لیلا قمری در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا:
در بیت 15 مصرع دوم به نظر شبنمی صحیح است
هادی در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:
با سلام به نظر این جانب این شعر در وصف
غایب از نظر
حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف باشد.
به شعر می خورد در مورد یک شخص غایب از دیده باشد و شاعر به دلیل عطشی که نسبت به دیدار و ارادت بسیاری که نسبت به آن شخص دارد سروده شده باشد.
و حسام الدین چلپی به نظر فاقد مورد اول باشد.
در رابطه با امام علی علیه السلام نیز این نکته صدق میکند
چرا که طبق مشهور مولوی دیوانه و عاشق امیر المومنین علیه السلام بوده است.
هادی در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:
با سلام خدمت عزیزان شعر دوست
دوستان سر قافیه بحث بسیار نمودید
خالی از لطف نیست ذکر این نکته:
گاها در اشعار مولوی به شعری برمیخورید مانند همین اشعار با مضمون قافیه
شاید مولانا در این اشعار قافیه را مراد قرار داده باشد ولی به احتمال قوی قافیه در این اشعار کنایه است.
به قول خود مولانا.
هر کس از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من.
در ضمن به نظر این جانب اگر بی تو بسر نمیشود ردیف بود در مصرع بیت اول باید تکرار میشد همانطور که دوستان اطلاع دارند
در غزل ردیف و قافیه مقلد بیت اول هستند.
از آن جا که تنها کلمه نمی شود در مصرع دوم بیت اول تکراری است شاید بتوان نمی شود را ردیف گرفت
البته این تنها یک حدس است .
ولی در اشعار این چنینی درگیر متن شدن و از محتوا دور شدن
اشتباه است.
و باید محتوا و منظور را استخراج نمود
ما حلقه بگوش حلقه نون شده ایم
وز حلقه اعتدال بیرون شده ایم
عمریست بجای اینکه لیلی طلبیم
بیهوده اسیر جیم مجنون شده ایم
علیرضا مهراسا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند:
اشتباهات املایی و تابوی امام مسموم
علیرضا مهراسا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند:
در بیت دوم گفته آند در حالات تمام حسن مجتبی که با توجه به جو ممسمومی وناامنی که معاویه بوجود آورده بود بسیار اتفاق می افتاد که در ته لباس خودشان زره به تن داشتند
علیرضا مهراسا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند:
توضیح و اصلاح حاشیه برای بیت همه سرمایه ... زهیر بن قین صحیح است اشتباه تایپ صورت گرفت
علیرضا مهراسا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۷۱ - تکیه بر حجت و اعجاز و بیان نیز کنند:
به نظر می رسد آن که فرمود «همه سرمایه خود را به نگاهی بدهند » مصداق بارز وضعیت و سرنوشت زهیربن بین از یاران باوفایش حضرت سیدالشهدا باشد که با وجود کنار گیری از قافله اباعبدالله و عثمانی بودن خودش به کمک همسر صدیق خود بدنبال قاصد اباعبدالله به خیمه امام رفت و گویند دقایقی بعد از سلام در کنار ورودی خیمه به همدیگر نگاه کردند بدون کلام , به مصداق« دل پر از گفتگو و لب خاموش », و پس از آن نگاه تمام سرمایه و زندگی خود و بالاتر از همه آنها کل هستی خود را تنها به نگاهی داد و سعادت ابدی یافت
vafa در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶:
I believe Bemirid Bemirid
means
Dar Darya-e Eshgh , Dar Bahre Eshgh Gargh Shavid
سید محسن در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:
زنهار به مست در میخانه مخندید----
سید محسن در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:
چشم افسونگر تو سحر؟؟؟؟؟کرد
معراجیسم در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
در بیت دوم و مصرع دوم : چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم ( اشاره ایی به روند تکامل انسان بالغ هست که در 9 دوره به صورت فیزیکی اتفاق می افته 1- جنینی 2- نوزادی 3- پیش کودکی 4 - میان دوره کودکی 5- کودکی 6- نوجوانی 7- جوانی 8- بزرگسالی 9- پیری و بدون محدودیت از نظر روانی و یا عرفانی می تونه به این بلوغ برسه که اشاره می کنه به صورت نمادین هزاران سال شاید طول کشیده که به این نتیجه فلسفی رسیده... و حالا بیان می کنه. ( یعنی مسیر طولانی طی کرده )
در بیت سوم : آن جا روم آن جا روم بالا بدم بالا روم (اشاره به جایگاه انسان داره که برای تجلی الهی و یا تکامل فلسفی تلاشی بی وقفه می کنه که درک بالاتری می رسد، (بالا بدم بالا روم)
بیت چهارم : مرغ لاهوتی به معنی موجودی مومن می باشد که شبیه پرنده ایی که تعلیم دیده و لبریز شده به سوی آسمان پرواز می کنه ... از الهیاتی که تا امروزه به عنوان دین برداشت شده و از زاویه چشم همان دین به چنین موجودی یک موجود مومن نگاه می شده، اما وقتی از نظر فلسفی در بیت قبلی تلاش می کنه که به درک بالاتری برسه از دید افراد عادی این موجود مومن به موجود غیر مومن تبدیل می شه.
اما در بیت بعدی این ترقی رو همچون نور پاک تلقی می کنه و بیشتر از درک بشری. در مصرع بعدی می گه که آخر صدف من نیستم .. یعنی تمام این افکار فقط متعلق به خود من نیست ، و هر که این تلاش رو کند برای ترقی به این جواهری که لایق پادشاه ( انسان ) هست دستیابی پیدا می کنه.
در بیت هفتم از چار مادر برترم : منظور ->از چهار عنصر آب ، خاک ، هوا و آتش ( اعتقاد قدیمی عناصر سازنده جهان ) . در ادامه هفت آبا به معنی هفت آسمان است ( هفتآسمان، واژهای در قرآن که بر وجود آسمانهای هفتگانه دلالت میکند. ادیان دیگر همچون یهود و مسیحیت هم از هفتآسمان سخن گفتهاند. این مفهوم هفت بار بهصورت صریح در قرآن بهکار رفته است و مسلمانان دیدگاههای مختلفی در خصوص مراد قرآن از آن مطرح کردهاند. در روایات از وجود زمینهای هفتگانه هم سخن به میان آمده است.
برطبق آیات قرآن آفرینش آسمانهای هفتگانه به صورت تدریجی و در شش روز روی داده است. مطابق روایتی از امام باقر(ع)، منظور از ملکوت آسمانها که به گفته قرآن به حضرت ابراهیم نشان داده شده است[1] آسمانها و زمینهای هفتگانه و مخلوقات موجود در آنها است. بنا بر روایات مربوط به معراج پیامبر، وی در واقعه معراج، به آسمانها صعود کرده و تا آسمان هفتم بالا رفته است. و یا طبق نظر فخر رازی : هفتآسمان همان سیارات هفتگانه است. زمانی که این نظریه ارائه شد، هنوز اورانوس و نپتون و پلوتو (پلوتون) کشف نشده بود. حتی علامه طباطبایی در المیزان مطرح کرده : مراد از هفتآسمان آسمانهای مادی نیست؛ بلکه مراد از آنها امور معنوی چون قرب الهی است. همچنین عدد هفت در قرآن در زمینه آسمانها به معنای کثرت به کار رفته است. بنابراین مراد قرآن از هفتآسمان وجود آسمانهای بسیار است. )
در مصرع بعدی من گوهر کانی بدم که منظور کوچکترین ذره یی از یک اصالت گرانباه ( خدا ) می باشد که کاینجا به پدیدار آمدم ( در صورت انسان پدیدار شده )
محمد در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:
والا من خیلی حرفه ای نیستم و یه برداشت ساده از این شعر دارم.
این یه شعر انتقادی هست برای آدمهای که سرگرم دنیا شدند.
سرگرم کسب و قدرت و شهوت.
و شخصی که همه چیزش رو قمار کرده خود حضرت مولاناست.
که از جایگاه و مقام خودش گذشته چون همون طور که میدونید مولانا صاحب جایگاه و شهرت زیادی بود که پس از آشنایی با شمس به همه چیز پشت کرد.
و خوب نتیجه اینکه مولانا همه چیز رو داد تا لحظه ای با معشوق حقیقی که همانا خداوند است بی پرده روبرو بشه.
