مرتضی پرورش در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۷ - حکایت:
متن منطبق بر تصحیح مرحوم محمدعلی فروغی است و همهٔ ابیات به همین صورت که آمده صحیح است. تصحیح مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی نیز همین را تأیید میکند، با تغییری بسیار جزئی در مصرع دوم از بیت دوم «که این جوفروش است گندمنمای». در متن بالا فقط رسمالخط کمی امروزیتر شدهاست.
- بزارید bezārīd، سومشخص ماضی ساده از مصدر جعلیِ «زاریدن»
- زحام zehām، مصدر عربی؛ هممعنا با ازدحام، اما نه همریشه.
«کزدحام»: در دو نسخه از بوستان، نخست «چاپ و شرحِ Ch. H. Graf؛ ویَن، 1858 م» و سپس «چاپ اسماعیل امیرخیزی؛ طبع دوم: تبریز، 1312 ش»، مصرع نخست بیت سوم چنین است: نه از مشتری کزدحامِ مگس…
که بیتردید غلط است. زیرا اگر هجای اول را مخففِ «که از» بگیریم، آنچه میماند «دِحام» است و نه «ازدحام». یعنی یک «ز» کم میآید که واژه را بیمعنا میکند. پس همان ضبط بالا صحیح است.
تانیش در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:
سلام
این شعر با توضیحات لازم
با صدای استاد شهریار در اینترنت موجود است
در صورت امکان آن هم به این مجموعه اضافه شود .
با تشکر
محمد در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:
سلام
صدای اصلی استاد در نت هست
در صورت امکان از صدای خود استاد زیر این شعر استفاده شود.
هم حس خوبی داره
و هم به متن نزدیکتر
با تشکر
Parviz Jafari در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
سلام و عرض ادب
در ارتباط با “ دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد”
عاشق یک درد دارد و آن وصال است درد مولانای عاشق نیز وصل و وصال به معشوق است و در یک حالت این وصال میتواند رخ دهد و آن مردن واقعی و خلاصی کامل از زندان جسم است و حتی او تلاش دارد در زندگی دنیایی در عین زنده بودن بمیرد، بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید و ....
و اینک لحظه وصال برای او نزدیک شده است ❤️
خوانساری در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۸ - نعت سوم:
در مصرع (زنده دل از غالیه بوی تست) باید یک حرف "این" اضافه شود. (زنده دل از غالیه این بوی تست)
۷ در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:
پیوند به وبگاه بیرونی
سخن استاد تاریخ و ادبیات ترک از تلویزیون ترکیه
۷ در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
آن بت(زیبارو) که از جلوی مسجد بگذرد هر پارسا(اهل مسجد) که چشمش بر هلال ابروی او بیفتد مهراب(هلالی شکل) را بی خیال میشود.
Goodbye mosque
دل و دین از دست میزهد با گذر ابروکمان
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
رقیب:مراقب/بادیگارد
بواب:باب دار/دربان
بادیگارد از دست مشتاقان سمج ابرو کمان فریادش بلند شده است ولی (میدانیم) اگر از درون سرایی بانگ خوش ساز و آواز به بیرون رسید مردمان هجوم می آورند و دربان به دردسر می افتد.
۷ در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
بابک چندم در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۸:
@بابک
دوست عزیز،
زبان فارسی را که هیچ زمان "هندو" نخوانده اند!!!
برخی از معانی "هندو" در ادبیات فارسی:
-غلام، نوکر(همان برده)
-نگهبان، پاسبان
-(رنگ ) سیاه ( به دو خال هندویش بخشم... -> دو خال سیاه)
-زُحَل
-زلف (زلف هندو-> زلف سیاه معشوق)
-اهل هندوستان، مردمان هندو مذهب
باید دید که هر شاعری در بیت یا غزلی آنرا چگونه به کار برده، چراکه در ابیات یا غزلیات و مثنویات مختلف می تواند معانی متفاوتی را دارا باشد.
حتی در بیان یک شاعر نیز می تواند گاه این معنی و گاه آن معنی را داشته باشد...
این نمونه های مورد استناد شما نیز دال بر ترک بودن (یا ترک زبان بودن) مولوی نیست، چون و چرای آنرا پیشتر در همین حاشیه توضیح داده بودم....
ضمن اینکه اگر در بیت زیر نگاه و دقت کنی منظور مولوی در همین غزل کنونی نیز روشن می شود:
"در آبم و در خاکم در آتش و در بادم
این چار بگرد من اما نه از این چارم
[گه ترکم و گه هندو گه رومی و گه زنگی]
از نقش تو است ای جان اقرارم و انکارم"
غزل 1458
که آنرا نیز پیشتر توضیح داده بودم...
.. در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶:
چشم از تو بر ندارم، چشم از تو بر ندارم...
.. در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:
درد تو رسیدهی تمام است
من بیتو دریده پیرهن باز..
.. در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:
بگسلان پیوند صورت را تمام
پس به آزادی در این معنی نگر..
سارا شیفته در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۳:
وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ
سارا شیفته در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۳:
استفاده کردم ممنون
ســراج در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
با درود و مهر فراوان،
بیت ششم مصرع دوم همانطور که جناب پدرام هم تذکر دادند و شما هم خواستید با منبع چاپی مقایسه شود، طبق نسخه و بر اساس تصحیح و طبع زنده یاد بدیع الزمان فروزانفر در نسخه ایشان، » کینجا « صحیح می باشد خواهشمندم تصحیح بفرمایید.
با سپاس و قدردانی فراوان از زحمات شما ....سراج
تاریخ 30.07.2019 میلادی
امیر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:
دوستانی که محرم را به معنای حرام گرفته اند، توجه نکرده اند که در ماههای حرام، که محرم یکی از آنها است، جنگ و خونریزی حرام است، نه عیش و نوش. پس اگر محرم تنها به معنای ماه حرام استفاده شده باشد، و ربیع به معنای ماه حلال، در تقابل به این معنا می رسیم که در ربیع ماهی است که جنگ و خونریزی در آن حلال است. حاشا و کلا!
در سیاق خود این شعر، و اشعار دیگر سعدی و حتی دیگر شعرا، ربیع نماد شادی و شادخواری است، و تقابل محرم و ربیع بیش از هر چیز یاداور همین معناست که محرم ماه حزن و اندوه است.
عاطفه در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
و
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
میشه لطفا معنی این دو بیت رو بفرمایید
عاطفه در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
ریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
و
هر پارسا را کان صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
با سلام و عرض ادب
میشه لطفا معنی این دو بیت رو بفرمایید
علی وکیلی در ۶ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱:
با پوزش، دیدگاه قبلی خود را ویرایش می کنم. فقط کلمه اول مصراع دوم نیاز به تصحیح دارد:
نایافت یافت می نتوان، از که جویمت
منظور فقط "نایافت" در ابتدای مصراع بود که در اکثر صفحات اینترنتی "تا یافت" درج شده است که معنی نمی دهد.
سینا در ۶ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹۹: