گنجور

حاشیه‌ها

سهراب در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲۵:

این حکایت نگفته کسی رو بوم کن و خودت رو بلبل بلکه همون شخص بعدی هم می تونه خودش رو بوم نکنه اونی که بوم هست خورش کار خورش رو انجام می ده شما خودت رو بوم نکن

محمد ابراهیم سرسالاری در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:

روزی که دلی را به نگاهی بنوازی
از عمر همان روز حساب است و دگرهیچ

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

به نام او
اشعار حافظ همچون شهد شیرینی است که مگسان بسیاری به گرد آن جمعند!
آنکه می خواهد حلاوت این شهد را بدرستی درک نماید باید که این مگسان را به کناری نهد و خود را به منبع آن برساند!
پایدار و سرفراز باشید.

یکی (ودیگر هیچ) در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۱ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

به نام او
در ابتدا حافظ را بشناسیم. شاعر است یا عارف؟
می گسار است و شاهد باز یا عاشق و رهرو راه وصال؟
او را لسان الغیب لقب داده اند !!
چه کسی این لقب را به او عنایت فرموده؟!
یا چه در او و اشعارش یافته اند که لایق همچون مقام شامخی گشته است؟!
چرا که لسان الغیب یعنی سخنگوی روح القدس در عالم امکان.
آنکه کلام الهی را به زبان شعر بر خاکیان فرو می بارد!
پس این لقب و عنوان فرهی از جانب بالا به او اعطاء گشته و آنکه اینگونه عالی جاه باشد سخن از معشوق زمینی و می و بادهء انگور نگوید.
در بیت نخست شمایلی از روح الهی یا همان روح القدس در زیبا ترین حالت متصور برای صورتگر که همان شاعر است متجلی گردیده و او نیز چهرهء آن جلوه را در خیال خویش به تصویر کشیده و بر زبان شعر جاری ساخته است.
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست
تجلی روح الهی در پردهء خیال همان باده ای است که اثرات مستی آن زدودن تاریکیها و جهل و ظلمت است که سرچشمهء آن در باطن خود ماست!
بنابراین آنکه عاشق نباشد در کفر و ظلمت غوطه می خورد و خیال او عاری از روشنایی و تاریک است.
پس ای آنکه در زهد و تنزیه جسم خویش گرفتاری تا هنگامی که خیال خود را روشنایی نبخشی از ظلمت تعصب و خودبرتر پنداری خویش دست نکشی نخواهی فهمید که عارفان به دنبال چه هستند که اینگونه سر از پای نمی دانند!!
آنچه که او برای ما مقدر فرموده با رضایت و منت پذیرا گشتیم تا لیاقت آنرا کسب نماییم که نور او بر خیال ما بتابد.خود را به انوار شفا بخش او گره می زنیم تا به سمت بالا کشیده شویم!!

ناشناس در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:

با سلام خدمت تمامی عزیزان
چرا صحبتی راجع به آن قدرتی که نی را از نیزار ببریده است نمیشود؟؟؟ و اینکه چرا اینکار را کرده است؟

شهرام در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » عمر نرگس:

در بیت اول پاس به چه معناست؟

مسعود حاتمی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:

متاسفانه این غزل زیبا در نسخه تصحیح علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی و بقیه کسانی که این نسخه را ملاک قرار داده‌اند نیامده است. صادق آهنگران هم این غزل را به زیبایی اجرا کرده است.

همیرضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۶ - گفتار اندر بخشایش بر ناتوانان و شکر نعمت حق در توانایی:

بیت آخر (به بانگ دهل خواجه بیدار گشت - چه داند شب پاسبان چون گذشت؟) در بابت اول هم آمده است. بیت 12 این بخش:
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان/

همیرضا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان:

بیت 12 (به بانگ دهل خواجه بیدار گشت - چه داند شب پاسبان چون گذشت؟) عیناً در باب هشتم تکرار شده است. بیت آخر این بخش:
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۶ - گفتار اندر بخشایش بر ناتوانان و شکر نعمت حق در توانایی

کیارش در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:

از بیت *یعقوب مسکین پیر شد ای یوسف برنا بیا* و *گاوی خدایی می کند از سینه سینا بیا* در اپرای عروسکی عشق استفاده شده است. آن قسمت که شاگردان شیخ صنعان مشغول پند دادن شیخ هستند این شعر را می خوانند: یعقوب مسکین پیر شد ای یوسف برنا بیا!

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

جناب آقای مسلم فلاح
با عرض سلام
کمی بیشتر به این بیت و نیز به معارف اسلامی توجه کنید
اولا حافظ می فرماید در شریعت ما یعنی ایشان ابتدا شریعت را پذیرفته است و صحبت های بعدی در پی آن آمده است.
ثانیا آزار دیگران گناهی است که خداوند آن را نمی بخشد چون حق الله نیست و حق الناس است.
ثالثا آزار را اگر به معنی ظلم بگیریم که همین طور نیز هست شرک را نیز در بر می گیرد. به این حدیث دقت کنید:
اَلظلْمُ ثَلاثَةٌ: ظُلْمٌ لا یَغْفِرُهُ اللهُ، وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ، وَ ظُلْمٌ لا یَتْرُکُهُ فَأَمّا الظُّلمُ الَّذی لا یَغفِرُهُ اللهُ فَالشِّرکُ قالَ اللهُ: إنَّ الشِّرکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ﴾ و أَمَّا الظُّلمُ الَّذی یَغفِرُهُ اللهُ، فَظُلمُ الْعِبادِ أنفُسَهُم فی ما بَینَهُم وَ بَینَ رَبِّهِم، و أمَّا الظُّلمُ الَّذی لا یَتْرُکُهُ اللهُ،فَظُلمُ الْعِبادِ بَعْضِهِم بَعْضاً
ظلمی که خداوند آن را رها نمی کند ظلم مردم به همدیگر است
پس با این تفاصیل حافظ راه هر نوع آزار و ستم و ظلم را بسته است کسی که اهل این سه آزار نباشد هیچ کاری نمی کند جز اینکه ثواب و صحیح است
مثالی عرض کنم:
شخصی به پیامبر عرض کرد چکار کنم که رستگار شوم؟
پیامبر فرمود دروغ نگو
این سخن به این معنی نیست که فقط دروغ نگو ولی دزدی بکن و آدمکشی بکن و ..
بلکه یعنی دروغ را که ترک کنی بقیه کارهای بعد راه نفوذشان بسته می شود.

مجید بن مسلم بن عباس بن ابراهیم در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۵۷:

در مجلس ختمی روضه خان کله به فتح کاف میخواند. فکر کنم اعراب اش غلط خونده شده

مهدی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۶:

سلام
لطفا اساتید راجعبه کلمات میتین و علیین توضیح بدهند.
پیشاپیش سپاسگذارم

علی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴] » رباعی ۷۸:

با پوزش فراوان
واقعا این رباعی در خور معناش خوانده نشد .
منهای آن دو حاشیه آغشته و کالبد ، در بیت اول حس و منظوره حکیم رسانده نشد ، انگار که ایشان از خانه بیرون شده و یک توصیه در خصوص تلویزیون ویخچال و گاز کردن .که دست به گاز نزنید و در یخچال رو چک کنید . البته بین دوم هم چنگی به دل نزد و از دل بر نیامد ، اشعار بزرگان از دل برآمده و باید از دل خوانده شود . با سپاس از نگاه و توجهتان

فاطمه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۰:

400 سال پیش صائب اینجوری گفته!!!! ما چی بگیم!:(

ابوذر در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۱ - عزم کردن آن وکیل ازعشق کی رجوع کند به بخارا لاابالی‌وار:

ذَلَّت نفسُهُ: نفس او خوار گردید. (هوی را در خود کشت.)
یُردی رَفسُهُ: رفس بر سینه نواختن است (رد کردن را). (وایِ هر کس که رد شیخ او را تباه کند.)
صدر نکو اندیش: شارحان نوشته‌اند مقصود "صدر جهان" است اما در این صورت ضمیر "او" معنی نخواهد داشت. ظاهراً به قرینه‌ی "نکو‌اندیش" به معنی لغوی آن است (سینه) ، و کنایت از خلق و خو است.
غَنِّ لِی یا مُنیَتی لَحنَ النُشُور: ای مقصودم برایم آواز نشور را ترنم کن. (مرا زنده ساز.)
اُبرُکی یا ناقَتی تَمَّ السُرور: ای شترم به زمین خُسب که شادی کامل شد.
اِبلَعی یا ارضُ دَمعی قَد کَفی' : ای زمین اشکم را فرو بر که بس است.
اِشرَبی یا نَفسُ وِرداً قَد صَفا: ای جان بنوش آبی را که پاکیزه است.
عُدتَ [سکون دال و ادغام دال در ت عُتَّ خوانده می شود؛ ادغام متجانسین] یا عیدی اِلَینا مَرحَبا: ای عید به ما بازگشتی!خوش رسیدی!
نِعمَ ما‌ رَوَّحتَ [سکون ح] یا ریحَ الصَّبا: ای باد صبا چه نیکو دمیدی.
تمام متن منهای عبارات درون کروشه از شرح مثنوی سید جعفر شهیدی دفتر سوم است.

داود در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:

زمانی که امیر نصر سامانی قصد گردن زدن عده ایی شورشی را داشت رودکی که در آن زمان رئیس شعرای دربار و همراه قشون شاه سامانی بود این شعر را همانجا و فی البداهه سرود که ای شاه من "گر بر سر نفس خود امیری مردی، بر کور و کر ار نکته نگیری مردی. مردی نبود فتاده را پای زدن، گر دست فتاده ای بگیری مردی" امیر نصر سامانی که از بلاغت و فصاحت رودکی به وجد آمده بود از کشتن اسرا صرف نظر کرد. برای پی بردن به درجه استادی رودکی فقط کافیه که خودتان را در این شرایط تجسم کنید که شاه مملکت دستور قتل عده ای را میده و شما باید ظرف چند ثانیه در آن جو پر از تنش و استرس شعری پر مفهوم بگید به طوری که شاه از تصمیم خودش منصرف بشه. میتونید؟ این اتفاق به اضافه سخاوت و خاکی بودن رودکی باعث محبوبیت صد چندان رودکی هم در دربار سامانی و هم بین مردم کوچه و خیابان شد. این سخاوت به حدی بود که رودکی برای آزادی عده ای رعیت در بند کشیده شده انگشتری را که از شاه هدیه گرفته بود داد. البته همین امر باعث دردسر رودکی در سه سال آخر عمرش شد. چرا که بدخواهان رودکی در دربار سامانی مدعی شدند که رودکی انگشتری هدیه شاه را صرف شورشیان کرده. شاهزاده جوان سامانی هم رودکی را کور کرد. گرچه بعدها پشیمان شد و با فرستادن هدایای فراوان در پی دلجویی از رودکی برآمد. دوستانی هم که میفرمایند این شعر از پوریای ولی هست!!! اشتباه میکنند. در تاجیکستان کنونی که محل تولد و دفن رودکی است فیلمهای فراوانی ساخته شده و از این شعر و چرایی سروده شدنش هم بارها یاد شده.

عارف در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:

به نام خدا
با سلام.
کاری به اینکه در متون چه آمده است ندارم ولی اگر اصل را بر رعایت فنون و صناعات ادبی توسط شاعر بگذاریم، مصرع دوم نمی تواند به شکل نوشته شده باشد.در زادگاه بنده(مهاباد اصفهان) به جای آن "چو بسم الله و رحمان و رحیم است" می گویند(خودم شنیده ام.) که با فنون و صناعات سازگاری دارد.

هادی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:

با سلام بحث سر اینکه شاعر این اثر که بوده است بی معنی است چرا که
شما بجای دریافت و تامل در معنای عمیق شعر فقط در حال بحث روی شاعر هستید
مانند آن است که سر سفره نشسته باشید انواع غذا ها را برای شما آورده باشند و شما بجای استفاده از غذاهای لذیذی که جلویتان است سر این بحث کنید که آشپز این غذا که بوده است حال آنکه در مقام مهمان سر سفره ثمره ای هم برای شما ندارد

حامد در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۱:

قسمتی از این شعر در فیلم "Vampire Untold" گفته میشه
اون قسمتش که توی فیلم گفته شده این هست
why think separately
of this life and the next
when one is born from the last
و معنیش هم این قسمت از شعرِ:
چند گویی این جهان و آن جهان
آن جهان بین وین جهان آمیخته

۱
۲۴۰۲
۲۴۰۳
۲۴۰۴
۲۴۰۵
۲۴۰۶
۵۵۴۰