سپاس
حسن بلوکی در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:
شرک ، ظلم و آزار نفس انسان است . همانطور که در دسته بندی ظلم گفته میشود 1-ظلم به غیر 2-ظلم به خود 3- ظلم به خدا ( که در واقع همان ظلم به خود است مانند شرک)
هر گناه و سرپیچی از فرمان خالق مهربان عالم یک نوع ظلم و آزار است که در نهایت نفس خود انسان متضرر شده مورد آزار قرار خواهد گرفت و از تکامل و رستگاری انسان باز میماند
سعید نجفی در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۷:
حمیدرضا خجندی این شعر در تیتراژ متن سریال بانوی عمارت خونده
یسنا ج در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳:
سلام دوستان
اگه ممکن هست لطفاً درباره مفهوم مصراع "چون نشود ز تیر تو آنک بدو کمان دهی" توضیح بدید. خیلی ممنونم.
reza parsa در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
بیت آخر اگر اینطور بود جای شکرش بیشتر نبود؟
کجا خود شکر این نعمت گزارم
که دارم زور و آزاری ندارم
علی قربان نژد در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
سلام
جناب آقای قلاوند این بیت
«شیوه چشمت فریب جنگ داشت - ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم» را
به این صورت در مصرع دوم پیشنهاد داده اند:
«ما ندانستیم و صلح انگاشتیم»
پیرامون این موضوع چند نکته عرض کنم:
نخست آنکه تلاش مصحح باید این باشد که در تلاش خود اشعار را آن گونه که نوشته خود شاعر مانندتر است بیابد.
کسانی چند هم بوده اند که تلاشی کرده اند برای هر چه بیشتر فارسی کردن غزل های حافظ. این چه سعی باطلی است؟
شاعر در بافت زبانی خود این کلمات را برگزیده است و آن وقت ما بیاییم و کوشش کنیم که بنا به سلیقه خود آنها را تغییر دهیم!! خاصه حافظ که دقت فراوانی در انتخاب کلمات دارد،
من در ادامه عرض می کنم که چه اندازه فرق میان «غلط کردیم» و «ندانستیم» وجود دارد.
دو دیگر آنکه جناب آقای قلاوند عزیز باید در نظر داشته باشند کسانی که آواز سنتی می خوانند مرجع نیستند! من برای نخستین بار بود که دیدم کسی به آنچه خواننده ای بر زبان آورده ارجاع می دهد. حال آن خواننده هر چقدر که در کارش متبحر باشد دلیل نمی شود که مرجع شعر باشد.
سومین فراز در بیان تفاوت «غلط کردیم» و «ندانستیم»:
بیت با آمدن «غلط کردیم» جانی دارد بی مانند و تغییر آن به «ندانستیم» جفا و ستم در حق آن است. «ندانستیم» نهایت انفعال است و «غلط کردیم» اوج ندامت را نشان می دهد. بیایید با نمونه ای این نکته را بیشتر بگشاییم. در نظر بیاورید کسی به یک فرد دیگر اعتماد می کند و آن فرد از آن اعتماد سوءاستفاده می کند. حال دو جمله زیر از زبان او می آید. آنها را با هم مقایسه کنید:
الف) «من نمی دانستم که او قابل اعتماد نیست»
ب) «من غلط کردم که به او اعتماد کردم.»
بله البته من می دانم جمله ای بیرون شعر با آنچه در شعر می آید متفاوت است و من فقط به جهت درک بهتر تفاوت این دو گزاره نمونه ای عرض کردم.
سپاسگزارم از عزیزان سایت گنجور
در پناه خداوند حکیم باشید و تنتان به ناز طبیبان نیازمند مباد
یلدا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹:
سلام،
خیلی شل و بی احساس شعر رو میخونید. روح سعدی رو عذاب میدید. توی یه برنامه ای این شعر رو خانم ژاله صادقیان خونده، یه جوری که تمام سلولهای بدن آدم معنیش رو لمس میکنن.
رضا در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴:
مرغ دل صاحب نظران الا به کمان مهره ابروی خمیده صید نکردی.
سقف متحرک موسوی در ۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶: