و) اختیار (کو)؟
"حافظ"
در آینه آی و به خیال نازُک تَر بین و باش تا ز غُنچه ی لبانِ شیرنش بویِ عشق و بوسه بِشنوی.
___
.
در گُزینش و چیدنِ حروف و واژگان نهایتِ دِقَّت و وسواس را داشته است تا لب‌‌هایِ عاشق و معشوق [خواننده] چون بوسه بَر هم خورد و یا چون غُنچه‌ای ز لولِ لب، بوسه‌ای در خیال و دورَ ش بازد.
___
.
دیگران در مقابلِ او به بازی رفته‌اند و بقولِ سعدیِ شیراز؛
.
چون کودکان که دامنِ خود اسب کرده‌اند》
.
{چَش(مَم)} از آینه‌دارانِ خطِ و خالش (باد)
{لَ(بَم)} از {(بو)سه‌}{(رُ)(با)یانِ} {(بَ)(ر و )}{(دو)(شَش} {(ب)اد}
___
.
از نگاهِ او حتا در آینه و سرابِ خیال نیز سرنِوشتِ بوسه به قِسمَت شده است.
.
{(رو)یِ} نگار 《دَر》 {نَظَر(م)} {جِل(وِه)} {(م)ی (نُ)[(مو)]د}
(وَز) {(دو)ر} {(بو)سه} {(بَ)ر} {(رُ)خِ} {(مَ)هتا(ب)} {(م)ی زَدَ(م)}
"حافظ"
.
بَر و بارِ آبدارش را در آینه‌ی خیال به کَش کَشیده و مَزه کُنیم‌ و خوَش باشیم

kamran balani در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۳ - حکایت:

در بیت آخر اگر مردی احسن الی من اسا اگر به جای من از ما استفاده گردد ریتم و آهنگ شعر زیباتر به نظر میاد کما اینکه در برخی نسخه ها هم ما اسا آورده شده. البته استاد فروغی من اسا رو ترجیح دادن

ماهان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

این شعر رو استاد ناصر مسعودی هم در برنامه شاخه گل 343 اجرا کردند،که شنیدنش خالی از لطف نیست.
جدای از صدای خواننده،دکلمه عالی شکوه رضایی،کمانچه استاد علی اصغر بهاری و سنتور استاد ورزنده نیز بر سوز شعر افزوده است.

شریف در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۱۷:

یک قطرهٔ آب بودهای اوّلِ کار
اصلاح شود به:
یک قطرهٔ آب بوده‌ای اوّلِ کار

morteza در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۹:

هر کز باید تبدیل به هرگز شود

پریچهر در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

آذردیماهی عزیز از کجا مطمئنید که شما در همان فضایی غوطه‌ورید که خالق اثر غوطه‌ور بوده؟
برادر من روانپزشکه و دوره‌های 12 ساعته‌ای برای تجربه «احساس» خروج از بدن برگزار می‌کنه و به شدت مراقبه هر متوهمی که با یه تجربه فیزیولوژیکی جوگیر میشه و خودشو پیامبری برای هدایت مردم در نظر می‌گیره وارد این دوره نشه.
عرفای ما سالها وقت صرف می‌کردند و ریاضت می‌کشیدند تا به این تجربه برسند و حالا تکنیک‌های کاملا علمی غربی‌ها این کار را با مقدار کمی تمرین و در عرض چند روز ممکن کرده. علم نداشته باشید هر چی که در اون حالت می‌بینید و تصور می‌کنید وحی منزل میشه و وای به روزی که فرد کمی ژن اسکیزوفرن هم داشته باشه که کاملا با این تجربه از دنیا کنده میشه و‌ زندگیش به باد میره...
به نظرم ما می‌تونیم از شعر چیزی که دوست داریم را برداشت کنیم ولی حق نداریم بدون تسلط کامل به زندگینامه شاعر، زمان و مکانی که در اون زندگی می‌کرده و مطالعه و تحلیل همه آثارش ادعا کنیم منظور شاعر از شعرش مطابق با برداشت ماست.
با استاد شمس‌الحق کاملا موافقم. راه میانبری وجود نداره. باید مطالعه کرد نه فقط برای پیشرفت در این مسیر، بلکه برای تفسیر درست و واقعی تجربیاتی که کسب می‌کنیم

سیّد فخرالدّین حسینی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

شاهکار ساز و آواز این غزل با اجرای بی‌نظیرِ استاد بنان در آلبوم «نامه‌های گمشده»(هرچی گوش بدی کمه!)

ناشناس در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:

«در لوح خوانده ام» از نظر معنای زمانی درست به نظر نمی رسد. با توجه به زمان جمله و نیز وزن شعر قاعدتاً باید «در لوح خواندمی» باشد.

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷:

اندکی تأمل در معنای «آن» در بیت هشتم؛
شعری که پسندیده است آنست که آن دارد
آن نیست بهر گفتار الا غزل حافظ
آن دارد: جاذبه و افسونی که درهر کسی وجود ندارد و مربوط به جذبه ی معنوی و روحانیتی است که از باطن او برمی خیزد و نه از زیبائی های ظاهر. آنچنانکه حافظ لسان الغیب می گوید:
اینکه می گویند آن خوشتر ز حُسن
یار ما این دارد و آن نیز هم
و یا؛
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد
« آن »در ادبیات عرفانی حکایت از زیبایی کاملی داردکه از زیبایی خداوند نشأت می گیرد و نوعی حسن خداداد است که هر ولی خدایی همچون امام عصر ولی الله الکامل از آن برخوردار است.
اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ. وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَة منِّی اِلَیْهِ. (قسمتی از دعای عهد)
ترجمه: «خدایا بنمایان به من آن جمال زیبای ارجمند و آن پیشانی نورانی پسندیده را... و با نگاهی از من به او ، چشمم را سرمه بکش». اللهم ارزقنا

برگ بی برگی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

از سر دل بیرون نه ای ،بنمای رو کایینه ای
چون عشق را سر فتنه ای ، پیش تو آید فتنه ها
استاد کریم زمانی در شرح این بیت میفرماید ؛ ای حضرت معشوق تو از باطن من بیرون نیستی یعنی حقیقت باطنی من جلوه ای از خود توست . ولی این حقیقت باطنی برایم آشکار نیست . پس روی خود را به من نشان بده تا در آیینه وجود تو خویشتن حقیقی ام را تماشا کنم و از آن جهت که تو ای حضرت معشوق سر چشمه جمیع عشق ها (اعم از عشق های مجازی و حقیقی ) هستی ، همه عشقها به خود تو رجوع میکند .چنانچه گفته اند کل شیء یرجع الی اصله (هر چیز به اصل خود باز رود ) .
فتنه در نظر غالب عرفا و شعرا به معنی عشق آمده و شاید به این دلیل بوده است که عشقهای دنیوی غالباً توام با شر و شور و غوغا و فتنه و فتنه گری بوده و میباشد .
حافظ میفرماید ؛
فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد
عارف به جام می زد و از غم کران گرفت
موفق و در پناه حق باشید

خسرو در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

ببخشید من بجای همسر نوح نوشتم همسر لوط
چون طبق قرآن : آنکسی را که نوح فکر میکرد پسرشه در حقیقت از تسل او نبوده
فرمود: ای نوح، او در حقیقت از اهل تو نیست، او عملی غیر صالح است. [هود 46 ]
گفت او از اهل و خویشانت نبود ** خود ندیدی تو سپیدی او کبود
پس این بیت بدین صورت تصحیح میشه
با بدان یار گشت همسر نوح/ خاندان نبوّتش گم شد

خسرو در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:

دوستان این بیت صحیح است
با بدان یار گشت همسر لوط / خاندان نبوّتش گم شد
چون این بیت:
پسر نوح با بدان بنشست / خاندان نبوتش گم شد
در تضاد با قرآن و کتاب مقدس است

تورج جلالی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:

آیا برداشت دوستان از بیت "دردی‌ست غیر مردن کان را دوا نباشد" این است که مرگ تنها دوای آن درد است ؟ یا اینکه مردن دردی است بی دوا و درد دیگری نیز هست که همچون مردن بی دواست ؟

مجتبی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸ - پرده های راز:

مصرع 2 از بیت دوم یک"از" کم دارد.
مصرع1 بیت 6 سرو و صنوبر صحیح است.

هادی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷:

عالی مثل بقیه شعرهای حافظ
حافظ تنها شاعریه که تقریبا با همه شعرهاش روح انسان رو به پرواز در میاره!!!
اونی که نقد ناپخته به شعر حافظ میزنه از ادبیات فارسی هیچ بهره ای نبرده پس بهتره که سکوت کنه!!!

مهدی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۲:

لینک اجرای استاد ناظری با گوش جان نیوش کنید
پیوند به وبگاه بیرونی

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:

به نام او
دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
دیروز که عزم رفتن از منظر ما داشت به او گفتم که وعدهء دیداری که به عاشقان خود داده ای را بجای آور و چهرهء خود را بر من آشکار کن !
گفت که این پندار از بنیاد اشتباه است و هرگز کسی با چشم سر مرا نخواهد دید!
گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سری ز خدا نیست
گر چه انسان کامل دوران راهنمای من در این راه شد ولی تفاوت چندانی نداشت زیرا که در نهایت این ذات الهی است که از درون هدایت گر ما به سوی ذات خویش است و خود اوست که در همه جلوه نموده است.
عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت
با هیچ دلاور سپر تیر قضا نیست
عاشق خدا چاره ای جز تحمل مذلت های دنیای بیرون ندارد زیرا که در این راه چنین مقدر گردیده و هیچ سپر و راه گریزی حتی برای اولیاء او نیز وجود ندارد و همه ناگزیر از طی این مسیر صعب العبور می باشند.
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست
آنانکه در خلوت صومعه ها و دیرها به عبادت و زهد و پارسایی اشتغال دارند و یا صوفیان و درویشان چله نشین و خلوت گزین که طریقت تو را می پیمایند همگان به امید کسب دیدار تو عبادت می کنند.
ای چنگ فروبرده به خون دل حافظ
فکرت مگر از غیرت قرآن و خدا نیست
ای آنکه قصد ریختن خون دل حافظ کرده ای
آیا اندیشه ای جز این می توان داشت که تمام این مصائب جز برای آن است که حافظ بیانگر سخن تو و جلوه گاه خدایی تو باشد؟!!

صامت در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

معنی بیت عربی :
می‌مال پنهان گوش جان می‌نه بهانه بر کسان
جان رب خلصنی زنان والله که لاغست ای کیا
بی آنکه خود بدانیم، جان را متنبه . گوشمالی کن و به سوی خود کشان و از این رهگذر بهانه ای برای دیگران بگذار. وای سرور من، بدان که جمله «پروردگارا مرا برهان» یک شوخی است و نمی خواهم خلاصی یابم.
از گنج حضور

۱
۲۴۰۳
۲۴۰۴
۲۴۰۵
۲۴۰۶
۲۴۰۷
۵۵۴۰