گنجور

 
حافظ

هر نکته‌ای که گفتم در وصفِ آن شَمایل

هر کو شنید گفتا «لِلّهِ دَرُّ قائل»

تحصیلِ عشق و رندی آسان نمود اول

آخر بسوخت جانم در کسبِ این فضایل

حَلّاج بر سرِ دار این نکته خوش سُراید

«از شافعی نپرسند امثالِ این مسائل»

گفتم که «کِی ببخشی بر جانِ ناتوانم؟»

گفت «آن زمان که نَبْوَد جان در میانه حائل»

دل داده‌ام به یاری، شوخی‌کشی، نگاری

مَرضیّةُ السَجایا مَحمودَةُ الخَصائل

در عینِ گوشه‌گیری بودم چو چشمِ مستت

و اکنون شدم به مستان چون ابرویِ تو مایل

از آبِ دیده صد رَه طوفانِ نوح دیدم

وز لوحِ سینه نقشت هرگز نگشت زایل

ای دوست دستِ حافظ تَعویذِ چشم زخم است

یا رب ببینم آن را در گردنت حَمایل

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
کوهی

از روی حسن معنی جانرا بتی است مایل

زانرو نگشت هرگز از روی حسن زایل

نزد توجمله خوبان چون ذره پیش خورشید

بر عجز خویش هستند ذرات جمله قایل

تا چشم بد نبیند روی نکوی او را

[...]

فیض کاشانی

غیر از شما ندارم نزد خدا وسائل

یا سادة البرایا یا جامع الفضائل

از صد یکی ندارد گر صد چو من نویسد

وصف شما به هر دم درصد چو این رسائل

هر نکته‏ای که گفتم در شأن صاحب الامر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه